کاربران گرامی به دلایلی امشب نشد خدمتتون ادامه کتاب #رسول_مولتان رو ارسال کنیم؛ان شااللله فردا جبران میشود💪🏻
و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر ميدهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد
و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد
@SABKESHOHADA
اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نميشود.
@SABKESHOHADA
✨خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام...
🌟شب میلاد حضرت زینب مادرش زنگ زد برای قرار خواستگار. نمیدانم پافشاری هایش باد کله ام را خواباند یا تقدیرم؟ شاید هم دعاهایش....💫
❤️به دلم نشسته بود. با همان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد. از در حیاط که وارد خانه شد، با خاله ام از پنجره او را دیدیم. خاله ام خندید: « مرجان، این پسره چقدر شبیه شهداست!»😁
با خنده گفتم: « خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام»😁😍
خانوادهاش نشستند پیش مادر و پدرم. خانوادهها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که « این دو تا برن توی اتاق، حرفاشون رو بزنن!»👥🗣
با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم، حالا باید با هم می نشستیم برای آیندهمان حرف میزدیم.😄
تا وارد شد، نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت: « چقدر آینه! از بس خودتون رو می بینین این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه!»😄😐
نشست رو برویم. خندید و گفت: «دیدید آخر به دلتون نشستم!»😍 زبانم بند آمده بود من همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش می دادم، حالا انگار لال شده بودم.🤐
خودش جواب خودش را داد: «رفتم مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم حالا که بله نمی گید، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه، پاکِپاک که دیگه به یادتون نیفتم.✨
نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت: "اینجا جاییه که می تونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن." نظرم عوض شده. دو دهه دیگر دخیل بستم که برام خیر بشید!» 💫
نفسم بند اومده بود، قلبم تند تند می زد و سرم داغ شده بود. توی دلم حال عجیبی داشتم. حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد. انگار دست امام علیه السلام بود دل من....😇❤️✨
📕قصه دلبری صفحه ۱۶
روایتی شیرین از زندگی شهید مدافع حرم محمدحسین محمد خانی🌹
@SABKESHOHADA
@SABKESHOHADA
🌷🌺💐🌸💐🌺🌷
#عاشقانه_شهدا
#شهدا عاشق اند
معشوقشان خداست
شاگردند
معلمشان #حسین_ع است
معلم اند...
درسشان #شهادت است
مسلح اند سلاحشان #ایمان است
مسافرند،مقصدشان لقاءالله است
مستحکم اند،تکیه گاهشان #خدا است
@sabkeShohada
#یادشان_گرامی
@sabkeShohada
#وصیت شهید سلیمانی به #سیاسیون
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی که اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا.
آنچه پیوسته در #رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم.
عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛
مرزها را تفکیک کنید.
@sabkeShohada
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه دائم الوضو بود.
مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
مداومت داشت بر خواندن زیارت عاشورا
مانند الگوی خودش #شهید_ابراهیم_هادی از کمک به نیازمندان غافل نمی شد.
روحیه جهادی و انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود.
عاشق، حامی، تابع و مدافع #ولایت_فقیه بود.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: #خرمشهر_را_خدا_آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.
@sabkeShohada
#شهید_هادی_ذوالفقاری
@sabkeShohada
🎯مرگ اختیاری...
🔹سید شهیدان اهل قلم:
هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت، و مبداء منشاء حیات آناناند که چنین مردهاند.
✍مردن قبل از مردن(موت اختیاری)یعنی از تمامِ خودهای کاذب(جمادی،گیاهی،حیوانی و...)بمیری و به خود انسانی( #خودحقیقی )زنده بشی و این است حیات طیبه که قرآن میفرماید...🌹
@sabkeShohada
#خودسازی
#خودشناسی
@sabkeShohada
🔴 #اذان_بیوقت
💠 یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و میرفت رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و رفت بالای موتور و #فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر ...نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله ...
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن. من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد؟ یه نگاهی به من انداخت و گفت: "مگه متوجه نشدی پشت چراغ قرمز یه ماشین #عروس بود که عروس توش بیحجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره #گناه میشه به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره !"همین.
@SabkeShohada
🔴خاطرهای از شهید #مجیدزینالدین
@SabkeShohada
🔷 همه دوست دارند کہ به بهشت بروند، اما کسی دوست ندارد بمیرد !!
🔹بهشت رفتن ...
جرأت مُردن میخواهد !
و #شهـدا چه زیبـا
تفسیر ڪردند جرأت را ...
@SabkeShohada
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌷
#شهید_حسین_ولایتیفر🌷
@SabkeShohada
♥️پیام
همسر شهید مدافع حرم،
شهید حمید رضا باب الخانی
به اسرائیل و آمریکا؛
اگر تمام پسران ما را بکشید،
من موسی ای به شکم دارم
که آن را به رود نیل می اندازم
و خانمان شما را به آتش می کشم.
@SabkeShohada
#ازبابڪ_بگو🦋
❤️فعالیت های شهید مدافع حرم #بابک_نوری✨
#بابڪ دانشـجوی ارشد حقوق در دانشـگاه تهران بـود اما همه این ها را رها ڪرد و بـخاطر اعتقاداتش عاشـقانه قدم در این راه گذاشت.
#بابڪ قبل از اینڪه به سـوریه اعزام شود هـم در دوره ای ڪه سـرباز حفاظت اطلاعات بود ، دوبـار داوطلبانه به ڪردستان عراق اعـزام شده بود اما ما خبر نداشـتیم و بعد از شـهادتش متوجه شدیم. امـسال پسـر بزرگم در رشت ڪاندیدای شـورای شهر شده بود و تمام مسائل مالی و تدارڪات را هم به #بابڪ سپرده بود ، یڪ دفعه در بحبوحه انتخابات و درست
وسط تبلـیغات دیدم ڪه #بابڪ نیست، پرس و جو کردم فهمـیدم ڪه رفته اعتڪاف. سه روز در مراسم اعتڪاف بود و بعد برگشـت پیش ما . 🌷
من گفتم #بابڪ جان چرا در این موقعیت رفتـی اعتڪاف، مـی ماندی سال دیـگر می رفتی، الان ڪارهای مهمی داشتیم.
@SabkeShohada
گفت : نه اصـل برای من همین اعتڪاف است، انـتخابات و …فرعـیات است، بعد هم شاید من سال دیگر نباشم ڪه به مراسم اعتڪاف برسم…
حتی همان روزها من و مادرش حرف ازدواجـش را مطرح ڪردیم ، یک دختر از خانواده نجیب و خوبی انتخاب ڪرده بودیم ڪه می دانستیم #بابڪ را هم دوست دارد اما #بابڪ موافقت نڪرد. به من گفت ڪه بابا شما به تصـمیمات من اعتماد داری یا نه؟ پس بگـذار من براساس برنامه خـودم پیش بـروم
فعلا برنامه و مسـیر من چـیز دیگری است. الان ڪه فڪر می ڪنم می بینم #بابڪ خودش هم می دانست ڪه چه مسیری را می خواهـد بـرود و به ما هم این پـیام را می داد اما مـا متـوجه نمی شدیـم.
#شهید_بابک_نوری
@SabkeShohada