eitaa logo
صفاییه
149 دنبال‌کننده
6 عکس
4 ویدیو
8 فایل
سلام علیکم. جایی برای انعکاس نظرات اساتید @Safaeiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
اصول فقه معارف؛ زمینه‌ها و ضرورت‌ها/ بخش اول 🔻زمینه تحول فقه، بروز نیازها و مشکلاتی است که برآیند شرایط جدید و تحول شرایط - شرایط اجتماعی تاریخی و سایر شرایط- است. در تاریخ فقه نیز، شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه به طور پررنگی تأثیر داشته‌اند و باعث آشکار شدن نیازها و مسائل جدید و به تبع آن، باعث تحولی در فقه شده‌اند. مشکلات و مسائل جدیدی که در دامن فقه گذاشته می‌شدند، در حوزه فقاهت و نیز مشکلات و نیازهایی را رقم می‌زدند. 🔺فقیهی که در یک دوره فقط لازم بود روایات مربوط به مباحث مبتلابه مردم را پاسخ دهد، وقتی با شرایط متحول مواجه می‌شود و مسائل جدیدی مطرح می‌شود، دو حالت برایش ممکن است پیش بیاید: یکی اینکه روش‌های استنباطی قبلی همچنان کافی باشند و دیگر اینکه این روش‌ها کفاف استنباط مسائل جدید را ندهند. در حالت دوم، تحول در فقه، تحول در روش‌ها و اصول استنباط را نیز به دنبال می‌آورد. یعنی ناچار باید به کاستی‌های و اصول استنباط پرداخت و ناچار این اصول نیز یک گام به جلو خواهند رفت. 🔻باز اگر در تاریخ اصول یک مرور بکنیم می توانیم یکی از خطوط پررنگ تحول در اصول را، برآمده از همین مسئله بدانیم. یعنی وقتی در فقه یک اتفاقاتی می افتاده و فقه باید پاسخ گوی یک سری مسائل جدید می شده که دیگر آن روش ها و اصول قبلی کفاف نمیداده، ناچار می‌آمدند و تحولی را در اصول رقم می زدند. این کلیت چیزی است که باید به آن توجه داشته باشیم. هم در حوزه تاریخی فقه و اصول می‌توانیم این را بررسی کنیم و هم در وضعیت موجودمان که تحول شرایط ما را ناچار به می‌کند. 🔺اگر بخواهیم این بحث را در دوره معاصر خودمان تطبیق دهیم، شاه‌کلید تحولات، جریان است. وقتی انقلاب به پیروزی می‌رسد، یک شرایط متحولی در تمام حوزه اسلام در جهان(ابتدا در ایران و سپس در جوامع دیگر) رقم می‌زند. این جریان انقلاب و سرعت تحولی که در جهان شکل می‌گیرد، نیازها و مسائل جدیدی را در حوزه‌های مختلف رقم می‌زند. 🔻این تطبیقِ همان نکته‌ای است که گفتم؛ رابطه بین مشکلات و تحول، در شرایط معاصر. وقتی جریان انقلاب رخ می‌دهد، مسائل و مشکلات جدیدی آشکار می‌شوند. این مسائل فقط در حوزه احکام بروز پیدا نمی‌کنند، بلکه محور اصلی تحول، مشکلات و نیازهایی است که از دامنه فقه احکام فراتر می‌روند. این مسائل شامل حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی علوم انسانی و اجتماعی نیز می‌شوند. شرایط به نحوی می‌شود که شما ناچارید در حوزه تربیت، اندیشه، فلسفه، عرفان و اخلاق کاری کنید. تحولات به سمتی می‌روند که شما در مباحث علوم انسانی و اجتماعی باید پاسخگو باشید و کاری کنید. 🔺خصوصاً اگر توجه کنیم که تقابلی بین جریان انقلاب و میراث تجربی بشر -که عمدتاً همان است و هیمنه جهانی دارد- وجود دارد. وقتی این تقابل وجود دارد، جریان انقلاب اسلامی چه در حوزه مبانی، چه در حوزه اهداف و چه در جاهای دیگر، سازگاری با آنچه در جریان غرب دنبال شده و میراثی به جا گذاشته، ندارد. از ساده‌ترین چیزها مانند نوع بازار و شکل بازار و تبلیغات تجاری گرفته تا برنامه‌هایی که برای کودک و نوجوان و بزرگسال تولید می‌شود، تا برنامه‌های آموزشی و روش‌های آموزش، همه متفاوت می‌شوند و این یعنی یک تقابلی وجود دارد. 🔻اگر بخواهیم یک نمونه تاریخی بیاوریم که به ذهنمان نزدیک باشد، مانند پیامبر خدا (ص) است. وقتی پیامبر مبعوث می‌شوند و یک طرح جدید و یک حرکت جدید را آغاز می‌کنند، این حرکت جدید در هیچ جزئی با آنچه که میراث بشری است هماهنگی ندارد؛ نه در مبانی، نه در اهداف و نه در روش‌ها. اصلاً نمی‌تواند به آن‌ها متکی باشد. طبیعت این وضعیتی که ما در این دوره تجربه می‌کنیم، حتی کسانی که خیلی به گذشته تعلق دارند را ناچار می‌کند که تن به یک تغییر بدهند. حتی اگر این تغییر در این حد باشد که بگوییم دانش بشری پیشرفت کرده و این پیشرفت‌ها را که با اسلام ناسازگاری ندارد می‌پذیریم و آنچه را که ناسازگار است کنار می‌گذاریم. بالاخره ناچارند یک حرکتی بکنند. 👈🏻 لینک بخش دوم @Safaeiyeh