✅ اصول فقه معارف؛ زمینهها و ضرورتها/ بخش اول
🔻زمینه تحول فقه، بروز نیازها و مشکلاتی است که برآیند شرایط جدید و تحول شرایط - شرایط اجتماعی تاریخی و سایر شرایط- است. در تاریخ فقه نیز، شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه به طور پررنگی تأثیر داشتهاند و باعث آشکار شدن نیازها و مسائل جدید و به تبع آن، باعث تحولی در فقه شدهاند. مشکلات و مسائل جدیدی که در دامن فقه گذاشته میشدند، در حوزه فقاهت و #استنباط نیز مشکلات و نیازهایی را رقم میزدند.
🔺فقیهی که در یک دوره فقط لازم بود روایات مربوط به مباحث مبتلابه مردم را پاسخ دهد، وقتی با شرایط متحول مواجه میشود و مسائل جدیدی مطرح میشود، دو حالت برایش ممکن است پیش بیاید: یکی اینکه روشهای استنباطی قبلی همچنان کافی باشند و دیگر اینکه این روشها کفاف استنباط مسائل جدید را ندهند. در حالت دوم، تحول در فقه، تحول در روشها و اصول استنباط را نیز به دنبال میآورد. یعنی ناچار باید به کاستیهای #روش و اصول استنباط پرداخت و ناچار این اصول نیز یک گام به جلو خواهند رفت.
🔻باز اگر در تاریخ اصول یک مرور بکنیم می توانیم یکی از خطوط پررنگ تحول در اصول را، برآمده از همین مسئله بدانیم. یعنی وقتی در فقه یک اتفاقاتی می افتاده و فقه باید پاسخ گوی یک سری مسائل جدید می شده که دیگر آن روش ها و اصول قبلی کفاف نمیداده، ناچار میآمدند و تحولی را در اصول رقم می زدند.
این کلیت چیزی است که باید به آن توجه داشته باشیم. هم در حوزه تاریخی فقه و اصول میتوانیم این را بررسی کنیم و هم در وضعیت موجودمان که تحول شرایط ما را ناچار به #تحول میکند.
🔺اگر بخواهیم این بحث را در دوره معاصر خودمان تطبیق دهیم، شاهکلید تحولات، جریان #انقلاب است. وقتی انقلاب به پیروزی میرسد، یک شرایط متحولی در تمام حوزه اسلام در جهان(ابتدا در ایران و سپس در جوامع دیگر) رقم میزند. این جریان انقلاب و سرعت تحولی که در جهان شکل میگیرد، نیازها و مسائل جدیدی را در حوزههای مختلف رقم میزند.
🔻این تطبیقِ همان نکتهای است که گفتم؛ رابطه بین مشکلات و تحول، در شرایط معاصر. وقتی جریان انقلاب رخ میدهد، مسائل و مشکلات جدیدی آشکار میشوند. این مسائل فقط در حوزه احکام بروز پیدا نمیکنند، بلکه محور اصلی تحول، مشکلات و نیازهایی است که از دامنه فقه احکام فراتر میروند. این مسائل شامل حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی علوم انسانی و اجتماعی نیز میشوند. شرایط به نحوی میشود که شما ناچارید در حوزه تربیت، اندیشه، فلسفه، عرفان و اخلاق کاری کنید. تحولات به سمتی میروند که شما در مباحث علوم انسانی و اجتماعی باید پاسخگو باشید و کاری کنید.
🔺خصوصاً اگر توجه کنیم که تقابلی بین جریان انقلاب و میراث تجربی بشر -که عمدتاً همان #میراثتجربیغرب است و هیمنه جهانی دارد- وجود دارد. وقتی این تقابل وجود دارد، جریان انقلاب اسلامی چه در حوزه مبانی، چه در حوزه اهداف و چه در جاهای دیگر، سازگاری با آنچه در جریان غرب دنبال شده و میراثی به جا گذاشته، ندارد. از سادهترین چیزها مانند نوع بازار و شکل بازار و تبلیغات تجاری گرفته تا برنامههایی که برای کودک و نوجوان و بزرگسال تولید میشود، تا برنامههای آموزشی و روشهای آموزش، همه متفاوت میشوند و این یعنی یک تقابلی وجود دارد.
🔻اگر بخواهیم یک نمونه تاریخی بیاوریم که به ذهنمان نزدیک باشد، مانند #بعثت پیامبر خدا (ص) است. وقتی پیامبر مبعوث میشوند و یک طرح جدید و یک حرکت جدید را آغاز میکنند، این حرکت جدید در هیچ جزئی با آنچه که میراث بشری است هماهنگی ندارد؛ نه در مبانی، نه در اهداف و نه در روشها. اصلاً نمیتواند به آنها متکی باشد. طبیعت این وضعیتی که ما در این دوره تجربه میکنیم، حتی کسانی که خیلی به گذشته تعلق دارند را ناچار میکند که تن به یک تغییر بدهند. حتی اگر این تغییر در این حد باشد که بگوییم دانش بشری پیشرفت کرده و این پیشرفتها را که با اسلام ناسازگاری ندارد میپذیریم و آنچه را که ناسازگار است کنار میگذاریم. بالاخره ناچارند یک حرکتی بکنند.
👈🏻 لینک بخش دوم
#استادهادیزاده
#اصولفقهمعارف
#فقهتربیت
@Safaeiyeh
✅ اصول فقه معارف؛ زمینهها و ضرورتها/ بخش دوم
🔻برای آنکه تطبیقی تر نگاه کنیم توجه کنید که زمانی فقیه ما که حتی مرجع بوده، قدرت، نفوذ و نقش اجتماعیاش در سایه حکومتهایی بوده است. وقتی این فقیه در جایگاه حاکم قرار میگیرد، آن هم نه به عنوان یک رئیسجمهور یا شاه، بلکه حاکمی که #رهبری میکند و آن هم نه رهبری یک نظام سیاسی در یک کشور، بلکه رهبری یک جریان اجتماعی در سطح جهان را به عهده دارد، طبیعتاً آنچه که در حوزه سیاست و مدیریت باید به کار گرفته شود، آنچه که در حوزه قضاوت باید به کار گرفته شود و آنچه که در حوزه برنامهریزی باید به کار گرفته شود، همه اینها اقتضائاتی دارد که [فقیه] باید [نسبت به آنها] پاسخگو باشد.
🔺این مشکلات و تحولاتی که رخ داده، به یک تعبیر یک #فقهگسترده را میطلبد. فقهی که همانطور که در آیه نفر به آن اشاره شده، دیگر فقه دین است یا پایه فقه دین است و محدود به حوزه احکام نیست. فقهی که وقتی شکل گرفت شاخه میگستراند و ابعاد مختلف را در بر میگیرد. یکی از ابعادش احکام است ولی فقط محدود به آن نیست.
🔻ضرورت این فقه گسترده را اگر بخواهیم توضیح دهیم، در چند محور است: نیازهایی که ما در حوزه #روش داریم، نیازهایی که در حوزه #نظام داریم، نیازهایی که در حوزه هدفگذاری و برنامهریزی داریم، نیازهایی که در حوزه مدیریت و مواجهه عملی در میدان با دشمنیها و پیچیدگیها و مشکلات داریم، نیازهایی که در حوزه پیشگیری از آفتها و آسیبها داریم و نیازهایی که در حوزه درمان آفتها و آسیبها داریم. منظورم از آسیبها و آفات، بحثهای فرهنگی نیست؛ در حوزه مدیریت کلان جامعه شما با آفتها و آسیبها مواجه هستید و باید بتوانید پیشگیری کنید و درمان کنید.
🔺این فقه گسترده وقتی ضرورت پیدا کرد و شما ناچار شدید در این گستره فکر کنید، اندیشهورزی کنید و تولید علم کنید، آن وقت به سراغ روش های فهم و فقه آیات و روایات می رویم و ناکافی بودنشان را در این عرصه گسترده تجربه می کنیم. #میراثاصولی که ما داریم، گرچه در حوزه فقه احکام خیلی پربار و توانمند است و از آنچه که در جوامع دیگر رخ داده خیلی جلوتر است، اما همین روشها وقتی قرار است در حوزههای غیر حکمی هم کاربرد داشته باشند، ناکافی بودنشان را نشان میدهند و ناچاریم به یک روش گستردهتر، یک روش فراگیرتر و یک اصول جامعتری برگردیم که بتواند حوزههای مختلف را پوشش دهد.
🔻کلید ارتباط پیدا کردن با این مباحثی که حالا من اجمالاً از آنها گفتگو کردم، مواجه شدن با مشکل و مسئله و نیاز است. مادامی که مشکل و مسئله و نیاز نداشته باشیم، با حوزههای جدید ارتباط برقرار نمیکنیم. یک خانوادهای که میخواهد زندگیاش را بگذراند، نانی میخواهد، غذایی میخواهد و میبیند گندمی که در انبار دارد و برنج و گوسفندی که دارد کفایتش را میدهد، دیگر لازم نیست برود سراغ زمین و آب و ببیند که میشود از زمین و آب هم چیزی به دست آورد یا نه؟! یا در انبارش دارد یا اینکه مدام به او میدهند؛ هر وقت آرد خواسته، آرد را به او دادهاند، هر وقت گوشت خواسته، گوشت به او دادهاند، هر وقت هر چیزی خواسته، به او دادهاند. این نیاز ندارد برود سراغ آب و خاک. همین نسخهای که استعمارگران برای جوامع دیگر استفاده میکردند، سعی میکردند نیازهایشان را به آنها بدهند؛ حالا چه در #حوزهعلمی، چه در حوزه اقتصادی. آنها دیگر نیازی نداشتند خودشان را به زحمت بیندازند. حتی عقلانی نمیدیدند که خودشان را به زحمت بیندازند. آنچه که باعث میشود انسان به سراغ #منابعش برود، سراغ آب و خاکش برود، نیاز و مشکلی است که در حوزه تأمین نیازش دارد. در حوزه فرهنگی، فقهی و فقاهت هم همین است.
🔺وقتی من نیازی نبینم، میگویم خب الحمدلله احکام که اساس اند را از آیات و روایات استفاده میکنم، مباحث اقتصادیام را دیگران کار کردهاند و جوابم را میدهد، مباحث مدیریتی هم که الحمدلله، بحث نظام هم که آنها گفتگو کردهاند، [در نتیجه] میآورم اینها را کنار باید و نبایدهای حکمی یا اخلاقی که دارم، هر جایش ناسازگار بود پاک میکنم و بقیه را استفاده میکنم. خب اینجا نیاز جدیدی، مسئله جدیدی برای من شکل نمیگیرد. بنبست جدیدی برای من شکل نمیگیرد که بیایم سراغ بحثهای فقه در حوزه #معارف. اما اگر این نیاز و مشکل را یافتم، این زمینه میشود که بیایم سراغ بحث فقه غیر حکمی و حوزههای دیگر هم توقع داشته باشم، بلکه #اضطرار داشته باشم که از آیات و روایات استفاده کنم. این پایه است که من را به مسائل جدید گره میزند و #فهمجدیدی را برای من حاصل میکند.
👈🏻 لینک بخش اول
#استادهادیزاده
#اصولفقهمعارف
#فقهتربیت
@Safaeiyeh