eitaa logo
ساماندهی مهاجرین
4.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
995 ویدیو
6 فایل
این کمپین در مقابله با جریان صهیونیستی #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی راه اندازی شده و اهداف آن شامل: ۱) افشاگری و تبیین پشت پرده جریان ضدمهاجر ۲) اخراج محترمانه مهاجرین غیرقانونی‌ افغانستانی به کشور مبدا ۳) استفاده از ظرفیت‌های مهاجرین قانونی در کشور میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴رمز فتنه : ایرانشهری 🖊یادداشت 🔹تاریخچه ایرانشهری ایران شهر واحد جغرافیایی که از رود فرات تا رود آمودریا ادامه می‌یابد.به عقیده هرتسفلد «ایران شناس آلمانی» واژه ایرانشهر در دوره هخامنشیان شکل گرفت که برای نام رسمی شاهنشاهی هخامنشیان، پدید آمده بود؛ اما محقق ایتالیایی نیولی، در کتاب مشهورش «ایده ایران» نشان می دهد که این هخامنشیان و اشکانیان نبوده‌اند که از چنین واژه ای برای مشخص کردن دقیق حدود امپراتوری استفاده کردند؛ بلکه ساسانیان بودند که برای اولین بار چنین کردند. 🔹همراهی کیش زرتشتی با دولت ساسانی منجر به تبدیل آن به یک آیین رسمی شد و به سبب اثرات مثبت دین در قوام بخشیدن به جامعه مورد استفاده دولت نیز قرار گرفت. 🔹پس از حمله اعراب و سقوط پادشاهی ساسانیان، ایرانیان کوشیدن تا دیانت اسلامی را در تعامل و همسویی با هویت ملی ایرانی خود تفسیر کنند. این یعنی با وجود پذیرش اسلام اما فرهنگ ایرانی خود را حفظ کردند. در اندیشه سیاسی ایرانشهری شاه؛ سایه خداوند بر زمین است و حضور شاه عادل و فرهمند در رأس حکومت موجب خرمی و آبادانی کشور و سعادت و نیکبختی نفوس مردم خواهد شد. 🔹 فردوسی در شاهنامه کوشید اندیشه شاه آرمانی را بازسازی کند و متناسب با شرایط زمان خود جلوه ای «حماسی» بدان ببخشد؛ شهاب الدین سهروردی در قرن ششم دریافتی دیگر از همین نظام اندیشه سیاسی عرضه کردند که از آن به قرائت عرفانی-اشرافی از اندیشه سیاسی ایرانشهری تعبیر می شود.اما ایرانشهری در اصل بر وجه فرهنگی در یک سرزمین تاکید دارد. لذا معتقدان به این نظریه که در راس آنان سید جواد طباطبایی قرار دارد، فرهنگ را بزرگ ترین عامل اثرگذار در نظام سیاسی ایران معرفی می کنند. 🔹برمبنای این نظریه، فرهنگ ایران نه متعلق به یک قوم خاص، بلکه ترکیبی از اقوام مختلف در مرزهای فرهنگی به نام ایران بوده است. به طور مشخص آرا و افکار طباطبایی است که این نظریه را شرح داده و ابعاد گوناگون آن را هویدا می کند و معتقدان به این نظریه نیز از دنبال کنندگان و دوست داران آرا وی به شمار می آیند. 👈 از این رو الزام می نماید تا نگاهی به زندگینامه وی داشته باشیم.... 👇به ما بپیوندید: ایتا / بله / تلگرام/ اینستاگرام کانال ساماندهی مهاجرین👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2539717480Cd0f542ff9d
🔴 تلخند سیاسی ✍این داستان: نمایندگی شورای نگهبان 🔹وقتی خبرنگاری فکر می‌کند نماینده‌ است! اگر شایعه‌سازی این جماعت نباشد، چه کسی به خبرها رنگ می‌بخشد؟ کانال ساماندهی مهاجرین👇👇 @samandehi_afg
🔴 در سپاه ابوحامد 🔸: آخرین مأموریت برای جاوید گرد و غبار همه جا را پر کرده بود؛ به سختی می‌شد چهره‌ها را دید، صدای توپ و موشک نمی‌گذاشت صدا به گوش کسی برسد از روی لب‌های خشکیده می‌شد فهمید ذخیره‌ی آب بچه‌ها تمام شده است. ابوحامد به سمت پیکر زخمی و نیمه‌جان جاوید رفت و گفت: آخر کار خودت و کردی دلاور، چقدر گفتم تعدادتون برا شناسایی کمه صبر کن نیروها برسن! جاوید از شنیدن صدای فرمانده دلش آرام گرفت، لبخندی به لب زد و با نفس‌های بریده بریده گفت: حاجی فایل شناسایی دست بچه‌هاس، زودتر برو، نزار ... ابوحامد که دید جاوید به سختی نفس می‌کشد گفت: باشه، باشه تو حرفی نزن داره ازت خون میره من الان میرم سراغ فایل شناسایی... امدادگر را صدا زد تا جاوید را به بیمارستان ببرد و خود به سمت اتاق عملیات رفت تا فایل شناسایی را بررسی کند، اطلاعاتی که از دلاوری‌های تیم جاوید به دستش رسیده بود کمک کرد تا در عملیات موفق شوند و دشمن داعشی تا فرسنگ‌ها عقب‌نشینی کند. نزدیک غروب بود ابوحامد خسته خود را به بیمارستان رساند تا احوال جاوید را جویا شود. به کمک یکی از رزمنده‌های فاطمیون خود را به نزد جاوید رساند. با دیدن جسم بیهوش جاوید با ناراحتی به سمت پزشکی که مشغول معاینه بیماران بود رفت و گفت: دکتر جاوید در چه حالیه؟ خوب میشه! دکتر آهی کشید و گفت: متاسفانه چند تا از اندام‌های داخلیش آسیب شدیدی دیدن امید زیادی نیس.. ابوحامد عصبی دستی به سرش کشید و ناراحت گفت: اعضای بدن من سالمن، از اعضای بدن من بردار و برای جاوید بزار ولی زنده نگهش دار... دکتر که از محبت بی‌اندازه‌ی ابوحامد شگفت زده شده بود دستی به شانه‌های ابوحامد کشید و گفت: متاسفانه هیچ امیدی نیس، هیچ کس نمیتونه کاری کنه... دکتر سرش را پایین انداخت تا ناامیدی را در چهره‌ی فرمانده دلاور فاطمیون نبیند. فرمانده‌ای که تا آخرین لحظه برای سربازانش جان فدایی می‌کرد. ساعتی نگذشت که جاوید شهید شد و دوستان باوفایش را تنها گذاشت. کانال ساماندهی مهاجرین👇👇 @samandehi_afg
🔴 روایت یک فتنه خاموش ✍ مهدی‌شهر؛ نامی که تا چندی پیش، آرامش و سکوت را تداعی می‌کرد. شهری کوچک، در دل استان سمنان، با مردمانی خونگرم و زندگی‌هایی ساده. کسی فکرش را نمی‌کرد، آرامش این شهر، به یکباره در هم بشکند، و کابوسی تاریک، بر آن سایه بیفکند. 🔹روزهای پایانی ماه بهمن بود. مردم شهر، مثل همیشه، در تکاپوی زندگی بودند. کسبه مشغول کار، دانش‌آموزان در راه مدرسه، و صدای بازی کودکان در کوچه‌ها می‌پیچید. هیچ‌کس نمی‌دانست، در همین لحظات آرام، بذر فتنه‌ای شوم، در دل شهر کاشته می‌شود. 🔹ناگهان خبر مثل برق در شهر پیچید. خبری کوتاه، اما هولناک. «مازیار تورانی، جوان ۲۸ ساله‌ی سنگسری به قتل رسیده است!» مازیار، همان جوان خوش‌روی مهدی‌شهری، راننده وانتی، که با لبخند همیشگی‌اش، دل همه را به دست می‌آورد. چه کسی باور می‌کرد، مازیار دیگر نباشد؟ و چه کسی باور می‌کرد، قاتل، کسی باشد که روزی دوست صمیمی‌اش خوانده می‌شد؟ 🔹حسن ماکوزهی(قاتل)، یک تبعه افغانستانی ۳۳ ساله که سال‌ها یک مغازه‌ی میوه‌فروشی در سنگسر داشت و با مازیار در کار و کاسبی شریک بودند. می‌گویند مازیار برای حسن با وانت میوه می‌آورد چه شد که رفاقت، به خون آغشته شد؟ و این قتل هولناک، چه آتشی به جان مهدی‌شهر خواهد انداخت؟ 🔹ادامه دارد… کانال ساماندهی مهاجرین👇👇 @samandehi_afg