eitaa logo
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2هزار ویدیو
205 فایل
شهیدان راه درست روانتخاب کردند خدا هم برایِ رسیدن به مقصداونا رو انتخاب کرد:))✨ . "اومدیم تا درکناره هم مبارزه به سبک شهدا رو یادبگیریم:(( . در صف لشکر علی منتظر اشاره ایم منتظر فدا شدن در حرم سه ساله ایم((❤️‍🩹 پشت خاکریز: @Sarbazharm
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی دی ماه میرسه: _ترور حاج قاسم سلیمانی _ترور ابومهدی المهندس _حادثه هواپیمای اوکراینی _ترور منصور ستاری _شهادت حاج احمد کاظمی ترور مصطفی احمدی روشن _ترور علی محمدی _تیرباران نواب صفوی _حادثه کشتی سانچی _حادثه برج پلاسکو _ترور سید رضی موسوی _شهادت اصغر اسلامی قوشچه زلزله بم
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
_
ایݩ‌دل‌سنـگ‌مࢪاگریہ‌عجب‌بود،عجب.. دم‌نقاࢪه‌زنت‌گرم‌غࢪیب‌الغࢪبا...:)🕊 🌹 ⊱ ♥️˓ ⊱
یک شماره بین ۱ تا ۱۸ انتخاب کنید حال دلتون خوب شد ما را هم دعا کنید👇🏻 ۱. digipostal.ir/cofa3zi ۲. digipostal.ir/cmdgvds ۳. digipostal.ir/cu961hs ۴. digipostal.ir/cabb62c ۵. digipostal.ir/c87kide ۶. digipostal.ir/ceiv42d ۷. digipostal.ir/csenas8 ۸. digipostal.ir/cezkkiq ۹. digipostal.ir/c0enl2t ۱۰. digipostal.ir/ck0hv4j ۱۱. digipostal.ir/cfir815 ۱۲. digipostal.ir/cjt5fhz ۱۳. digipostal.ir/cwbze98 ۱۴. digipostal.ir/cwpcc6j ۱۵. digipostal.ir/cjarjqv ۱۶. digipostal.ir/cpexi3q ۱۷. digipostal.ir/cufmm0j ۱۸. digipostal.ir/c3fxydo 🔹 شهدا دلها را تصرف می‌کنند ..... 🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای دیگران هم ارسال کنید شادی ارواح طیبه شهدا و امامِ شهدا صلوات🥀 ‌✨ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
29.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خــواهر من.. بـــرادر من.. ، گناهمایی که میبینیم و میگذریم! کمتر از اون فردی نیست کـه اون گناه رو انجام میده. ... "@Sarbazeharamm" _کَِاَِنَِالَِ ̨ڪــمۭــٻۧــڸ
باورکن سال بعد یادت نیست پارسال و سال های پیش چقدر پول تو جیبت داشتی💸 و چندتا فیلم دیدی🎞 و با چندنفر چت کردی📲 و تعداد اعضای کانالت چقدر بوده 🤷🏻‍♀ و چند ساعت خوابیدی😴 حتی یادت نمی مونه از چند نفر دلخور بودی 😥و چقدر گریه کردی😭 به کیا بدهکار بودی و از کیا طلبکار🤦🏻‍♀️ اما اگر سفر بری یادت می مونه چه سالی کجا رفتی😍✈️🛶🚢 حتی اگه توی پارک محله تونم قدم بزنی سال های بعد باخودت میگی یادش بخیر یه زمانی اینجا قدم زدم🚶🏻‍♀️🏃🏻🌸 اگه یه عالمه خوش بگذرونی و عکس بگیری تک تک عکس ها یادگاری می مونه برات📸❤️ دل کسی و شاد کنی دل خودتم شاد میشه💃🏻 کسی و سوپرایز کنی یادت می مونه برای کسی هدیه بخری یادگاری برای اون شخص می مونه🎁 یه دفتر برداری و لحظه های قشنگت و بنویسی بعدا که بخونی کلی روحیت عوض میشه📔📝😂 دیدن دوستات و فامیل بری کلی برات خاطره میشه👭🏻💚 بیشتر کنار خانوادت باشی یه روز که نباشن غصه نمیخوری کاش قدر می دونستم!👨‍👨‍👧‍👦💙 باورکن همین دوثانیه قبلی جزء گذشته به حساب می یاد و دو ثانیه بعدی آینده محسوب میشه🕐 اما تو حالی خوش باش!🎉♥️🏝 ✨تو بساز لحظه هات و تو ارزش قائل شو برای زندگیت✨
••• اه حیوان بدجور میگیرد...
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
••• اه حیوان بدجور میگیرد... #تقاص #محفل_بحث
پسرا بدونید اینکه یه مدت با دختری چت کنید و بعد که دلتونو زد ول کنید برین حق الناس بزرگیه و توی همین دنیا سرنوشتتونو خراب میکنه... بخدا قسم خدا تو همین دنیا ازت انتقام میگیره... خدا به دل یه گاو حساسه چه برسه به دل یه بنده‌اش جدا ازینکه اون دنیا سالهاااا معطل میشی همین دنیاهم بیچارت میکنه شکستن دل شوخی نیست... بازی کردن با سرنوشت کسی شوخی نیست ..
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
پسرا بدونید اینکه یه مدت با دختری چت کنید و بعد که دلتونو زد ول کنید برین حق الناس بزرگیه و توی همین
این گناها زنجیروار و خیییلی خطرناکه یه دختری رو میشناختم بخاطره پسری که داغونش کرده بود خراب شده بود و همش با پسرای مختلف دوست میشد.ـ.. گناه تمووووووم اون دوست شدنا گردن پسرس...هرکلمه ای بگه برا اونم ثبت میشه..البته اولین دختری هم که با اون پسره چت کرده و به این گناه واردش کرده تو اون گناها شریکه💔 ما ادما خییییلی بهم ربط داریم فکر میکنی یه چت میکنی تموم میشه میره؟ نه تازه شروع میشه...عواقب وحشتناکش تازه شروع میشه.... اون دنیا میبینی کلی گناهه نکرده کلی تاوان برات نوشته شده..اونم بخاطر یه چت که تموم شده رفته... هیچوقت سمت این گناها نرین بچه ها واقعا یه برطرف کردن نیاز به این همه تاوان نمیرزه
دم پسرایی که بخاطر هوسشون به کسی اسیب نمیزنن گرم👏🏻👏🏻 برای نرفتن سمت این روابط لازم نیست مذهبی باشی همینکه وجدان و غیرت داشته باشی کافیه
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
دم پسرایی که بخاطر هوسشون به کسی اسیب نمیزنن گرم👏🏻👏🏻 برای نرفتن سمت این روابط لازم نیست مذهبی باشی ه
••• یه پسر خواننده هست خیلی محبوبیت داره اگه اسمشو بگم میشناسید میگفت چون نمیخوام به کسی اسیب بزنم سمت روابط دوستی نمیرم دم اینجور پسرای بااصالت گرم👏🏻 میدونی تو این دوره زمونه با چند نفر بودن دیگه افتخار نداره...متعهد و تک پر بودنه که عیاره زیاد ادمو نشون میده🎖 ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی با دروغ زندگی کسیو نابود کردی مثل یه قرض بهش نگاه کن... مطمئن باش که بهت برمیگرده ..
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
••• یه پسر خواننده هست خیلی محبوبیت داره اگه اسمشو بگم میشناسید میگفت چون نمیخوام به کسی اسیب بزنم س
✍🏻 ‏به نظرم آدمایی که با هرکسی دوست نمی شن، هر مهمونی رو نمی رن، هر لباسی رو نمی پوشن، هر حرفی رو نمی زنن، هر چیزیو تجربه نمی کنن، ‏و در کل برای خودشون چارچوب دارن، ‏خیلی جذابن و آدمایین که نشون می دن درسته که آزادی قشنگه؛ منتها نه به هر قیمتی و نه به هر ارزشی.
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
••• یه پسر خواننده هست خیلی محبوبیت داره اگه اسمشو بگم میشناسید میگفت چون نمیخوام به کسی اسیب بزنم س
الان دیگه یه پسربچه ده ساله هم میتونه با چند نفر رل بزنه... غیره اینه؟ ولی خب انجام ندادنه اینکار فقط از یه پسر عاقل و بااصالت بر میاد✌🏻😎 ..
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
هیچ ادم عاقلی همچین ریسکی نمیکنه🖐🏻
طبق امار نود درصد رابطه‌ها کات میشن✖️ حتی دین رو هم بزاریم کنار،واقعا کدوم ادم عاقلی وارد ماجرایی میشه که احتمال موفقیتش فقط ۱۰درصده؟😐 تازه موفقیت هم نمیشه گفت چون قبلش کلییی ضررو اسیب اتفاق میوفته و کلی گناه و تاوان برا ادم نوشته میشه💔
تازه ازون ۱۰ درصد هم ۸ درصدش برا خود طرف نیست😐واقعا چقدر اماره این روابط ناامید کنندس،به هیچ دینی هم معتقد نباشی نباید سمتش بری چه برسه به اینکه..
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
تازه ازون ۱۰ درصد هم ۸ درصدش برا خود طرف نیست😐واقعا چقدر اماره این روابط ناامید کنندس،به هیچ دینی هم
اڪثر روابط حراݦ ت‍‌ه‍‌ش ه‍‌م‍‌ی‍‌ن‍‌ع . ‌‌. . ام‍‌کا‍‌ن ارس‍‌ال پ‍‌ی‍‌ام وج‍‌ود ن‍‌دارد :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➕اون دختر مجرده ولی وارده رابطه با کسی نمیشه میدونی چرا؟ ➕خیلی قشنگ توضیح داده حتما ببینید بچه ها👍🏻
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
➕اون دختر مجرده ولی وارده رابطه با کسی نمیشه میدونی چرا؟ ➕خیلی قشنگ توضیح داده حتما ببینید بچه ها👍🏻
اگه یه دختر فوق العاده باشه بدست آوردنش راحت نیست اگه راحت باشه پس فوق العاده نیست اگه ارزشش رو داشته باشه تو ازش دست نمیکشی اگه دست بکشی، تو ارزشش رو نداشتی! 👤باب مارلی•.
💎🦋 ‍ ࡃߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ࡐ‌ܧࡅ߳ߺߺܙ ࡅ߭ܩߊ‌ܝ̇‌ ߊ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ 💎🦋ߊ‌ܥ̇‌‌ߊ‌ࡍ߭ ܩࡅ࡙ܭَࡐ‌ࡅ࡙ࡅ߭ܥ‌‌ 💙🔹ߊ‌َܠܠّܣُ ߊ‌َܭܢَ̣ܝ‌ 💙🔹ߊ‌َܠܠّܣُ ߊ‌َܭܢَ̣ܝ‌ 💙🔹ߊ‌َܠܠّܣُ ߊ‌َܭܢَ̣ܝ‌ 💙🔹ߊ‌َܠܠّܣُ ߊ‌َܭܢَ̣ܝ‌ 💙🔹ߊ‌َܢܚْ݅ܣَܥ‌‌ُ ߊ‌َࡅْ߭ ܠߊ ߊ‌ِܠَܣَ إِܠߊ‌َّ ߊ‌ܠܠّܣُ 💙🔹ߊ‌َܢܚْ݅ܣَܥ‌‌ُ ߊ‌َࡅْ߭ ܠߊ ߊ‌ِܠَܣَ إِܠߊ‌َّ ߊ‌ܠܠّܣُ 💙🔹ߊ‌َܢܚْ݅ܣَܥ‌‌ُ أَࡅَّ߭ ܩُحَܩَّܥ‌‌ߊ‌ً ިَܢܚُࡐ‌ܠُ ߊ‌ܠܠّܘ 💙🔹ߊ‌َܢܚْ݅ܣَܥ‌‌ُ أَࡅَّ߭ ܩُحَܩَّܥ‌‌ߊ‌ً ިَܢܚُࡐ‌ܠُ ߊ‌ܠܠّܘ 💙🔹ߊ‌َܢܚْ݅ܣَܥ‌‌ُ أَࡅَّ߭ ࡃَܠِࡅ࡙ߊ‌ً ࡐ‌َܠِܨ ߊ‌ܠܠّܘ 💙🔹ߊ‌َܢܚْ݅ܣَܥ‌‌ُ أَࡅَّ߭ ࡃَܠِࡅ࡙ߊ‌ً ࡐ‌َܠِܨ ߊ‌ܠܠّܘ 💙🔹حَܨ ܫَܠَܨ ߊ‌ܠࡎَّܠߊ‌ةِ 💙🔹حَܨ ܫَܠَܨ ߊ‌ܠࡎَّܠߊ‌ةِ 💙🔹حَܨ ܫَܠَܨ ߊ‌ܠْܦَ̇ܠߊ‌حِ 💙🔹حَܨ ܫَܠَܨ ߊ‌ܠْܦَ̇ܠߊ‌حِ 💙🔹حَܨ ܫَܠܨ ܟَܿࡅ࡙ܝ‌ِ ߊ‌ܠْܫَܩَܠܙ 💙🔹حَܨ ܫَܠܨ ܟَܿࡅ࡙ܝ‌ِ ߊ‌ܠْܫَܩَܠܙ 💙🔹ߊ‌َܠܠّܣُ ߊ‌َܭܢَ̣ܝ‌ 💙🔹ߊ‌َܠܠّܣُ ߊ‌َܭܢَ̣ܝ‌ 💙🔹ܠߊ ߊ‌ِܠَܣَ إِܠߊ‌َّ ߊ‌ܠܠّܘ 💙🔹ܠߊ ߊ‌ِܠَܣَ إِܠߊ‌َّ ߊ‌ܠܠّܘ 💙ߊ‌َߊ‌ܠࡅ߳ܩߊ‌ܚࡍ ܥ‌‌ܫߊ‌ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ "@Sarbazeharamm"  _کَِاَِنَِالَِ ̨ڪــمۭــٻۧــڸ
💙 ❄💙 💙❄💙❄ ❄💙❄💙❄💙 💙❄💙❄💙❄💙❄ شهاب، سریع به طرف آسانسور رفت. دکمه را چند بار زد، در باز نشد. بیخیال آسانسور شد و سریع از پله ها بالا رفت. در راه به چند نفر تنه زد، که سریع از آن ها عذرخواهی کرد. با رسیدن به طبقه سوم، به طرف اتاق ۱۸۲ رفت. همزمان، مردی با لباس پرستار از اتاق خارج شد. شهاب می خواست وارد اتاق شود، که جلویش را گرفت. ــ کجا میری؟! ــ زنم داخله! ــ نمیشه برید تو... ــ چرا؟! ــ چرا نداره! پزشک داخله! شهاب، سعی کرد؛ عصبی نشود و خودش را کنترل کند. ــ خب... لااقل بگید حالش چطوره؟! چه اتفاقی براش افتاده؟! ــ من از کجا بدونم آخه؟! اخم های شهاب درهم جمع شدند. پرستار را کنار زد و به طرف در رفت. پرستار دستش را کشید. ـــ با توام! کجا سرت رو انداختی رفتی؟! شهاب عصبی یقه پرستار را گرفت. ــ تو حرف حالیت نمیشه؟! بهت میگم زنم تو اتاقه!! در آسانسور باز شد، که محسن و همه خانواده بیرون آمدند. محسن با دیدن یقه به دست شدن شهاب، سریع به سمتش رفت. ــ نه میزاری برم تو! نه میگی حال زنم چطوره! محسن سعی می کرد؛ شهاب را از پرستار جدا کند. اما شهاب با چشم های به خون نشسته به او نگاه می کرد. ــ تو آدمی؟! اصلا احساس داری؟! میفهمی نگرانی چیه؟! یقه ی پیراهنش را رها کرد، که پرستار به عقب برگشت و با وحشت به شهاب نگاهی کرد و چندتا سرفه کرد؛ با ترس به پرستار گفت: ــ خانم احمدی! بگید حراست بیاد بالا! شهاب می خواست، دوباره به طرفش برود که محسن جلویش را گرفت. همزمان در باز شد و مرد میانسالی، با روپوش سفید، از اتاق بیرون آمد. ــ اینجا چه خبره؟! پرستار شروع کرد به توضیح دادن. دکتر اخمی کرد. ــ حق داره خب... اوضاع همسرش رو توضیح میدادی براش... به طرف شهاب برگشت. ــ شما هم نباید اینقدر سرو صدا راه مینداختید. اینجا بیمارستانه... شهاب دستی به صورتش کشید. ــ میدونم جناب دکتر! من نگران همسرم هستم؛ ولی این آقا، اصلا قبول نمی کرد، حرفی بزنه. ــ یه آقایی همسرتون رو آورد اینجا. مثل اینکه یه جایی بودند، حالشون بد میشه، از هوش میرند. همسرتون الان بیهوش هستند، من دارم وضعیتشون رو چک میکنم. پس لطفا آروم باشید. دکتر، به اتاق برگشت و شهاب، به طرف دیوار رفت. سرش را به دیوار ، تکیه داد تا شاید، کمی از آتش وجودش، کم بشود... یک ربع ساعت، از معاینه مهیا می گذشت؛ اما خبری از دکتر نبود. شهاب، کلافه، جلوی در، در حال رفت و آمد، بود. هر چقدر هم محسن و محمد آقا، سعی می کردند آرامش کنند؛ تلاش شان بی نتیجه ماند. در باز شد و دکتر از اتاق بیرون آمد. شهاب سریع به سمت دکتر رفت. ــ چی شد آقای دکتر؟ ــ نگران نباش پسرم! مثل اینکه ضعف کرده. از طرفی عصبی و ناراحت شده؛ همین باعث میشه از هوش بره. ــ میشه الان ببینمش؟! ــ بله! ولی دورش رو شلوغ نکنید. الان هم بیهوشه، یکم دیگه بهوش میاد. امشب باید تحت مراقبت بمونه، باید یکی کنارش بمونه. بعد از تشکر از دکتر، اول شهاب وارد اتاق شد. 🌝نویسنده : فاطمه امیری🌝 💙 ❄💙 💙❄💙❄ ❄💙❄💙❄💙 💙❄💙❄💙❄💙❄