صریر
👵🏻#حکایتهای_ننهآقا7️⃣ 🌿 روی تخت حیات خانه ننه آقا، کنار آقا نشسته بودم. آقا از تجربهها و گذشتهه
👵🏻#حکایتهای_ننهآقا8️⃣
🏴 ننهآقا مثل خیلی از مادربزرگها، علاقه زیادی به روضههای امام حسین علیهالسلام دارد. هرسال که محرم میشود، یکطرف شور و شوق ما از حال و هوای ننهآقا است.
🏴 دریک آن، سیمش وصل میشود و برای امام حسین و بچههایش علیهمالسلام اشک میریزد. اگر روضهخوان حق مطلب را ادا نکند، خودش جملاتی را زمزمه میکند و گریه میکند. داشتن برنامه اطعام و بخشش مال و دادن نذری برای امام حسین علیهالسلام، بهجای خود، ظرف بردن به مسجد و تکیه و اصرار بر گرفتن غذای امام حسین علیهالسلام هم بهجای خود.
نکته جالب این است که ننهآقا بدنی نحیف و لاغر دارد و اصلاً اهل پرخوری نیست.
🏴 چند سال پیش، یکشب محرمی که رفته بودم خانهاش، قابلمهای غذا از مسجد گرفته بود. پیش خودم گفتم: «ننهآقا هم با این کاراش آبرو می بره. آخه شما که این همه غذا نمیخوری، پس چرا میگیری؟»
ننهآقا داخل آشپزخانه رفت و قدری از غذا جدا کرد و قابلمه را برداشت و بیرون رفت. وقتی برگشت، گفتم: «کجا رفتی ننه؟» گفت: «این همسایهمون، خیلی اهل روضه رفتن و مسجد رفتن نیستند. گاهی غذا براشون میبرم که از سفره امام حسین بینصیب نَمونن».
🏴 البته این حالش را بارها دیده بودم. واقعیت این است که ننهآقا خیلی علاقه دارد برای کسی غذای امام حسین ببرد و چهره خوشحال و شگفتزده او را ببیند. احساس میکند که با این کارش، امام حسین علیهالسلام، خوشحال میشود.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#محرم
#غذای_امامحسین علیهالسلام
#تربیت_دینی
@Fanus_AliFarahani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 عباس جان، تو را چه شده است؟!
چرا انقدر بی تابی؟
نکند که میخواهی به میدان بروی؟
بقای من به تو است.
اگر عمود ماندم، به عشق قامت بلند توست.
سینه من به اعتبار تو ستبر است.
این چادر عظیمالجثه، از سر تعظیم به تو، بر دوش من به رکوع افتاده.
🏴 عباس جان، انقدر به التماس به پسر رسول خدا نگاه نکن
میترسم دل او را نرم کنی و اذن میدان بگیری؛
ببین که نگاه خیام، به قیام من است. تو خود من را مقابل آنها برافراشتی، دل آنها را به قامت من قرص کردی. حال میخواهی بروی؟
🏴 عباسم، ناراحتت نکنم، ولی خرسند شدم که پسر رسول خدا هم با من همنظر شد و به جنابت اذن میدان نداد. 🏴 خرسند شدم که فقط میروی آب بیاوری،
🏴 خرسند شدم که وداع نکردی.
برو که همه منتظرت میمانیم تا برگردی...
.
.
🖤 عباسم دیر کردی... چرا مولایمان حسین، تنها دارد برمیگردد... چرا پاهایش بر زمین کشیده میشود... چرا قدش خمیده شده... عباسم چرا تو را نمیبینم.
چرا، چرا حسین پاسخ سکینهخاتون را نداد. او سراغ تو را گرفته بود... چه شده؟ چرا سرورمان حسین دارد نزدیک من میشود.
🖤 چقدر چادر این خیمه، بر دوشهایم سنگینی میکند.
حسین جان چرا دست بر کمر من گرفتی، یعنی، یعنی موقع خوابیدن من شد، یعنی عباس هم رفت.
🖤 ای روزگار، چه بد کوفتی بر کمرم. ای وای چه به سر اهل خیام خواهد آمد... .
#محرم
#عمود_خیمه_عباس علیهالسلام
#روضه_عباس علیهالسلام
✍️علی فراهانی
@Fanus_AliFarahani