eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
43 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
چه زیبا گفت سردارِ بی سر جبهه: رسم عاشقی نیست با یک دل دو دلبر داشتن وقتی دلبر داری باید از بـقیه دل برداری.... "شهید محمد ابراهیم‌ همت" @Sedaye_Enghelab
گفتند شهید گمنامه، پلاک هم نداشت، اصلا هیچ نشونه ای نداشت؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه.... نوشته بود: “اگر برای خداست، بگذار گمنام بمانم” @Sedaye_Enghelab
خاطرات شهید مدافع حرم، رسول خلیلی نوشتن بهانه می خواهد و چه بهانه ای برتر از اطاعت امر مقام معظم رهبری (مدظله) که فرمودند: "من عقیده ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است." قلم من در حد بزرگواری، مهربانی و عظمت روح آقا رسول نبود؛ برای همین، رفاقت را بهانه کردم. چقدر این رفاقت برجان می نشست، وقتی از مرام، معرفت، همراهی، بی آزاری، مهربانی و در یک کلام خون گرمی رسول تعریف می کردند. فرمانده ای از لبنان "حبیبی" و دوستی از شهر ری "مشتی" خطابش می کردند. من با رسول از مدرسه راهنمایی معراج اندیشه شروع کردم، قدم به قدم همراهش شدم تا رسیدم به کارگاه تخریب در حلب. در پایان خاضعانه سراحترام فرود می آورم و از لطف و همراهی پدر، مادر، و برادر بزرگوار و تمامی دوستان شهید تشکر میکنم. @Sedaye_Enghelab
هنوز آفتاب نزده بود که من و حامد به فرودگاه رسیدیم. داخل هواپیما کمتر از بیست نفربودیم؛ یکی از فرمانده‌هان گفت: چون این ماموریت کمتر از ده روز هست باید روزه هامون رو افطار کنیم. به فرودگاه دمشق رسیدیم، با دو نفر که برای حمل وسیله و راهنمایی مسیر کمکمان بودند، راه افتادیم. محسن به عنوان مسئول تمام کارها را تقسیم کرد و رسماً وظیفه ما شروع شد. شهر هر روز در لاک جنگی بیشتری فرو می رفت. دشمن با راه انداختن جنگ روانی با پخش تصاویر شکنجه و اعدام اسرار تاثیر مخرب بروی افراد بومی گذاشته بود. نزدیک های اذان ظهر تصمیم گرفتم جای خود را با حامد که روی پشت بام بود عوض کنم. وسط پله ها بودم که صدای انفجار تمام ساختمان رو لرزوند. برای چند ثانیه نشستم؛ دستم را روی سرم گذاشتم، پشت دستم به شدت می سوخت، تازه یادم افتاد به حامد میخواستم سر بزنم وضع او هم بهتر از من نبود. هرطور بود کشان کشان به داخل خانه رفتیم. وضع محسن هم بهتر از ما نبود، بطری ابی اوردم و هر سه خوردیم. رو کردم به بچه ها و گفتم: نزدیک بود هر سه جانباز اعصاب و روان شویم فقط اینکه وقتی برگشتیم باید می گفتیم کجا جانباز شدیم، هنوز حرفمان تموم نشده بود که تماس گرفتند و گفتند: خوبید؟ سلامتید؟ بعد از تماس حامد گفت فردا ماشین می فرستند و می توانیم به نوبت برای زیارت بی بی جانم به حرم برویم. خستگی این چند وقت با رفتن به حرم از تنمان جدا شد. بین بسته ها و وسایل مایحتاج دو دفترچه یادداشت بود. حامد گفت برای یادداشت شخصی اوردم. یکی را برداشتم تا خاطراتم را برای خانواده ام به عنوان یادگاری بنویسم تا اگر قسمتم شهادت شد براشون یک یادگاری بماند. @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا انسان‌های پاک بینش هرگز قبول می‌کنند که خون‌آشامان اسرائیلی قدس عزیز را اشغال کنند و خود را نیز مسلمان بدانند و هیچ‌‌گونه حرکتی جهت آزادی آن انجام ندهند. "شهید فریدون امرایی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از وصیت‌نامه شما اى منافقین خلق؛ شمایی که پس از پیروزى انقلاب، اسم و شهرت و نام سازمان را به یدک می‌کشید. آیا براى رضاى خدا یک شب براى این خلق خدا پاسدارى داده‌اید؟ شما عوض پاسدارى، برادران پاسدار را شهید می‌کنید و به عنوان یک برادر دلم می‌‏سوزد براى یک مشت جوان پاک و صادق که رهبران آنان، آن‌ها را منحرف ‏کردند و پا به فرار ‏گذاشتند. "شهید مسعود سخاوت دوست" @Sedaye_Enghelab