eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
نمايندگی تبريك ندارد! به دنبال شناسنامه اش كه آمدند، گمان كردم می خواهد ازدواج كند. گفتم عبدالحميد چه خبر است شناسنامه را برای چه مي خواهی؟ می خواهی داماد شوی؟ خنديد و گفت:" نه مادر چند تا از علمای مشهد با من صحبت كردند كه نماينده شدن برای تو واجب است." وقتی هم مردم مشهد به او رای دادند و به خانه آمد، خواهرش رفت جلو و گفت:"مباركه داداش" رو كرد به دخترم و گفت:"نمايندگی يعنی مسووليت، تبريک نداره! "شهیدعبدالحمیددیالمه" @Sedaye_Enghelab
خدا اولیائش را در بین بندگانش مخفی کرده؛ لذا بزرگان ما به هر که میرسیدند -کوچک و بزرگ- تقدم در سلام داشتند. "شهیدسردارحاج قاسم سلیمانی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سقلمه ای به پهلويش خورد. به احمد نگاه كرد. احمد لب گزيـد. خنـده بـر لبـان اسماعيل ماسيد و گفت: «چی شده؟» احمد به مهدی كه با لبخند محزونی به قايق خيره شده بود، اشاره كرد. انگار كه آب سردی روی اسماعيل پاشيدند، دست و پايش خشكيد. آرام برگشت و بـه سـوی نيزار رفت. باد قوت گرفت. نيزار خم و راست ميشد. اسماعيل، نيزار را شكافت. جلو رفت... و جلوتر. به جاي خلوتی رسيد. اسماعيل نشست و به ساقه های طلايـی نيـزار خيره ماند. نزديک به يك سال از شهادت حميد باكری می گذشت. همه می دانستند كـه آقـا مهدی علاقـه فراوانـی بـه بـرادر كـوچكش دارد. بعـد از شـهادت حميـد، بسـيجی ها می ديدند و می شنيدند كه وقتی اسم حميد می آيد، لبخند محزونی بر چهره مهـدی می نشيند و چشمان قهوه ای اش برق خاصی می زند. نيروهای واحد اطلاعات ـ عمليات كه رابطه نزديكی با مهدی داشـتند، ديگـر در حضور او نام حميد را بر زبان نمی آوردند. حتـی قـرار شـد كسـانی را كـه اسمشـان حميد است، به نام خانوادگی يا بـرادر و اخـوی خطـاب كننـد؛ امـا حـالا اسـماعيل ناخواسته عهدشان را شكسته بود. باد بيشتر شد. در ذهن و خيال اسماعيل، صدای سوت خمپاره و گلولـه هـا زنـده شد و خاطرات روزهای عمليات خيبر به يادش آمد. حميد، اولين كسی بود كه در آن شب پرانفجار و خون، قدم بـر جزيـره مجنـون گذاشت. پشت سرش، اسماعيل و بسيجيان لشكر عاشورا به سنگرهای دشمن هجوم بردند. حميد، معاون لشكر بود و جلودار ديگران. با آمدن نيروهای تازه نفس، جنگ در ميان جزيره شمالی و جنوبی شديدتر شـد. سرانجام جزيره مجنون آزاد شد. يكي از اسرا، سرتيپ درشت اندامی بـود كـه هنـوز مبهوت و متحير مينمود. سرتيپ وقتی فهميد حميد بـاكری، آن جـوان ترک های و ساده پوش، فرمانده قوای اسلام است، جا خورد. باورش نمی شـد اسـير ايـن جوانـان شده باشد. رو به يكي از بسيجيان عرب زبان گفت: «شما چه طـوری خودتـان را بـه اينجا رسانديد؟» حميد، جدی و محكم گفت: «مـا اردن را دور زديـم و از طـرف بصـره بـه اينجـا رسيديم!» ـ پس آن نيروهايی كه از روبه رو می آيند، چی؟ حميد خنديد و گفت: «آنها از زمين روييده اند!» بسيجی ها خنديدند. سرتيپ بعثی هنوز گيج و منگ بود و با حيرت بـه آنهـا نگـاه می كرد. @Sedaye_Enghelab
«نقطه قوت ما ولایت است و نقطه ضعف ما نیز بی توجهی به این امر؛ ما آنچنان که لازم است باید به آن توجه کرده و خود را ذوب در ولایت بدانیم.» "شهیدحمیدسیاهکالی مرادی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی ازوصیت نامه بار الها خود آگاهی که توان وصیت کردن ندارم و خود را معصیت کار می دانم ولی چاره ای نیست مجبورم.عزیزانم شما را به خدا و به شهیدان قسم می دهم سعی کنید از گناه دوری کنید و معصیت نکنید به خدا این دنیا فانی است و فنا می شود و می گذرد.قدر لحظه ها را بدانید زمینه برای رسیدن به خدای تبارک و تعالی و مولای خویش زیاد فراهم است همیشه از مولای خویش بخواهید که شما را مبری از گناه و معصیت کند.چه زیبا می گوید روحمان سید پیر جماران،عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید. دوستان و عزیزان سعی کنید در اول وقت با نماز جماعت نماز بخوانید و زیاد قرآن بخوانید و همیشه از خدا بترسید و کار خیر انجام دهید و پشتیبان اسلام وامام امّت باشید و به جبهه ها هجوم بیاورید و بدانید اسیران مظلوممان چشم به راه دوخته اند و منتظرند و بدانید که جبهه ما جبهه کربلاست و نینوا.جایگاه عاشقان ابا عبدالله است و محل نزول ملائکه الله است صحرای خونین دشت کربلاست جائی هست که امام حسین(ع) را عطشان سر بریدند پیکر پیامبر گونه جناب علی اکبر را قطعه قطعه نمودند و زینب(ع)را به اسیری گرفتند.بیایید انتقام را از یزیدان پلید زمان بگیریم و زینب را از اسیری برهانیم تا در آن دنیا در قبال امام حسین و جناب علی اکبر سر به زیر نباشیم انشا الله. "شهیدعلی پاشایی" @Sedaye_Enghelab
ای کاش که من همیشه عاشق باشم یک شیعه ی باوفا و لایق باشم از حضرت حق خواسته ام تا به ابد مشمول عطا و لطف صادق(ع) باشم @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الامام علي - عليه السّلام - : ان المجاهد نفسه علي طاعة الله و عن معاصيه عند الله سبحانه بمنزلة الشهيد.«غررالحكم، ح ۳۵۴۶» امام علی - عليه السلام - فرمودند: كسی كه در راه فرمانبرداری از خدا و دوری از نافرمانی او با نفس خويش مبارزه كند، نزد خدای سبحان منزلت شهيد را دارد @Sedaye_Enghelab
در هر کجا که خدمت می‌کنید فقـط برای خـدا کار کنید نه بـرای دیـده شـدن که اگر خـدا ببیند همه می‌بینند واگرخـدا نبیند هیچ‌کس نمی‌بیند تا خالص نشی خلاص نمیشی اخلاص‌یعنی روی غیرخداحساب‌نکنی "شهید حاج محمد رضا ابراهیمی" @Sedaye_Enghelab
چگونه از جان نگذرد آنکه می‌دانـد جان بهای دیدار است... "سردارشهیدحسن شیخ زاده آذری" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میدنستید کسی که نمازش رو اول وقت نخونه خیلی بعیده که شهید بشه؟! @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج میثم مطیعی «ع» اِلـہـے بـہ جَـعفَـر اِبن مُـحَـمَـد(ع) عَــجِــل لِـولـیـڪَ الـفَـرج @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اما با طلوع آفتاب، دشمن پاتک هايش را برای باز پس گـرفتن جزيـره آغـاز كـرد. عقبه لشكر عاشورا زير آتش شديد دشمن بود. نيروهای مدافع در زيـر آتـش شـديد دشمن با چنگ و دندان مقاومت ميكردند. در آن بحبوحـه، حميـد، آر،پی،جـی بـه دوش به اسـتقبال تانک هـای دشـمن رفـت. شـجاعت حميـد، روحيـه نيروهـايش را صدچندان كرد. با منهدم شدن چند تانک، اولين پاتک شكست خورد؛ اما دشمن بـا تقويت نيروهايش بار ديگر حملـه كـرد. حميـد بـه همـه جـا سركشـی مـی كـرد و نيروهايش را تا رسيدن قوای كمكی، به مقاومت و ايستادگی فرا می خواند. در آن لحظه، اسماعيل در نزديكی حميد بود. متوجـه شـد كـه حميـد در حـال شليک تيربار، زير لب نماز می خواند. ناگهان فرياد يكی از بچه ها بلند شد. ـ دارند محاصره مان می كنند. از اين طرف می آيند! حميد، جلوتر از ديگران، به سوی پلـی كـه دشـمن قصـد گـذر از آن را داشـت، هجوم برد. ساعتی بعـد، اسـماعيل وقتـی بـه خـود آمـد كـه حميـد نبـود. وحشـت زده بـه جستوجويش رفت. سراغش را از اين و آن گرفت؛ اما كسی او را نديده بود. سرانجام نوجوانی زخمی، نقطه ای را نشان اسماعيل داد. اسـماعيل در زيـر آتـش گلوله ها و خمپاره ها به سوی آن نقطه دويد. حميد را پيدا كرد، حميد، آرام خفته و خون سرخش، خاک را سيراب كرده بود. اسماعيل بعدها شنيد وقتی خبر شهادت حميد را به مهـدی دادنـد، او لحظـه ای سكوت كرد و بعد زير لب «انا الله و انا اليـه راجعـون» گفـت. معـاون حميـد، پشـت بيسيم به مهدی گفته بود كه می خواهند بروند حميد را بياورند. مهـدی گفتـه بـود: «حميد و ديگر شهدا؟» ـ امكانش نيست ديگران را بياوريم. حميد را می آوريم. ـ يا همه شهدا را بياوريد يا هيچ كدام. حميد با ديگر شهدا باشد، بهتر است. حميد در جزيره ماند؛ نگينی در ميان حلقه شهيدان عاشورا. دستی بر شانه اسماعيل سنگينی كرد. سر از زانو برداشت. مهدی كنارش نشست و گفت: «گريه نكن اسماعيل. مگر چه شده؟» گريه اسماعيل شدت گرفت. مهدی گفت: «الله بندهسی، من مـی دانـم كـه شـما مراعات حال مرا می كنيد؛ ولی هر كدام از شما برای من مثل حميد هسـتيد و بوی او را می دهيد. حميد، سرباز اسلام بود. دعا كن من هم مثـل او سـرباز خـوبی بـرای اسلام و ايران باشم». اسماعيل، سر بر شانه مهدی گذاشت و بو كشيد؛ انگار كه مهدی بوی گُـل يـاس می داد. @Sedaye_Enghelab
در شناسنامه اش دست برده بود. چهارده سال بیشتر نداشت. محصل بود کتاب ودفترش هم را باخودش به جنگ میبرد. اخرین باری که رفت در مهران با گلوله مستقیم شهید شد. پیکرش در افتاب سوزان مهران مانده بود وبعد از چهل روز به زادگاهش برگشت. چهره ش قابل شناسایی نبود.در زیر افتاب کاملا سوخته بود. "شهیدمحمد رضا شاه حسینی" @Sedaye_Enghelab
برای بهترین دوستان خود آرزوی شهادت کنید "شهیدسیدمجتبی علمدار" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی ازوصیت نامه برادران عزیز من شنیده‌ام که پشت سر من حرف‌هایی زده‌اند، نه تنها پشت سر من بلکه پشت سر تمام بسیجی‌هایی که فقط و فقط برای رضای خاطر خداوند متعال به جبهه می‌روند، حرف‌هایی زده شده است، این اشخاص گفته‌اند که تمام بسیجی‌هایی که به جبهه می‌روند به خاطر این است که یا از درس فرار می‌کنند یا برای تیراندازی و آتش بازی به جبهه می‌روند و من برادر کوچک شما از تمام برادران گروه مقاومت می‌خواهم که با اعمال و کردار و تبلیغات به آن‌ها بفهمانید که طرز فکر این برادران اشتباه است و برادران بسیج فقط برای خدا به جبهه‌ها می‌روند و این را بدانید که اگر این برادران از این طرز فکر غلط برگشتند از آن‌ها خواهم گذشت و در غیراینصورت از آن‌ها نخواهم گذشت. برادران عزیز همانطور که برادر شهیدمان «امیر حسین نواب کاشانی» گفته است نگذارید که منافقین در گروه‌های مقاومت رخنه کنند و بین گروه‌های مقاوت اختلاف ایجاد کنند و تفرقه بیاندازند. این گروه مقاومت را با دل و جان حفظ کنید و در کلاس‌های بسیج شرکت کنید و به نماز و دعا اهمیت بسیار قائل شوید. "شهیداحمدمهرائی" @Sedaye_Enghelab
امام صادقی باشیم، یعنی چی؟ در حالی‌که زمینۀ قیام برای امام صادق(ع) بسیار مهیا بود و اگر ایشان قیام می‌کرد موفق می‌شد، کمااینکه بنی‌العباس با نام اهل‌بیت(ع) قیام کردند و به قدرت رسیدند، اما چرا امام صادق(ع) قیام نکرد؟ امام صادق(ع) به دنبال یک موفقیت پایدار بود نه موفقیتِ ناپایدار. حکومت ناپایدار، خوب‌ها را سیبل دشمن می‌کند به ویژه اینکه بعد از یک حکومت دینی، دشمنی‌ها با دین و خوب‌ها، صد برابر می‌شود. برخی اطرافیان امام صادق(ع) آدم‌های خوبی بودند، ولی در حدّ توقع امام(ع) برای عرصۀ سیاست نبودند و اگر حضرت با آنها حکومت تشکیل می‌داد، حکومتشان پایدار نبود. «امام صادقی باشیم» یعنی انتظارمان از سیاسیون خیلی بالا باشد؛ فاجعۀ زمانِ امام صادق(ع) این بود که خوب‌ها سطح عالی نداشتند. ضعف مهم ما هم اینست که اساساً مردم از مسئولین سیاسی زیاد انتظار تقوا ندارند انتظار بالای امام صادق(ع) از یارانش، برای عرصۀ سیاست بود نه عبادت!/ تعجب ندارد اگر اکثر سیاسیون بلغزند، سیاست «مردان خیلی بزرگ» می‌خواهد! علیرضا پناهیان - ۹۳.۰۵.۳۰ @Sedaye_Enghelab