eitaa logo
❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
334 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
18 فایل
❣️بدون توسل خارج نشو ❣️بدون صلوات خارج نشو ❣️بدون توجه به زندگی یکشون خارج نشو ❣️بدون قول به خود؛که کمی شبیه شون شی خارج نشو ❣️ وقتی حسشون کردی دیگه خارج شو............. از تمام خانواده های شهدا عذرخواهم که این کانال گویای زندگی زیبای عزیزانشون نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💞 نماز شب ⁦💞
🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 ❤️ یک شب جمعه ی دیگه و ختم قرآن ما هدیه ویژه به چهارده نور الهی و بهانه ای برای عزیز کردن خودمون پیش چهارده نور 💞 و شهدا 💚و عزیزان رفته مون 💛 آدم‌های خـــــوب از یاد نمی‌روند ❗️ از دل نمی‌روند از ذهن نمی‌روند ❗️ اما زودتر از این که فکـــــرش را بکنی از پیشت می‌روند...😔 برای گرفتن جزء یا حزب در خدمتم @LHaeriAF
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شب جمعه هست یادی کنیم ازهمه ی شهدای گرانقدرکه مدیون خون تک تک این عزیزان هستیم🌹 شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله یاد می‌کنند! 🌹شادی روح مطهرهمه شهدابخوانیم فاتحه مع الصلوات 🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5935887150896646791.mp3
1.89M
💠 ۳۰ 🔹 بازخوانی های شهدا 🔹 شماره سی : شهید محمد بروجردی @ShahadatNameOshagh
💟 مي گفت: هر كاري مي خواهم بكنم اول نگاه مي كنم ببينم امام زمان (عج) از اين كار راضيه؟ چه دردي از درد امام زمان (عج) دوا مي شود ؟ مي گفت :اگر مي بينيد امام زمان (عج) از كاري ناراحت مي شود ، انجام ندهيد . 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
💟 مي گفت: هر كاري مي خواهم بكنم اول نگاه مي كنم ببينم امام زمان (عج) از اين كار راضيه؟ چه دردي از در
🌱گفتمْ :محمد این لباس جدیدت خیلے بھت میاد... گفت : لباس شھادتــه! گفتم : زده به سرت!🥺 گفت : مے زنه ان شاءالله! چند ثانیھ بعد از انفجاررسیدم بالاے سرش، نا نداشت، فقط آروم گفت : دیدے زد!! 🌹 @ShahadatNameOshagh
🌹همرزم← ۱۶ سال سن داشت بچه‌ها او را عارف کوچولو صدا میکردند در خط سوم، جایی که قبضه‌های خمپاره مستقر بودند قرار داشتیم میخواستم با او خداحافظی کنم هر چه دنبالش گشتم نبود کنار رودخانه پیدایش کردم نشسته بود با خودش زمزمه‌ای داشت و گریه میکرد به شوخی گفتم: چیه؟ خلوت کردی، التماس دعا گفت: «روضه علی‌اصغر میخوانم» پرسیدم: «چرا علی‌اصغر»؟؟ گفت: من هم مثل علی اصغر به شهادت میرسم🕊️بعد گفت: اگر قول بدهی به کسی نگویی برایت تعریف میکنم خندیدم و گفتم: قول میدهم ولی تو رو که به خط نمیبرن، چطور شهید میشوی⁉️ «گفت: همینجا کنار قبضه‌های خمپاره، سه روز دیگه من به همراه برادران توکلی و عزیزی به کمک قبضه‌های خمپاره میرویم، یک ناشناس با ماست ناگهان گلوله‌هایی از آسمان می‌آید من گلوله را میبینم عزیزی و توکلی از ما جدا میشوند و گلوله کنار ما به زمین میخورد ترکش بزرگی گلوی مرا میبرد من و آن ناشناس شهید میشویم»🕊️ دقیقاً همان شد که گفته بود. سه روز بعد همانند حضرت علی اصغر(ع)ترکش گلویش را برید* 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5978932421238720861.mp3
1.32M
💠 ۳۱ 🔹 بازخوانی های شهدا 🔹 شماره سی و یک : من و مین و مهتاب... (شعری در حال و هوای کتاب "وقتی مهتاب گم شد") @ShahadatNameOshagh
▫️نشست کنار مــادر آرام و سر بـه زیر گفت: مـــادر! ❣ پارگی شلوارم خیلی زیاد شده، توی مدرسه... لحظاتی مکث کرد و ادامه داد: اگه به بابام فشار نمیاد بگین یه شلوار برام بخره... پدرش می‌گفت: محمد جواد خیلی محجوب بود، مواظب بود چیزی نخواهد کــه در توانمون نباشه... 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
🍂یک روز آمد دوزانو نشست روبه‌رویم. گفت «مامانِ من تو نمی‌خوای خمس پسرهات رو بدی؟» گفتم «خمس پسرهام تویی؟» گفت «چه فرقی می‌کنه؟» اما فرق می‌کرد. عزیزکرده‌ام بود. گفتم «نرو.» گفت «خودت یادم دادی مامان. همون وقت‌ها که چادرت را می‌کشیدی سرت و دست ما پنج تا رو می‌گرفتی می‌کشوندی تو هییت و مسجد. ضجه می‌زدی کاش بودیم و یاریت می‌کردیم، یادته؟ بلندبلند داد می‌زدی که خانم زینب! من و بچه‌هام فدات بشیم. بفرما الان وقت عمل شده.» 🕊 شادی روح مطهرشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh