eitaa logo
🕊|شهادت نامه|🕊
123 دنبال‌کننده
101 عکس
25 ویدیو
0 فایل
﷽ شهادت به خون و تیر و ترکش نیست،آن روز که خدااا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم،شهید شده ایم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://harfeto.timefriend.net/16309692469387 میشنوم حرفاتون رو... ارتباط با ما @seyed_mostafa65
مشاهده در ایتا
دانلود
یه نفر اومده بود مسجد و سراغ دوستان شهید ابراهیم هادی رو می گرفت بهش گفتم : کار شما چیه؟! بگین شاید بتونم کمکتون کنم گفت: هیچی! می خواهم بدونم این شهید ابراهیم هادی کی بوده؟ قبرش کجاست؟ مونده بودم چی بهش بگم 🤔 بعد از چند لحظه سکوت گفتم: شهید ابراهیم هادی مفقود الاثره ، قبر نداره چرا سراغشو می گیری؟ با یه حزن خاص قضیه رو برام تعریف کرد: 😔😔 کنار خونه ی ما تصویر یه شهید نصب کردند که مال شهید ابراهیم هادی هستش من دختر کوچیکی دارم که هر روز صبح از جلوی این تصویر رد میشه و میره مدرسه 🏦 یه روز بهم گفت: بابا این آقا کیه؟ گفتم: اینا رفتند با دشمنا جنگیدن و نذاشتن دشمن به ما حمله کنه و شهید شدند 🥀🥀🥀 از زمانی که این مطلب رو به دخترم گفتم هر وقت از جلوی عکس رد میشه بهش سلام می کنه ✋ چند شب پیش این شهید اومده به خواب دخترم بهش گفته من ابراهیم هادی ام ، 😍 صاحب همون عکس که بهش سلام می کنی ✌️ بهش گفته: دختر خانوم ! تو هر وقت به من سلام می کنی من جوابت رو میدم چون با این سن کم ، اینقدر خوب حجابت رو رعایت می کنی دعات هم می کنم 🤲 بعد از اون خواب دخترم مدام می پرسه: این شهید ابراهیم هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ ... بغض گلوم رو گرفته بود حرفی برا گفتن نداشتم فقط گفتم: به دخترت بگو اگه می خواهی شهید هادی همیشه هوات رو داشته باشه مواظب نماز و حجابت باش... برگی از @ZendegiShohadayii
🌹 محمدحسین🌹 👇 مدتی بود که محمدحسین تصمیم گرفته بود اصلاح کردن را یاد بگیرد👌 یک بار آمد و به بچه ها گفت هرکس می‌خواهد سرش را اصلاح کند بیاید😍 من تازه کارم ..می خواهم یاد بگیرم .. آن روز تعدادی از بچه‌ها از جمله خودمان آمدیم و سرمان را اصلاح کرد خب کارش هم بد نبود از آن به بعد دیگر محمدحسین همیشه قیچی و شانه همراهش بود😅 از اینکه می توانست کاری برای بچه ها بکند خیلی لذت می برد 👌 هر وقت فرصتی پیش می‌آمد و کسی به او مراجعه می‌کرد با ذوق و شوق سرش را اصلاح می‌کرد ... تا زمانی که من مجروح شده بودم و به خاطر جانبازی در آسایشگاه بستری بودم ..به ملاقات می آمد و موهای سرم را کوتاه می‌کرد 🌷 یادمه یک بار موهای زیادی دوروبر ریخته بود بعد از اینکه سرم را اصلاح کرد خواستم موها را جمع کنم نگذاشت و ناراحت شد ... گفتم :حداقل بگذار موهای سر خودم راجمع کنم جارورا گرفت(گفت من خودم باید این کار را انجام بدهم🌹 و آخر هم نگذاشت... دلش می خواست زحمتی که می کشید خالصانه باشد و تمام و کمال خودش انجام دهد😔 🌷هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست🌷 🌷 نه هر که سر بتراشد قلندری داند🌷 . @ZendegiShohadayii