🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(31) ♨️شاید بتوان بزرگترین انحراف قوم بنی اسرائیل را که در قرآن کریم ذکر
❣﷽❣
💠💠#پیامبران و #مهدویت(32)
#حضرت_موسی
8⃣ فرمان جهاد و آغاز شکست
پس از درنگی قابل تأمل در صحرای سینا-که ظاهراً در پی خرده گیری بر موسی علیه السّلام در خصوص تنوع غذا-با بازگشتی به مصر نیز همراه بوده است، زمان جهاد و ورود به سرزمین موعود فرا می رسد.
با انجام یک عملیات شناسایی که دستورالعمل آن با ذکر تمامی جزئیات از سوی موسای کلیم علیه السّلام در اختیار مأموران قرار می گیرد، ویژگی مهم ترس این قوم از جنگ و جهاد-که در قرآن کریم نیز برای تنبیه ما بدان اشاره شده است-مسأله آفرین می شود.
بلندتر بودن نسبی قد ساکنان فلسطین نسبت به مردان اسرائیلی ترس از جهاد را در دل آنان می اندازد و گزارش های دروغ و اغراق آمیز آنان در خصوص جثه غول پیکر دشمنان، این ترس را بر سراسر اردوگاه حاکم کرده و آنان را به شانه خالی کردن از زیر بار جهاد و فرار از جنگ می کشاند.
✅در اینجا دو نکته قابل توجه و تأمل بیشتر می نماید:
1⃣ در دوران معاصر تلاش هایی رسانه ای برای کشف غیر واقعی استخوان هایی غول پیکر به شکل اسکلت یک انسان از سوی ادامه دهندگان این جریان شیطانی صورت می گیرد که لازم است در راستای توان و اهتمام زائدالوصف این قوم در سندسازی و تحریف تاریخ تفسیر شود.
2⃣ تردید که حتی اصل بلندقدتر بودن دشمنان آن روز این قوم نیز می تواند محل تردید باشد، چه رسد به غول پیکر بودن آنان.
در قرآن کریم و از زبان برادران یوسف چنین آمده که همگی آنان تنومند بودند و همچنین در روایات آنجا سخن از جسم تنومند وجود مقدس مولای غایبمان است، این ویژگی به تنومندی مردان بنی اسرائیل تشبیه شده است.
بعید به نظر می رسد که عمالقه ساکن فلسطین آن روز از چنان جثه بزرگی برخوردار بوده باشند که در برابر جثه سربازان بنی اسرائیل قابل لحاظ جدی و تعیین کننده در صحنه نبرد تن به تن بوده باشد.
بی شک دلبستگی این قوم به دنیا و ترس آنان از مرگ و فرار آنان از جهاد در راه خدا -آن گونه که خداوند در قرآن کریم بیان می کند-سبب اصلی این عصیان و گمراهی قومی است که برای ما مسلمانان امروز، هم درس عبرتی است تا نسبت به پیامدهای خوار شمردن جهاد در راه خدا و ایستادگی و مقاومت واقف شویم، و هم پیامی است مهم و راهبردی که بدانیم دشمنان امروز ما در عین جنگ افروز بودن مرد جنگ و جهاد نیستند و هنگامی که به اذن خداوند زمان آن فرا رسد همچون کف روی آب زائل شدنی اند.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_6003561705039201117.mp3
6.63M
#سفر_پرماجرا ۱۱
✍دلت را
به عبادات و خیراتت قُرص نکن!
بتــرس❗️
نکند امانت دار خوبی نباشی،
و لحظه ی رفتن؛
قلبت مطمئن و روحت دارا نباشد👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📜 #خاطره_شهید اجازه نمے داد #پشت_سر ڪسی حرف بزنیم. مےگفت: «اگر مشکلی هست،روے ڪاغذ بنویس و بہ آن شخ
#برخورد_صحیح
🍃رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس🚎 شدیم. در شروع حرکت راننده ضبط📻 را روشن کرد. آنچه که پخش می شد آهنگ مبتذل🎼 بود. منتظر عکس العمل #سید بودم. سید از جای خود بلند شد و پیش راننده رفت👥. با خودم گفتم حتما برخورد شدیدی💥 با راننده دارد.
🍃 اما سید #بانرمی و لطافت گفت: اگر نمی خواهی #مادرم_حضرت_زهرا (س) از تو راضی باشد، به گوش دادن نوار ادامه بده😊. اصلا فکر نمی کردم🗯 سید چنین حرف سنگینی به راننده بزند. حرف سید چنان در راننده اثر کرد که ضبط را بدون هیچ حرف و شکایتی #خاموش کرد. در ادامه سفر راننده👤 چنان با سید دوست شد💞 که هر چیزی را می خواست بخورد #اول_به_سید تعارف می کرد.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
📚کتاب علمدار/صفحه 134
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_ای_به_سبک_شهدا🌺 دوران #نامزدی پنج شنبه که از مدرسه می آمدم، دست به کار می شدم. تا منصور بر
مردی که نابغه #نیروی_هوایی ایرانـ🇮🇷 شد. در عمليات خيبر وقتي در محاصره بمباران شيميايي☠ او ماسك خود را تقديم به #پيرمردي كه راننده لودر بود كرد را همه به ياد دارند.
براثر اين اقدام وي تا زمان #شهادت از شامه بويايي بي بهره شده بود⭕️ و تا پايان عمر اين موضوع را #مخفي مي كرد.
#یک_انسان_متعهد ✌️
#شهید_منصور_ستاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مردی که نابغه #نیروی_هوایی ایرانـ🇮🇷 شد. در عمليات خيبر وقتي در محاصره بمباران شيميايي☠ او ماسك خود ر
2⃣4⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰جنگ تمام شد.من خوشحال شدم از اینکه #منصور من دیگر به جبهه نخواهد رفت❌ اما بعد از جنگ بلافاصله دوره #بازسازی شروع شد و این خوشحالی من زیاد ادامه پیدا نکرد🙁 چون دو سه شب بعد تصویر منصور را از تلویزیون📺 دیدیم که گوینده اخبار🎙 اعلام کرد: #منصور_ستاری با حکم امام خمینی (ره) به عنوان فرمانده نیروی هوایی🛩 منصوب شدند.
🔰خلاصه از این موضوع زیاد خوشحال نشدم😔 چرا که دوست داشتم شهید ستاری در #خفا برای این مملکت خدمت کنند. منصور 8 سال🗓 #فرمانده نیروی هوایی بود، طولانی ترین دوره ای که سابقه داشت کسی در #نیروی_هوایی در این سمت باقی بماند.
🔰هر وقت #تیمسار ماموریت می رفت من از زیر قرآن📖 ردش می کردم؛ آن روز به قدری عجله داشت که حتی صبر نکرد🚫 که از زیر قرآن ردش کنم. سورنا خواب بود. او را بوسید و رفت👤 ساعت 8 و نیم شب🌒 قرار بود منصور برگردد. من برای شام سوپ🍲 و کتلت درست کرده بودم. هر چقدر منتظر ماندم نیامد❌ ساعت 2و نیم⏰ بود که با دفتر فرماندهی تماس گرفتم📞 پرسیدم تیمسار کی می آیند⁉️ گفتند یک مقدار #تاخیر دارند.
🔰ساعت 11 و نیم صبح بود که به طور رسمی از رادیو📻 اعلام کردند تیسمار «منصور ستاری» فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 به #شهادت رسید🌷. پیکر منصور من کاملا سوخته بود. مدتی قرقی به حیاطمان می آمد و منصور هر شب برای او تکه گوشتی میگذاشت. روزی که خبر شهادت🕊 منصور را دادند بچه ها در حوض حیاط خانه مان پیکر #بی_جان_قرقی را پیدا کردند.
#شهید_منصور_ستاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نمازعاشقانه آقا سجاد نمازهایش را با #توجه و دقت بسیار می خواند.👌 هرچه زمان بیشتر می گذشت نمازهایش
از #قم آمده بود به رشت
در مزارشهدا🌷 دیدمش...
گفت : آمده ام به #مادرم سربزنم و بروم. ماموریتی در پیش دارم.
اگر همدیگر را ندیدیم😓 #حلالم_کن برادر. بعد رفت سمت قبور مطهر #شهدا 🌷
می دیدم گردنش را کج کرده 😔
و با نگاه معصومانه ای😢 به #قبور_شهدا خیره شده است
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 9⃣1⃣ #قسمت_نوزدهم 💞ﻗﺮار ﺷﺪ ﺑﺮود
﴾﷽﴿
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
0⃣2⃣ #قسمت_بیستم
💞ﺧﯿﻠ ﯽ زود دو ﺗﺎ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ از ﺑﭽﻪ ﻫﺎي ﻟﺸﮑﺮ آﻣﺪﻧﺪ. ﻫﺮ ﭘﻨﺞ ﺗﺎﺷﺎن را ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و ﺑﺮدﻧﺪ. ﺑﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺧﺒﺮ رﺳﯿﺪه ﺑﻮد. وقتی ﻓﻬﻤﯿﺪه ﺑﻮد آﻣﺪه اﻧﺪ ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ، ﻗﺒﻞ از اﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ، رﻓﺘﻪ ﺑﻮد ﯾﮑﯽ زده ﺑﻮد ﺗﻮي ﮔﻮش ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ.
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد:ﻣﺎ ﺷﻬﺮ وزﻧﺪﮔﯽ و همه چیزﻣﺎن را ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﯾﻢ، زن و ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎن را آورده اﯾﻢ اﯾﻨﺠﺎ، آن وﻗﺖ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ات را ﺑﺮده اي ﺟﺎي اﻣﻦ اﯾﻦ ﺟﻮري از ﻣﺎ ﭘﺬﯾﺮاﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟"
💞ﺷﺎم ﻣﯽ ﺧﻮردﯾﻢ ﮐﻪ زﻧﮓ زد. اف اف را ﺑﺮداﺷﺘﻢ.
ﮔﻔﺘﻢ:"ﮐﯿﻪ؟"
ﮔﻔﺖ:"ﺑﺎز ﮐﻨﯿﺪ ﻟﻄﻔﺎ.
" ﮔﻔﺘﻢ"ﺷﻤﺎ؟"
ﮔﻔﺖ"ﺷﻤﺎ؟"
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮم ﻣﯿﮕﺬاﺷﺖ.
ﯾﮏ ﺳﻄﻞ آب ﮐﺮدم، رﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻي ﭘﻠﻪ ﻫﺎ. ﮔﻔﺘﻢ"ﮐﯿﻪ؟
ﺗﺎ ﺳﺮش را ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﻨﻢ، آب را رﯾﺨﺘﻢ روي ﺳﺮش و ﺑﻪ دو ﺑﻪ دو آﻣﺪم ﭘﺎﯾﯿﻦ. ﺧﯿﺲ آب ﺷﺪه ﺑﻮد.
ﮔﻔﺘﻢ"ﺑﺮو ﻫﻤﺎن ﺟﺎ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺎه ﺑﻮدي."
ﮔﻔﺖ"در را ﺑﺎز ﮐﻦ. ﺟﺎن ﻋﻠﯽ.ﺟﺎن ﻣﻦ.
💞از ﺧﺪاﯾﻢ ﺑﻮد ﺑﺒﯿﻨﻤﺶ. در را ﺑﺎز ﮐﺮدم و آﻣﺪ ﺗﻮ. ﺳﺮش را ﺑﺎ ﺣﻮﻟﻪ ﺧﺸﮏ ﮐﺮدم. ﺑﺮاﯾﺶ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮدم ﮐﻪ ﺗﻮ رﻓﺘﯽ، دو ﺳﻪ روز ﺑﻌﺪ آقای موسوی و ﺧﺎﻧﻤﺶ رﻓﺘﻨﺪ و اﯾﻦ اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد. دﯾﮕﺮ ﺗﺮﺳﯿﺪه ﺑﻮد. ﻫﺮ دو ﺳﻪ روز ﻣﯽ آﻣﺪ. اﮔﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺑﯿﺎﯾﺪ زﻧﮓ ﻣﯽ زد.
{ ﺷﺎﯾﺪ اﯾﻦ اﺗﻔﺎق ﻫﻢ ﻟﻄﻒ ﺧﺪا ﺑﻮد. او ﮐﻪ ﺿﺮري ﻧﮑﺮد. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﻪ ﺑﻮد، ﭼﯿﺰي ﮐﻢ ﻧﺒﻮد. ﻓﮑﺮ ﮐﺮد اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﺪ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ.
اﮔﺮ از دوﺳﺘﺎن ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ"ﺧﺸﻦ وﺟﺪي اﺳﺖ." اﻣﺎ ﻣﺎدر ﺑﺰرگ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ"ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺷﻮﺧﯽ را از ﺣﺪ ﮔﺬراﻧﺪه."ﭼﻮن دﺳﺖ ﻣﯽ اﻧﺪاﺧﺖ دور ﮐﻤﺮش و ﻗﻠﻘﻠﮑﺶ ﻣﯽ داد و ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮش ﻣﯽ ﮔﺬاﺷﺖ. ﻣﺎدر ﺑﺰرگ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:"ﻣﮕﺮ ﺗﻮ ﭘﺎﺳﺪار ﻧﯿﺴﺘﯽ؟ ﭼﺮا اﯾﻨﻘﺪر ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ؟ ﭘﺎﺳﺪارﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﻨﮕﯿﻦ و رﻧﮕﯿﻨﻨﺪ."
ﻣﺎدر ﺑﺰرگ ﺟﺬﺑﻪ ي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﻧﺪﯾﺪه ﺑﻮد و ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺘﺶ را، وﻗﺘ ﯽ ﺗﺎ ﮔﻮﺷﻬﺎش ﺳﺮخ ﻣﯽ ﺷﺪ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ ﭼﻪ ﻃﻮر ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ اﯾﻨﻘﺪر ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﻮد و ﺑﺎز ﺳﮑﻮت ﮐﻨﺪ و ﭼﯿﺰ ي ﻧﮕﻮﯾﺪ. ﺷﻨﯿﺪه ﺑﻮد
ﺳﯿﺪ ﻫﺎ ي ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺟﻮﺷﯽ اﻧﺪ، اﻣﺎ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ اﯾﻦ ﻃﻮري ﻧﺒﻮد. }
#ادامه_دارد...✒️
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
1⃣2⃣ #قسمت_بیست_ویکم
💞ﭘﺪرﺑﺰرگ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺳﯿﺪ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﻮد. ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻗﺒﻞ ﺑﺎﮐﻮ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ. ﭘﺪر و ﻋﻤﻮ ﻫﺎش ﻫﻤﺎن ﺟﺎ ﺑﻪ
دﻧﯿﺎ آﻣﺪه ﺑﻮدﻧﺪ. ﻫﻤﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ دار ﺑﻮدﻧﺪ و دم و دﺳﺘﮕﺎﻫﯽ داﺷﺘﻨﺪ، اﻣﺎ مسلمان ها ﺑﻬﺸﺎن ﺣﻖ ﺳﯿﺪي ﻣﯽ دادﻧﺪ. وﻗﺘﯽ آﻣﺪﻧﺪ اﯾﺮان، ﺑﺎز ﻫﻢ اﯾﻦ اﺗﻔﺎق ﺗﮑﺮار ﺷﺪه ﺑﻮد. ﺑﻪ ﭘﺪرﺑﺰرگ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﻮرد و ﺷﺠﺮه ﻧﺎ ﻣﻪ اش را ﻣﯽ ﻓﺮوﺷﺪ. ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، ﺳﯿﺪ ﺑﻮدﻧﺶ را ﭘﻨﻬﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
💞ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ راﺿﯽ ﺑﻮد از اﯾﻦ ﮐﺎر ﭘﺪرﺑﺰرگ.
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ"ﯾﮏ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ دل ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺎﺷﺪ،ﻧﻪ ﺑﻪ ﻟﻔﻆ."
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﯾﮏ ﻣﻮﻣﻦ واﻗﻌﯽ ﺑﻮد .و ﺳﯿﺪ ﺑﻮدﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﺎ. ﻣﯽ دﯾﺪم ﺣﺴﺎب و ﮐﺘﺎب ﮐﺮدﻧﺶ را. ﻣﻨﻄﻘﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ رﻓﺘﯿﻢ، ﻧﺼﻒ ﭘﻮل ﺑﻨﺰﯾﻦ را ﺣﺴﺎب ﻣﯽ ﮐﺮد، ﻣﯽ داد ﺑﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪ. ﺟﻤﺸﯿﺪ ﻫﻢ ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺑﻮد. اﺳﺘﻬﻼك ﻣﺎﺷﯿﻦ را ﻫﻢ ﺣﺴﺎب ﻣﯽ ﮐﺮد.
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ"ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺮا ي ﻣﺎﻣﻮرﯾﺖ آﻣﺪي و ﺑﺎ ﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺸﺘﯽ. ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدم. ﭼﻪ ﻓﺮﻗ ﯽ دارد؟"
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ"ﻓﺮق دارد."
💞زﯾﺎدي ﺳﺨﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ. ﺗﺎ آن ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ، ﺟﯿﺮه اش را ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺖ. ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﺒﺎس ﺧﺎﮐﯽ ﻣ ﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﺷﻠﻮار ﮐﺮدي. ﺗﻮ ي دزﻓﻮل ﯾﮑﯽ از ﻟﺒﺎﺳﻬﺎي ﭘﻠﻨﮕﯽ اش را ﮐﻪ رﻧﮓ و روش رﻓﺘﻪ ﺑﻮد، ﺑﺮا ي ﻋﻠﯽ درﺳﺖ ﮐﺮدم. اول ﮐﻪ دﯾﺪ ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪ، وﻟ ﯽ وﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻟﺒﺎس ﺧﻮدش ﺑﻮده، ﻋﺼﺒﺎﻧ ﯽ ﺷﺪ.ﻧﺪﯾﺪه ﺑﻮدم اﯾﻦ ﻗﺪر ﻋﺼﺒﺎﻧ ﯽ ﺷﻮد.
ﮔﻔﺖ"ﻣﺎل ﺑﯿﺖ اﻟﻤﺎل اﺳﺖ. ﭼﺮا اﺳﺮاف ﮐﺮدي؟"
ﮔﻔﺘﻢ"ﻣﺎل ﺗﻮ ﺑﻮد.
ﮔﻔﺖ"اﻻن ﺟﻨﮓ اﺳﺖ. آن ﻟﺒﺎس ﻫﻨﻮز ﻗﺎﺑﻞ اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻮد.ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ از اﯾﻨﻬﺎ دﻟﺴﻮز ﺑﺎﺷﯿﻢ."
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎش ﺟﺎي وﺻﻠﻪ ﻧﺪاﺷﺖ. وﻗﺘﯽ ﭼﺎره اي ﻧﺒﻮد و ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ اﻧﺪاﺧﺘﺸﺎن دور، دﮐﻤﻪ ﻫﺎش را ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ"ﺑﻪ درد ﻣﯽ ﺧﻮرﻧﺪ."
💞 ﺳﻔﺎرش ﻣﯽ ﮐﺮد ﺣﺘﯽ ﺗﻪ دﯾﮓ ﻫﺎ را ﻫﻢ دور ﻧﺮﯾﺰم .ﺑﮕﺬارم ﭘﺮﻧﺪه ﻫﺎ ﺑﺨﻮرﻧﺪ. ﺑﺮاي اﯾﻨﮑﻪ ﭼﺮﺑﯽ ﺗﻪ دﯾﮓ ﻣﺮﯾﻀﺸﺎن ﻧﮑﻨﺪ ﯾﮏ ﭘﯿﺖ روﻏﻦ را ﻣﺜﻞ آﺑﮑﺶ ﺳﻮراخ ﺳﻮراخ ﮐﺮده ﺑﻮدم.ﺗﻪ دﯾﮓ ﻫﺎ را ﺗﻮي آب ﺧﯿﺲ ﻣﯽ ﮐﺮدم، ﻣﯽ ﮔﺬاﺷﺘﻢ ﭼﺮﺑﯽ ﻫﺎش ﺑﺮود، ﻣﯽ ﮔﺬاﺷﺘﻢ ﺑﺮاي ﭘﺮﻧﺪه ﻫﺎ.....
#ادامه_دارد...✒️
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
12_Reza_Narimani-Golchin_Shab_01_Ta_Shab_06_Ramzan1395-006_(www.rasekhoon.net).mp3
11.2M
🎵 #صوت_شهدایی
✨میخوام امشب با
دوستای قدیمیم
هم سخن باشم
✨شاید من هم بتونم
عاقبت مثل شهیدا شم😔
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
بسیار زیباس👌👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
★❤★❤★❤★❤★
به آسمان زندگی امـ🌌 مینگرم
#تویی که در آسمان زندگی ام
درخشیدی✨
و #جاودانه ماندی
و روشن بخش زندگی ام شدی
و من ...
به تو می اندیشمـ💭
#به_تو ای بهتر از جانمـ♥️
به تو ای #رفیق تنهایی ام
به تو ای همدم شبهای تارم ...
به تو ...به تو ای #شهید🌷
و تو را...
تو را ای #شهید
با تمام وجود دوست می دارمـ❤️
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ ادمین نوشت:
میتوانید با جستجوی کلیدواژه های زیر در کانال #شاهد_استیکر به استیکرهای دلخواهتان برسید👇👇
#استیکر_بسم_الله_سه_بعدی
#استیکر_بسم_الله
#استیکر_امام_زمان
#سلام_امام_زمانم
#استیکر_صلوات
#استیکر_فضائل_صلوات
#بیانات_رهبری(فرهنگ شهادت)
#استیکر_شهدایی
#استیکر_پنجشنبه (یادشهدا با صلوات)
#استیکر_حجاب
#استیکر_مدافعین_حرم
#تابلو_نوشته_شهدایی
#استیکر_گفتگو
#استیکر_گفتگو_و_نماز
#استیکر_کانال_شهیدنظرزاده
#استیکر_ایموجی
#اذکار_هفته
#استیکر_امام_رضا(ع)
#استیکر_حضرت_زینب (س)
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
به کانال استیکرمون بپیوندید👆👆
4_5805432063356044556.mp3
3.4M
🎵 #منـبر_مجازی
🎧 #بشنوید | #موعظه
👣 هفت قدم تا رهایی از گناه
🎙حجت الاسلام دکتر #رفیعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#در_محضر_شهید 2⃣3⃣ سختے ها را تحمـل کنید، این انقلاب بـا نهایـت اقتـدار و توان به انقلاب جهانے امام
🔻🔻بگذر از من🔻🔻
🔹مشغول #آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به #مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم.
🔸رفتم نشستم برای ابراهیم #نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش.🙂
🔹ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم.
🔸رنگش #عوض شد و سکوت کرد
🔹گفتم: چه شده مگر❓
🔸گفت: درست در همان لحظه میخواستیم از جادهای رد شویم که #مینگذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد❓
🔹خندیدم
🔸باخنده گفت: تو نمیگذاری من #شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شدهای؟😔
🔻بگذر از من!🔻
#شهید_محمد_ابراهیم_همت🌷
#سردار_خیبر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♦قسمتی از وصیتنامه #شهید🌸 بسماللهالرحمنالرحیم «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام» #
یک روزِ گرم #اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان🇮🇷 یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها نیروی تکفیری👹 یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها #داعشی تا دندان مسلح که از چهار طرف محاصرهاش کردند و ناغافل به سمتش آتش💥 گشودند...
آتش باران تکفیریها که تمام شد، باز هم این #جوان_ایرانی بود، همانجای قبلی، روی خاک #لاذقیه💔
⚡️اما بدون دست
بدون چشم😔
با یک تن پر از #ترکش...
اسم این جوان #حامد بود ؛ حامد جوانی
#شهید_حامد_جوانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
چه فصلیست #زمستان من نام آن را میگذارم فصل گریه😭 فصلی که #جانـ❤️ به آسمان نزدیک میشود! چه زود گذ
#مردم این زمانه ما را سرکوب می کنند که کجا می روید و برای چه کسی می جنگید⁉️ اما آنان غافلند که ما #خود_نمیرویم، گویی مارا صدا می زنند😍
❣قلبمان، پایمان را به حرکت وامیدارد👣 جز اینکه #دخترعلی(علیه السلام) و سه ساله امام حسین (علیه السلام) بر روی اسم ما مهر #شهادت زده اند🌷
من جوابی جز این ندارم🚫 که #خون_ما رنگین تر از قاسم و علی اکبر حسین علیه السلام نیست❌
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مردم این زمانه ما را سرکوب می کنند که کجا می روید و برای چه کسی می جنگید⁉️ اما آنان غافلند که ما #خ
#فرازی_از_وصیتنامه📜
🔰چند وقتی است که دلـ❤️ به هوای حرم #حضرت_زینب (سلام الله ) محتاج است. نمی دانم که آن خانم ما را نیز به پیش خود می برد یا خیر😔 البته شاید برای رفتن #آمادگی بخواهد و شرایطی داشته باشد و ما آن شرایط را نداشته باشیم🚫 ولی من می دانم که #لطف و کرم بی بی زیاد است👌
🔰هر چقدر که بخواهند کرم می کنند و سطح توقع ما پایین است. نمی دانم کی لایق زیارت حرم🕌 آن بی بی و بارگاه ملکوتی آن #سه_ساله می شوم؟!! در حال حاضر که حرم الله دوباره محاصره شده اند، انگار تاریخ🗓 بار دیگر در حال #تکرار شدن است
🔰و بایستی با توجه به فرموده #امام راحل مردم ما، از مردم محروم زمان حضرت رسول بهترند✅ بایستی چنان درسی به #یهودیان و وهابیان و تکفیری👹 دهند که دیگر حتی فکر💭 چنین جسارتی را هم نتوانند بکنند❌
🔰حال اینکه نبرد شام خود مطلع تحقق وعده #آخرالزمانی ظهور است. معرکه شام میدان عجیبی است بقول امام #خامنه_ای: « بحران #سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا💪 در برابر مقاومت و #اسلام حقیقی است»
🔰در این جنگ حق و باطل تمامی دنیـ🌎ـا جمع شده اند، تمامی استکبار، کفر، صهیونیست ها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیت و هدف🎯 همه آنها نیز چیزی نیست جز #شکست_اسلام واقعی که همان ضربه زدن به نهضت زمینه سازان #ظهور است.
#شهید_علی_جمشیدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #خاطرات_شهدا 📝 حاج حمید قبل رفتن به دوستانش گفت بریم عراق شهید❣ بشیم و گرنه می مونیم یه سال دیگه
💌 #پیامکی_از_بهشت 💌
رفقا از #کار_فرهنگی غافل نشید ... 👌
مبارزه سخت افزاری ، ڪار ماست و نرم افزاری با شما☺️ڪار فرهنگی ڪنید و #شیعہ_واقعی را بہ ڪشور و ڪشورهای اطراف معرفی ڪنید .
👈 این فرهنگ عاشوراییہ ؛
مطمئن باشید اگر ڪار فرهنگی انجام بشہ ، سربازش هم پیدا می شود .✌️😊
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷
#سردار_سرتیپ_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh