eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ⛅️ 2⃣7⃣ 💢و در آغوشش میگیرند... و تو گمان مى کنى که هم الان آرام مى گیرد و صبر مى کنى.... بچه، بغل به بغل و دست به دست مى شود اما .پیش از این هم آرام نبوده است.... از خود تا همین .... لحظه اى نبوده که آرام گرفته باشد، لحظه اى نبوده که بهانه پدر نگرفته باشد، لحظه اى نبوده که اشکش خشک شده باشد، لحظه اى نبوده که با زبان کودکانه اش مرثیه نخوانده باشد. 🖤انگار که ، برخلاف سن و سالش ، از همه بوده است. به همین دلیل در تمام طول راه،... و همه منازل بین راه ، ملاحظه او را کرده اند، به دلش راه آمده اند، در آغوشش گرفته اند، دلدارى اش داده اند، به تسلایش نشسته اند و یا لااقل پا به پاى او گریسته اند. هر بار که گفته است : _✨کجاست پدرم ؟ کجاست حمایتگرم ؟ کجاست پناهگاهم ؟ با او ... 💢و وعده پدر از سفر را به او داده اند.هر بار که گفته است : _✨عمه جان! از ساربان بپرس که کى به منزل مى رسیم . تلاش کرده اند که... با نوازش او، با سخن گفتن با او و با دادن وعده هاى شیرین به او، رنج سفر را برایش کم کنند... اما انگار ماجرا فرق مى کند.... این گریه با گریه همیشه متفاوت است . این گریه، گریه اى نیست که به سادگى آرام بگیرد... و به زودى پایان بپذیرد. انگار نه خرابه ، که را بر سرش گذاشته است این دختر سه ساله.... 🖤فقط خودش که گریه نمى کند، با مویه هاى کودکانه اش، همه را به گریه مى اندازد... و ضجه همه را بلند مى کند. تو هنوز بر سر سجاده اى که از سر بریده حسین مى شنوى که مى گوید:_✨خواهرم! دخترم را آرام کن.تو ناگهان از سجاده کنده مى شوى و به سمت مى دوى... او رقیه را در آغوش گرفته است ، بر سینه چسبانده است و مدام بر سر و روى او بوسه مى زند... 💢و تلاش مى کند که با لحن شیرین پدرانه و برادرانه آرامش کند اما موفق نمى شود.... تو بچه را از آغوشش مى گیرى... و به سینه مى چسبانى... و از وحشت مى کنى._✨رقیه جان! رقیه جان! دخترم! نور چشمم! به من بگو چه شده عزیز دلم! بگو که در خواب چه دیده اى! تو را به جان بابا حرف بزن... که از گریه به افتاده است، بریده بریده مى گوید: 🖤_✨بابا، را دیدم که در بود و یزید بر لب و دندان و صورت او چوب مى زد. بابا خودش به من گفت که بیا.با تو هر زبانى که بلدى... و با هر شیوه اى که همیشه او را آرام مى کرده اى... ، تلاش مى کنى که آرامش کنى و از یاد پدر غافلش گردانى ،... اما نمى شود، این بار، دیگر نمى شود. گریه او، بى تابى او و ضجه هاى او و خرابه نشین را و را آنچنان به گریه مى اندازد... که خرابه یکپارچه و مى شود و به مى رسد.... 💢یزید که مى شنود؛ دختر حسین به دنبال سر پدر مى گردد، که سر را به خرابه بیاورند.... ، انگار تازه است. خود را به روى سر مى اندازد... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
-Meysam Motiee - Shahr Ma Shahidi Avordan128(UpMusic).mp3
6.38M
🎶 این گل را به رسم هدیه🌹 🎶 تقدیم نگاهت کردیم🌹 🎙✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️🌿 🌺دلم💗 برای پر میزند 🌱آی رفقا 🤲کنید 🌺ساقی سبو بر لب هر مست 🌱نداد 🌺نوبت ما که رسید را بست 🌱ندادحال خوش بود کنار آه 🌺دریغ بعد یاران حال خوشی 🌱دست نداد 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ آقا سلام! سوز و به ما بده هر صبح ⛅️و شام حال بکایی به ما بده دل تنگ 💔دیدن تو شدیم الغریب آغوش خویش وا کن و جایی به ما بده 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌻میشود آیا سطحے 🌿تر نگاهمان ڪنید...⁉️ 🌻عمق مے کُشَد 🌿ما را از .. 🌺🌱 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - مهمان امام رضا - حجت الاسلام عالی.mp3
8.54M
🏴 (ع) ♨️مهمان امام رضا(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عکس_ماندگار #حاج_قاسم 🌿 عاشق #پدر و مادر... 💠احترام به #پدر ومادرِ سردار زبانزد خاص و عا
🌱✨ ✍یک ماه قبل از حاج‌قــاســم رفتم سپاه قدس که خدمت این بزرگوار برسم. وقتی که رفتم صورت گذاشته بود بر روی تمثال یک شهید و گریه می‌کرد‌. 💢سلیمانی یک روز باید می‌رفت اما اگر مرگ ایشان چیزی به غیر از شهادت بود در ظلم شده بود.راه قاسم ادامه دارد رویش‌های خون حاج قاسم شمایی هستند که در و حوزه علمیه و ….. هستید. 💢همرزم سلیمانی در پایان خطاب به مردم خاطرنشان کرد: شما را به خون حاج قاسم قسم کنید تا من به زودی زود با به حاج قاسم بپیوندم. 📚راوی: سردار عوض شهابی فر 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 🖤با نام رضا به ها گل🌸 بزنید با اشک 😢به بارگاه او پل بزنید 🖤فرمود كه هر زمان گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید (ع)🍂🖤 🥀 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - میان کوچه عبای مطهرش افتاد - محمدرضا طاهری.mp3
6.59M
🔳 (ع) 🌴میان کوچه عبای مطهرش افتاد 🌴ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد 🎤حاج 👌بسیار دلنشین 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page363.mp3
633.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه فرقان✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❥͜͡𖣢❥͜͡𖣢❥͜͡𖣢 . . 💥 💠با خودتـــــ میگے🤔 فقط یه ساده است همین!! امــــ🔔ــــــا❗️ حواستــــــــــ باشه ؟!⇩⇩ اون لبخندی😁 که روی لبتـــــ👄ـــــ هست آغاز سرازیری گنــــــــــاهه↯↯😢😔 . . 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطره🌱✨ ✍یک ماه قبل از #شهادت حاج‌قــاســم رفتم سپاه قدس که خدمت این بزرگوار برسم. وقتی که رفتم #ا
✍علیرضا دبیر(رییس فدراسیون کشتی): 📎وقتی در از دیدارها سردار سرافراز ، سلیمانی را میدیدم، جمله 🌸 داشت و می‌گفت یک فرمانده باید برود و بعد بگوید بیا! وی افزود: این سردار سلیمانی همیشه مد نظر من قرار داشته 📎 و به نوعی سرلوحه کار و زندگی من است. در امر مدیریت، هر چه از شهید سلیمانی بگوییم کم است اما به خوبی می‌دانم که ایشان حداقل سه ماه سال بدون اینکه ماه رمضان باشد را روزه‌دار بود و به واقع ایران یکی از بزرگترین سرداران خود را از دست داد.💔 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍علیرضا دبیر(رییس فدراسیون کشتی): 📎وقتی در #برخی از دیدارها سردار سرافراز ، سلیمانی را میدیدم، جمله
‍ ‌‌ ♻️پست زینب سلیمانی: 🔰از روزهایی که داعش تا چند کیلومتری حرم اباعبدالله آمده بود؛ روزهایی که نزدیک بود خبیث‌ترین و انسان‌های عالم به حرم امام حسین و عباس ابن علی برسند، جایی که قطعه‌ای از بهشت 🌸بر روی زمین بود، جایی که میعادگاه عاشقان💓 در یک روز از جای به جای این دنیا میشود و همه یک رنگ میگیرند رنگ و عشق حسین(ع) 🔰چقدر آن قلبتان❣ مملو از خشم و درد بود که تاریخ📅 تکرار شود و شما باشی و باز هم به پسر فاطمه نوه ی پیغمبر خدایی ناکرده توهین شود خودتان به رفتید تا جاده مسیر کربلا را بر زائرین عاشق ایمن کنید. سال‌ها زائرین در امنیت تمام به زیارت مولایمان با پاهای برهنه میرفتند ولی حتی خاری در نگذاشتید باشد که به پایشان برود آن روزها شما گمنام بودی و کسی نمیدانست برای‌ امنیت زائرین حسین(علیه‌السلام) چه خطرهایی را به جان خریدید تا با خیال راحت کنند 🔰 و به 🏘دست پر برگردند... امسال اولین سالیست که اربعین شهیدان آمده اما شما نیستید و ما هم محروم از زیباترین و عاشقانه‌ترین پیاده‌روی عالم... چه خوش محاسبه‌ای حضرت پدر که هفته اسمانی شدنتان مصادف شد با چهلم سیدوسالار شهیدان عالم حکمتش را نمیدانم اما همه این‌ها کار خداست. 🔰حضرت ع ما امسال محروم از زیارت مولایمان شدیم اما به فال نیک میگیریم چرا که شما امسال مهمان و در کنار ایشان هستید. شما به جای قلب‌های خسته‌مان برایمان دعا 🤲کنید و دست ما را در دست اباعبدالله بگذارید ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🏝،وقتی که #دلتنگ 💔می شوم خیلی حس خوبی دارم چون #مطمئنم دلتنگی م دو طرفه ست قبلا وقتی می دیدم همه هست
🌴یہ‌😍 رۅزشَہادَتِ‌امام‌رِضاشَہیدشُد. 🌳هَرخانمےڪِہ‌چادُربِہ‌سَرڪُنَد ۅَعِفَّٺ‌ۅَرزَد🧕 ۅهَرجَۅانے‌ڪِہ‌نَمازِاَۅݪ‌ۅَقٺ ‌رادَرحَدِتَۅان‌شرۅع‌ڪُنَد✌️ 🌴اَگَردَسٺَم‌بِرِسَدسِفارِشَش‌رابِہ ‌مُۅݪایَم‌اِمام‌حُسِین🏴 خۅاهَم‌ڪَردۅَاۅرادُعامےڪُنَم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷 🍁چنـد روز قبـل از به یکے از دوستانـش گفت :"خیلی 💘پر میزند برای (علیه السلام) ، دوست دارم بروم "😭 🍁بعــد از ، ابراهیــم اشتباها" توسـط به سمـت رفـت و طبـق مشهــدی ها دور حـرم طـواف داده شـد .... بعدا" که پیکـر ابراهیـم شنـاسایے شد به شیـراز و بعـد منتقـل شد و پیکر پاڪش در ڪنار شهداے دیگر آرمید. 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 5⃣5⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨ #تلنگر 📛از خداوند ایراد نگیر.... ❌بینیِ بزرگ... ❌ لبِ کلفت... ❌ گوشِ ب
❣﷽❣ 6⃣5⃣✨ ⚠️ ✍این روزها ... 👌ســـــعے ڪن مـــــدافع قـــــ❤️ـــــلبت باشے ازنـــــفوذ شـــــیطان ✅شاید سخت تر از مدافع حـــــرم بودن مدافع قـــــــلب شدن باشد ♥️" الْقَـــــلْبُ حـــــَرَمُ اللَّه "ِ قـــــلب،حرم خـــــ❣ـــــداوند متعال است پس درحـــــرم او غیر او را ســـــاڪن نڪن‼️ .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
مهارتهای کلامی_18.mp3
9.72M
۱۸ 🔰به زبان آوردن و به رخ کشیدنِ محبت‌ها و کمکهایی که در حقّ دیگران، روا داشته‌ایم؛ عملی‌ست زشت و کفورانه! 🔰بویژه مهربانی‌هایی که برای صاحبان حق‌مان در زندگی (والدین، معلّم، استاد و ...)، انجام می‌دهیم. ✓ اگر اینگونه‌ایم؛ هنوز برای تعمیراتِ روح‌مان، فرصت هست! 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 2⃣7⃣#قسمت_هفتادو_دوم 💢و در آغوشش میگیرند... و تو گمان
📚 ⛅️ 3⃣7⃣ 💢 خود را به روى سر مى اندازد.... و مثل مرغ پر کنده پیچ و تاب مى خورد.مى نشیند، برمى خیزد، دور سر مى چرخد، به سر نگاه مى کند، بر سر و صورت و دهان خود مى کوبد، خم مى شود، زانو مى زند، سر را در آغوش مى کشد، مى بوید، مى بوسد، خون سر را با دست و صورت و مژگان خود مى سترد... و با خون خود که از دهان و گوشه لبها و صورت خود جارى شده در مى آمیزد، اشک مى ریزد، ضجه مى زند، صیحه مى کشد، مویه مى کند، روى مى خراشد، گریه 😭مى کند، مى خندد، تاولهاى پایش را به پدر نشان مى دهد، شکوه مى کند، دلدارى مى دهد، اعتراض مى کند، تسلى مى طلبد.... 🖤و را و را به آتش 🔥مى کشد.... بابا! چه کسى محاسن تو را کرده است ؟بابا! چه کسى رگهاى تو را است ؟بابا! چه کسى در این کوچکى مرا کرده است؟ بابا! چه کسى یتیم را کند تا بزرگ شود؟بابا! این زنان را چه کسى پناه دهد؟بابا! این چشمهاى گریان، این موهاى پریشان، این غربیان و بى پناهان را چه کسى کند؟بابا! شبها وقت خواب ، چه کسى برایم بخواند؟ چه کسى بادستهایش را شانه کند؟ چه کسى با لبهایش را بروید؟ چه کسى با بوسه هایش هایم را بزداید؟ 💢چه کسى را بر زانویش بگذارد؟ چه کسى را آرام کند؟کاش مرده بودم بابا! کاش فداى تو مى شدم ! کاش زیر خاك بودم ! کاش به دنیا نمى آمدم ! کاش کور مى شدم و تو را در این حال و روز نمى دیدم.مگر نگفتند به سفر مى روى بابا؟ این بود که میان سر و بدنت انداخت؟ این چه سفرى بود که را از گرفت ؟باباى شجاع من ! چه کسى کرد بر سینه تو بنشیند؟ چه کسى کرد سرت را از تن جدا کند؟ 🖤چه کسى کرد دخترت را یتیم کند؟تو کجا بودى بابا وقتى ما را بر نشاندند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما مى زدند؟تو کجا بودى بابا وقتى کاروان را مى راندند و زهره مان را آب مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى را از ما دریغ مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما مى دادند؟ تو کجا بودى بابا وقتى را مى زدند؟ 💢تو کجا بودى بابا وقتى برادرم را به مى بستند؟تو کجا بودى بابا وقتى در ترسناك مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى را در ظل آفتاب از ما مضایقه مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى مردم به ما مى 😄⁉️تو کجا بودى بابا وقتى ما بر روى شتر مى رفتیم و ازمرکب و زیردست وپاى شترها مى ماندیم ؟تو کجا بودى بابا وقتى از #پیش_چشمهاى_گریان_ما مى ؟ 🖤تو کجا بودى بابا وقتى بدنهایمان شد و پوست صورتهایمان برآمد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب را در سایه شتر خوابانده بود و او را باد مى زد و گریه مى کرد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب نمازهاى شبش را مى خواند و دور از چشم ما تا صبح🌥 مى کرد؟ تو کجا بودى بابا وقتى سرش را بر شانه عمه ام زینب مى گذاشت و زارزار مى گریست ؟تو کجا بودى بابا وقتى از غل و زنجیر سجاد مى چکید.. ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh