🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 0⃣2⃣#قسمت_بیستم 💢پس چیزى بگو.... چرا مقابل #من بر سکوى
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
1⃣2⃣#قسمت_بیست_ویکم
💢برو آرام #جانم! برو قرار دلم!💓
من از هم اکنون باید به #تسلاى حسین برخیزم ! #غم برادرى چون تو، پشت حسین را مى شکند.جانم فداى این #دوبرادر!عجب سکوتى بر عرصه کربلا سایه افکنده است! چه #طوفان دیگرى در راه است که آرامشى اینچینین را به مقدمه مى #طلبد؟ سکون میان دو زلزله ! آرامش میان دو طوفان!
یک سو #جنازه است
🖤 و#خاکهاى_خون_آلود
و سوى دیگر تا چشم کار مى کند #اسب و #سوار و سپر و خود و #زره و #شمشیر. 🗡و اینهمه براى #یک_تن؛☝️
امام که هنوز چشم به #هدایتشان دارد.
قامت بلندش را مى بینى که پشت به خیمه🏕 ها و رو به دشمن ایستاده است ، دو دستش را به قبضه شمشیر تکیه زده وشمشیر را #عمود قامت خمیده اش کرده است و با #آخرین رمقهایش مهربانانه 🌸فریاد مى زند:
💢هل من ذاب یذب عن حرم رسول االله...آیا کسى هست که از #حریم رسول خدا دفاع کند⁉️ آیا هیچ خداپرستى هست که به خاطر او فریاد مرا بشنود و به امید رحمتش به یارى ما برخیزد؟ ✨آیا کسى هست...و تو گوشهایت را تیز مى کنى... و #نگاهت را از سر این سپاه عظیم عبور مى دهى و...
مى بینى که #هیچکس نیست ،
🖤سکوت محض است و وادى #مردگان . حتى آنان که پیش از این هلهله مى کردند، بر سپرهاى خویش مى کوبیدند، شمشیرها را به هم مى #ساییدند، عمودها را به هم مى زدند
و علمها را در هوا مى گرداندند
و در اینهمه ، رعب و وحشت شما را طلب مى کردند، همه آرام گرفته اند،...
چشم به برادرت دوخته اند، زبان به کام چسبانده اند و گویى حتى #نفس نمى کشند،...
💢مرده اند.
اما ناگهان در عرصه نینوا #احساس جنب و جوش مى کنى، احساس مى کنى که این سکون و سکوت سنگین را جنبش و فریادهاى محو، به هم مى زند.
هر چه دقیق تر به سپاه دشمن خیره مى شوى ، کمتر نشانى از تلاطم و حرف و حرکت مى یابى ، اما این طنین این تلاطم را هم نمى #توانى منکر شوى .
بى اختیار چشم مى گردانى و نگاهت را مرور مى دهى... و ناگهان با صحنه اى مواجه مى شوى که چهار ستون بدنت را مى لرزاند... و قلبت را مى فشرد.
صدا از #قتلگاه_شهیدان است...
🖤بدنهاى پاره پاره ،
جنازه هاى چاك چاك ، بدنهاى بى سر،سرهاى از بدن جدا افتاده ،
دستهاى بریده ، #پاهاى قطع شده ،
همه به تکاپو و تقلا افتاده اند تا فریاد استمداد امام را پاسخ بگویند.
انگار این قیامت است که پیش از زمان خویش فرا رسیده است....
انگار ارواح این #شهیدان ، نرفته باز آمده اند، بدنهاى تکه تکه خویش را به التماس از جا مى کنند تا براى یارى امام راهیشان کنند... حتى چشمها در میان کاسه سر به تکاپو افتاده اند... تا از حدقه بیرون بیایند و به یارى امام برخیزد.
💢دستها بى تابى مى کنند
بدنها بى قرارى . و #پاها تلاش مى کنند... که بدنهاى چاك چاك را بر دوش بگیرند و بایستانند.... مبهوت از این منظره #هول_انگیز، نگاهت را به سوى امام بر مى گردانى و مى بینى که امام با دست آنان را به #آرامش فرا مى خواند و بر ایشان #دعا مى کند.گویى به #ارواحشان مى فهماند که نیازى به یاورى نیست .
🖤مقصود، #تکاندن این #دلهاى_مرده است ، مقصود، #هدایت این جانهاى #ظلمانى است.هنوز از بهت این حادثه در نیامده اى که صداى نفس نفسى از پشت سر توجهت را بر نمى انگیزد...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣4⃣#قسمت_چهل_نوهم
💢... #ضجه مى زنند و #آلودگان به این خون را #نفرین و #لعنت مى کنند.
چون هنگامه #شهادت عزیزانت فرا مى رسد، #خداوند بادستهاىخود،#ارواحشان را مى ستاند و #جانهایشان را به بر مى گیرد و #فرشتگان را از #آسمان_هفتم فرو مى فرستد، با #ظرفهایى از جنس یاقوت و زمرد، مملو از #آب_💧حیات ، انباشته از پارچه هاى جنانى و آکنده از عطرهاى رضوانى.
#ملائک ، بدنها را به #آب_حیات ، #غسل مى دهند و #کفن و #حنوطشان را با پارچه ها و عطرهاى بهشتى به انجام مى رسانند و #صف_درصف بر آنان نماز مى گذارند.
🖤آنگاه خداوند متعال ، #قومى را بر مى انگیزد که از دید کفار، ناشناسند و نه در گفتار و نه درنیت و اندیشه و رفتار به این خون ، آلوده نیستند. این قوم به #دفن_بدنهاى_معطر مى پردازند و #پرچمى بر فراز قبر سید الشهدا مى افرازند که نشانه اى براى #اهل_حق است و وسیله اى براى #رستگارى مومنان. و هر روز و شب🌙 #صدهزارفرشته از آسمان🌫 فرود مى آید و آن #مقبره شریف را در بر مى گیرد، بر آن #نماز مى گذارد، خداوند را #تسبیح مى کنند و براى #زائران آن بقعه ، #بخشش مى طلبند.
نام_زائران_امتت را که به خاطر #خدابه
💢خاطر #تو، به زیارت ، مشر اند،
#مى_نویسد و نام #پدرانشان را و #خاندانشان را و #اهالى_شهرشان را و از #نورعرش_خدا بر پیشانى آنها نشانه اى مى گذارند که : '' این #زائر قبر #برترین_شهید و فرزند
#بهترین_انبیاست.
و #درقیامت این #نور در سیماى آنان تابان است. و زیباترین #راهبر و نشان ، آنچنانکه بدان شناخته مى شوند و دیگران #خیره این روشنى مى گردند.''
🖤جبرئیل گفت : (یا رسول االله ! در آن زمان #تو در میان #من و #میکائیل ایستاده اى و #على #پیش_روى ماست و آنقدر #فرشتگان اطرافمان را گرفته اند که در حد و حساب نمى گنجد و هر که در آنجا به این نور، منور است ، خداوند از عذاب و #سختیهاى آن روز در امانش مى دارد. این #حکم_خداست و #پاداش اوست براى کسى که خالصا لوجه الله قبر تو را، یا على تو را، یا حسن و حسین تو را زیارت کند.... از این پس ، #مردمانى خواهند آمد #مغضوب و #ملعون خداوند که تلاش مى کنند این #مقبره و نشانه را #ازمیان_بردارند اما #خداوند راه بر آنان #مى_بندد و #ناکامشان مى گرداند.)
💢پیامبر فرمود: دریافت این خبرها بود که مرا غمگین و گریان کرد.
این فقط #سجاد نیست... که از شنیدن این #حدیث ، جان مى گیرد و #روح_تازه اى در کالبد مجروح وخسته اش دمیده مى شود....
تداعى و نقل این حدیث ،....
حال تو را نیز دگرگون مى کند و #قوتى خارق العاده در تار و پود وجودت مى ریزد. آنچنانکه بتوانى #راه_دشوارکربلا تا #کوفه را در زیر بار شکننده #مصیبت و #مسؤلیت طى کند و خم به ابرونیاورى.
🖤آیا این همان #کوفه اى است که تو در آن ، #تفسیرقرآنى 📖مى گفتى؟!
آیا این همان کوفه اى است که کوچه هایش ، #خاك_پاى تو را مریدانه به چشم مى کشید؟
یا این همان کوفه اى است که #زنانش ، زینب را #برترین بانوى عالم مى شمردند و #مردانش بر #صلابت عقیله بنى هاشم سجود مى بردند؟
نه ، باور نمى توان کرد...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh