5⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
♻️خاطره ای از سه شهید🌹🕊🌹
1⃣ #شهید_محمدابراهیم_همت
⏪در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص '
#بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت
#پیشـــانی شهـــدا❤️ را ببـــوســد !😘
#وقـتــی خــودش شهیــد شــد ❤️بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ
آن همــه محبـت ، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه😘 کننـــد .
#پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همـــه شان
را آتـــش زد .
2⃣ #شهید_مهدی_زین_الدین
⏪ خیلی وقت ها که گیر میکنم ، نمی دانم چه کار کنم .
#می روم جلوی عکسش
می نشینم و باهاش حرف میزنم انگار زنده باشد 💗، بعد جوابم را میگیرم .
#گاهی به خوابم می آید و یا به خواب کس دیگر ،
#بعضی وقت ها هم راه حلی به سرم می زند که قبلا اصلا به فکرم نمی رسید ، به نظرم می آید انگار مهدی❤️ جوابم را داده ..
3⃣ #شهید_مصطفی_احمدی_روشن
⏪ کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم #بهشت زهرا "سلام الله علیها "
#اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا.❤️
#می گفت : " این جا رو نیگا کن ، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان ؟ #این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ "
#بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.
#می گفت : " اینایی که می بینی ، همه نوزده ، بیست ساله بودن.
#ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ".
#از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت ❤️رو به دل داره
#کاش_آسمانی_شویم
✨الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهمْ✨
🌹🍃🌹🍃
کانال شهید نظرزاده↙️
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه8⃣8⃣ 💠 انفع المعارف #قال امام علی (ع) : من عرف نفسه ؛ فقد عرف ربه 🔸در پادگان #کرخه
🌷 #طنز_جبهه 9⃣8⃣
💠 صیغه برادری
🔸در روزهای پیش از فتح فاو بودیم در #عید_غدیر. به رسم استحباب، ابراهیم و حمید را صدا زدم و پیمان #برادری بین خود 👥👤جاری کردیم.
🔹دست ها را در هم گره کرده و قرار گذاشتیم تا در #عملیات آینده در هر شرایطی یاور هم باشیم و #حامل جسم مجروح و یا شهید هم.
🔸به شب عملیات رسیدیم و #آتش 💥شدید دشمن امانمان را بریده بود. در ابتدای ورودی شهر با #ترکشی زخم عمیقی برداشتم و زمین گیرم شدم.
🔹خبر به برادران #صیغه_ایم رسید و طبق پیمان برادری که داشتیم، در آنی بالای جسم نیمه جانم آمدند و هن هن کنان و در آن شیارهای پر پیچ و خم، عزم انتقال جسم سنگینم را به عقب کردند.
🔸با حال زاری که داشتم صدای حمید را می شنیدم که #غمگینانه زیر لب زمزمه می کرد و از #ناراحتی می نالید. از آن همه #علاقه ای که در او نسبت به خودم می دیدم از برادری خود با او #لذت😍 می بردم.
🔹برای #تسلای او تمام انرژی خود را جمع کرده و گفتم: "نگران نباش، بخدا خوب خواهم شد و بین شما باز می گردم"
🔸حمید هم با لهجه #شیرین و عامیانه اش گفت:"بابا کی نگران توهه😳 به خاطر تو داشتم به خودم بد می گفتم که این چه صیغه #اشتباهی بود که با تو بستم. حواسم به #هیکل سنگینت نبود."😳😰
🔹و سالهاست جمله اش نقل هر #مجلسمان شده و بهانه ای برای #خندیدنمان.😊😂
راوی : "محمد رضا سقالرزاده"
گردان کربلا
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⬆️ متن شفاعت... #شهید_مرتضی_عبداللهی از همسرش... اینجانب مرتضی #غلام حضرت زینب متعهد میشود درصورت ش
9⃣8⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔹الگو برداری از شهداء 📣
🔻قسمتی از خصوصیت اخلاقی شهید مدافع حرم #مرتضی_عبداللهی
🌷خیلی برای اسلام تلاش میکردند، ایشون تو بحث #فرهنگی خیلی فعال بودن، خودشون از #مربی های پرتلاش مجموعه فرهنگی مسجد جامع صفا بودن
🌷خیلی با گروه سنی نوجوان #مهربون بودن و براشون دل میسوزوندن تا اونها روجذب مسیر الهی کنند و تمام تلاششون این بود ک برای #امام_زمان یار و سرباز پرورش بدن
🌷تو کار برای اهل بیت و مخصوصا #محرم و #غدیر خیلی زحمت میکشیدن و عقیده شون این بود که اهل بیت خیلی مظلومند و ما باید تبلیغ سیره و روش اهل بیت رو دنبال کنیم و براشون با جون و دل کار میکردند
🌷به بحث #برادری و برابری خیلی اهمیت میدادند و میگفتن هر چی که من دارم برادر دینی من هم باید داشته باشه...
🌷به همسرشون خیلی احترام میذاشتن و رفاه ایشون خیلی واسشون مهم بود تا جایی ک قبل از سفر آخرشون که بشهادت برسند تمام #دارایی های خودشون رو فروختن و دراختیار همسرشون قرار دادن تا بعد از ایشون سختی متوجه حالشون نشه
شهید مدافع حرم
#شهید_مرتضی_عبداللهی🌷
#محل_شهادت_دیرالزور(سوریه)🕊
🌺شادی روحش صلوات🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
محمودرضا در کلاس دوم دبیرستان؛ یک روز دفترچهای را که برای ثبت #خاطرات_شهدا بود و از بنیاد شهید گرفت
ماندن در #تهران برایش به معنی ماندن در میانه #میدان
و برگشتن به #تبریز، به معنی پشت میز نشینی و از دست دادن #فرصت خدمتی بود که برای آن، نیروی قدس را انتخاب کرده بود ....✌️
بعد از اینکه در تهران تشکیل خانواده داد، در جواب #برادری که به او پیشنهاد کرده بود خانواده اش را بردارد و #برود تبریز زندگی کند، گفته بود: ( #تو_شهید_نمی_شوی! )
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🖤🌸🖤🌸🖤🌸🖤
☆به نام یار☆
🔆گمان کنیم اکنون، #صفر سال ۱۱هجری ست. این روزها خورشید☀️ فروزان #مدینه سرد است، آسمان 🌫ناله می کند، زمین بی تاب است و جریان #شریان درخت🌳، به احترام #غم می ایستد😓
⚜این روزها، #مدینه دلتنگ 💔است.
دلتنگ مردی که از نگاهش، #مهر چکه می کرد. مردی که تبسمش، عطر #بهشت🌸 داشت. این روزها، #زهرا(س)دلتنگ است.#دلتنگ پدری که دختر نازدانه اش را، می بویید و می بوسید و #گرامی اش می داشت.پدری که از عمق جان، کوشید و از هیچ چیز، بهر رواج #حق دریغ نکرد
🔆 این روزها، #علی(ع) #دلتنگ است.
دلتنگ #برادری که پشت به پشت یکدیگر، به کارزار قدم نهادند و بیرق #عدل را برافراشتند.برادری دلسوز، که ذره ذره ی #کائنات محو تماشایش بودند
این روز ها رزق جهان، #بغض است.
بغضی تلخ از فراق رسول مهر.از فراق #بَشیرُ_و_نَذیراز فراق #رَحمَه_لِلعالَمین
⚜به هجران، زارى دلهاى 💗خونين
ز حد بگذشت #يا_ختم_النّبيّن
ز اشك 😢و آه مهجوران بيتاب
جهانى غوطه زد در آتش🔥 و آب💧*
و اگر به مهر ۱۳۹۹ هجری #خورشیدی هم باز گردیم، عُشّاق #دلتنگ اند.
اما این دلتنگی و رنج، آن دم معنا می یابد که ره #رسول در پیش گیرند و بشوند مرید #حقیقی.
بشوند یاور مقبول🌹✨
پ.ن:شیخ #محمد حزین لاهیجی🌸
🕊به مناسبت سالروز #رحلت_حضرت_رسول(ص)
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆به نام یار☆
🍃گمان کنیم اکنون، #صفر سال ۱۱هجری ست.
این روزها خورشید فروزان #مدینه سرد است، آسمان ناله می کند، زمین بی تاب است و جریان شریان درخت، به احترام #غم می ایستد😓
🍃این روزها، مدینه دلتنگ است. دلتنگ مردی که از نگاهش، مهر چکه می کرد. مردی که تبسمش، عطر #بهشت داشت.
🍃 این روزها، #زهرا(س)دلتنگ است. دلتنگ پدری که دختر نازدانه اش را، می بویید و می بوسید و #گرامی اش می داشت. پدری که از عمق جان، کوشید و از هیچ چیز، بهر رواج #حق دریغ نکرد.
🍃 این روزها، #علی(ع) دلتنگ است. دلتنگ #برادری که پشت به پشت یکدیگر، به کارزار قدم نهادند و بیرق عدل را برافراشتند. برادری دلسوز، که ذره ذره ی #کائنات محو تماشایش بودند😔
🍃این روز ها رزق جهان، #بغض است. بغضی تلخ از فراق رسول مهر. از فراق #بَشیرُ_و_نَذیر
از فراق #رَحمَه_لِلعالَمین
🍃به هجران، زارى دلهاى خونين
ز حد بگذشت #يا_ختم_النّبيّن
ز اشك و آه مهجوران بيتاب
جهانى غوطه زد در آتش و آب*
🍃و اگر به مهر ۱۳۹۹ هجری خورشیدی هم باز گردیم، عُشّاق #دلتنگ اند. اما این دلتنگی و رنج، آن دم معنا می یابد که ره رسول در پیش گیرند و بشوند مرید #حقیقی.
بشوند یاور مقبول🌹
پ.ن:شیخ محمد حزین لاهیجی
🕊به مناسبت سالروز #رحلت_جانگداز_رسول_اکرم(ص)
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
📅تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh