🌷شهید نظرزاده 🌷
#در_محضر_شهید 3⃣3⃣ 💢بسیار به پدر و مادر احترام ڪــنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از #فقرا و نی
2⃣2⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#زندگی_شیرین...💕
🔹تازه از #سربازی برگشته بود و...
حدود ۲۰سالش بود…
که اومدن #خواستگاریم...💕
هنوز کاری هم پیدا نکرده بود...
یادمه مراسم خواستگاری...💕
بابام ازش پرسید...
" #درآمدت از کجاست…؟"
گفت:"من روی پای خودم هستم و…
از هر جا که باشه نونمو در میارم..."
🔸حالت #مردونهش خیلی به دلم نشست وقتی...
میدیدم که چطور با خونوادم...
در مورد #ازدواج صحبت میکنه...
با هم که صحبت میکردیم گفت:
" #حجاب شما از هر چیزی واسم مهمتره..."
🔹واسه عقد که رفتیم...💕
دست خطی نوشت و خواست که #امضاش کنم...
نوشته بود...
"دلم نمیخواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند…❤"
#حالا_که_تو_دل_بردی_و_من_غیرت_محضم…
#یادت_نرود_وعده_ما_حجب_و_حیا_بود...
🔸منم امضاش کردم...
مادرم از این موضوع #ناراحت شد و گفت...
این پسر خیلی #سخت_گیره...
ولی من ناراحت نشدم...
چون میدونستم که میخواد زندگی کنه...💕
🔹واقعاً هم #زندگی باهاش...💕
بهم مزه میداد...
تا قبل شروع زندگی مشترک...💕
#دانشگاه میرفتم...
میخواستم #ادامه_تحصیل بدم ولی...
وقتی که با #مهدی ازدواج کردم...💕
بچه دار هم که شدیم...
اونقده تو خونه #خوش بودم...
که دلم نمیخواست جایی برم...
🔸تا جایی که همه بهم میگفتن...
"تو چی از خونه میخوای…
که #چسبیدی به کنجش…؟!"
جو خونهمونو اونقد دوست داشتم...
که #دلم نمیخواست رهاش کنم...
موندن تو اون #چاردیواری واسم لذت بخش بود...
تا حدی که حتی تصمیم گرفتم...
جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خونه...
بیشتر بمونم تو خونه و...
#مادر باشم و یه #همسر...💕
✍ همسر شهید
#شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی می دیدم اینقدر مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم: چقدر مودب هستی آقا جون #شهی
✍یہ جوون
از جنس ما دهہ هفتادیا
مثل خیلیامون #تیپ میزد
#تفریح میڪرد و #خوش میگذروند.
اما چیڪار ڪرد ڪہ محرم ناموس امام حسین(ع) شد.
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#در_محضر_شهید 8⃣3⃣ شهادت نوع #مرگ را عوض میکند #وقت مرگ را عوض نمی کند از مرگ نترسید جوری در #زندگ
5⃣6⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠شهیدان را شهیدان میشناسند
#شهید_جواد_محمدی🌷
🔹سال ۹۲برای #خادمی_شهدا به شلمچه رفته بودیم و توی آشپزخانه مسول پخت و پز🍜 برای اردوهای راهیان نور💫 شهدا شده بودیم...
🔸آقاابراهیم مسئول بود و #جواد یه جورایی جانشین ابراهیم ...خلاصه چندروزی #قبل از عید نوروز رفته بودیم و کار میکردیم . واقعا باتمام سختی😪 و فراز و نشیبش، خیلی بهمون #خوش میگذشت...
🔹از جلسه های شبانه🌒 که با حضور حاج حسین #یکتا و آقای #احمدیان بود تا دورهمی های دوستانه و شوخی ها😁 و خنده های معروف جواد😄...
🔸از فوتبال کردن ها⚽️ تا دسته های عزاداری🏴 که توسط آشپزها با قابلمه و ملاقه بود☺️...
یادمه عید نزدیکای #صبح بود، من و جواد و چندتا از رفقای دیگه راه افتادیم بطرف #شلمچه برای اینکه کنار مزار شهدای گمنامـ🕊 عیدمون را با مدد و کمک شهدا✊ شروع کنیم ...
🔹وسط راه #جواد رفت توی یه راه فرعی و خاکی. اصلا چشم چشم را نمیدید.بهش گفتم جواد پس اینجا کجاس⁉️
گفت بشین حالا میخام ببرمتون یه جا تا یه عشق بازی درست و حسابی با #شهدا بکنید...
🔸خلاصه رسیدیم به یه مقبره که #شهدای_تخریب اونجا دفن شده بودند...
حس و حال عجیبی داشت😢 وسط بیابان. اصلا هیچ کسی نبود✘. ما بودیم و شهدای تخریب🌷.
🔹یه حال درست و حسابی با شهدا بردیم😊 و سال جدید را با کمک #شهدا شروع کردیم...
یادش بخیر هر موقع شلمچه میرفتیم🚌، میرفتیم سرمزاراین شهدا...
واقعا #جای_خالی_جواد تو اردوها و خادمی شهدا رو میشه حس کرد...
شهیدان راشهیدان میشناسند😢
#شهید_جواد_محمدی🌷
#خادم_الشهدا
با شهدا رفیق شوید
#عشقبازی کنید
خادمشان باشید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
امین ابهـت و #غـرور خاصے داشت و واقعاً هر ڪس بیرون از خانه او را مےدید، تصور مےڪرد آدم بسیار #جدی
آخر شب #خوردنـےهای مختلف میآوردیمـ
و تا نیمههاے شبــ فیلم و سریال و... نگاه مےڪردیم🖥🎥
همان زمانها هم با خودم مےگفتم چقدر به من #خوش مےگـذرد،
و چقدر زندگے خـــــوبے دارم😍
واقعا هم همینطور بود.
من با داشتن امین💞
خوشبخـتـ تریـن زن دنـیـا بودم
خودش با #محبتش مرا به اسـارت خودش درآورده بـود😌❤️
واقعا سیاسـت داشت
در مهربانیـش..😌💖
به نقل از
همسر #شهید_امین_کریمی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✨❤️✨❤️✨❤️✨
عمریست نقش #جان و #تنم مشهدالرضاست!😍
اوج تمام #پر زدنم🕊 مشهدالرضاست! 🍃
هر جا سوال شد که دلت در کجا #خوش است؟
بی اختیار بر زبانم #مشهدالرضاست! ❤️☺️
#سلام_امام_رضا_جانم❣
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹همــســر شــهیــد نــعـمــایــے:
به همراه آقا مهدی رفته بودیم دریا، ریحانه با #باباش داخل آب میرفت ولی مهرانه چون کوچک تر بود، میترسید....
داخل مجتمع لب اسکله روی صندلی نشسته بودیم و من شروع کردم به #عکس گرفتن از آقا مهدی و بچه ها ...
که آقا مهدی گفت: بگیر که فکر کنم این عکس #شهادتم بشه.
بهش گفتم: آخه چرا این حرف میزنی
گفت: آخه شهید بیضایی و شهید باغبانی با بچه هاشون #همینجا لب همین دریا عکس دارند.
توی نماز خونه هم عکسشون زدن، شما هم از من و بچه ها عکس بگیر بدین بعد شهادتم عکس رو اینجا بزنن.
دیگه من رفتم تو خودم، آخه خیلی #خوش بودیم، میگفتیم و میخندیدیم که آقا مهدی این حرف رو گفت....
یهو دیدم آقا مهدی شروع کرد به بلند خندیدن و گفت: بابا ما کجا و شهادت کجا ؟! حالا شما عکست رو بگیر...
منم اون روز کلی عکس گرفتم.
#شهادت_هنر_مردان_خداست
#شهید_مهدی_نعمایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#وصیتنامه👆 #همسرعزیزم💞 باقی عمرگران قدرخودرا به تحصیل علم📚 وادامه ی زیبای زندگی🌴بپردازی من ازشمارا
🔸آخر #شب خوردنی های مختلف میآوردیم و تا نیمههای شب فیلم و سریال📺 و... نگاه می کردیم
🔹همان زمانها هم با خودم میگفتم چقدر به من #خوش میگذرد، و چقدر زندگی خوبی دارم😍 واقعا هم همینطور بود.
🔸من با داشتن #امین💞 خوشبخت ترین زن دنـیـا بودم، بعدها هرکس زندگی #خصوصی مارا می دید، برایش سخت بود باور کند. #مردی با این همه سرسختی و غـرور چنین خصوصیـاتی داشته باشد
🔹موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را #تحمیل کنم. یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم⛔️ خودش با #محبت مرا در به اسـارت خودش درآورده بـود😍
واقعا سیاست داشت
در #مهربانیـش..😌💖
به نقل از #همسر_شهید
#شهید_امین_کریمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرازی_از_وصیت 6⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_محسن_حججی🌷 ⚜چشم امیدم فقط به کرم #خدا و اهل بیت است و
#فرازی_از_وصیت 7⃣
💢قسمتی از وصیت نامه
#شهید_عباس_دانشگر🌷
⚜سیاهی گناه🔞 چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی #انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم❌ عادت به سکون بلای بزرگ #پیروان_حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت #معبود حقیقی💫 دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم #زندگی میکند.
⚜بعد از مدتی #مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی #خوش بگذرانیم و درد💔 نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد✘ انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان #باهوش و بیدار میفهمد👌
⚜راستی! #دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم⁉️ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند⚡️ و ما فقط آن را #مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا #مست_زندگی نیستیم؟؟؟
⚜مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان😇 از بین رفته #سرگرم بازیچه دنیاییم. "الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ" ما هستیم، مردهام #تو مرا دوباره حیات ببخش🙏 خوابم تو بیدارم کن. #خدایا! به حرمت پای خسته رقیه(س) به حرمت نگاه خسته #زینب(س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج)😭 به ما #حرکت بده.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷حسین همدانی🌷 •ولادت۲۴ آذر ۱۳۲۹ آبادان •شهادت ۱۶ مهر ۱۳۹۴ #حلب 🔹معروف به #حبیبِ_سپاه فرمانده نظامی
#اخلاق_شهدایی 🌷
🔸همہ میخندیدند و میگفتند: اینجا #هتل_همدانی است، یعنی اینقدر با همہ خودمانی، صمیمی💖 و راحت بودند.
🔹هر ڪسی هر ڪار و #مشکلی داشت، اولین جایی ڪه میآمد، منزل ما🏡 بود و ایشان هم با رویی #خوش برخورد میڪرد.
🔸با آن همہ خستگی😪 ڪه از سرڪار میآمد، اگر #میهمان در خانہ بود، یڪ وقت تا ساعت یڪ یا دو مینشست. گرم و صمیمی بود و هر چہ در خانہ بود، با جان و دل در اختیار همہ میگذاشت👌 اینطور نبود ڪه خودش را برای ڪسی بگیرد و یا در جمعی از #خود حرفی بزند❌
#حبیب_حــرم🌷
#شهید_حسین_همدانی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#ای_شهدا...
🔹چقدر خانواده هایتان در #عیدفطر با شما تماس📞 گرفتند و شما پاسخگو نبودید. میگویند بی خبری, #خوش خبری ست...
🔸ولی بی خبری از شما چه #دلشوره ای به جان همه انداخته بود💗 و پایان این دلشوره ختم شد به #خبر_شهادتتان
🔹9 سال پیش در ماه مبارک رمضان و یک روز مانده به #عید_سعید_فطر, مردانی از جنس جهاد و ایثار با گروهک تروریستی پژاک👹 در ارتفاعات #جاسوسان سردشت جانانه جنگیدند و فدا شدند تا ما عید خود را با آرامش به اتمام برسانیم😔
یاد همه آنها که رفتند تا ما بمانیم #گرامی_باد...🌷
#سلام_بر_شهدای_ارتفاعات_جاسوسان_سردشت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگرانه 💥
👈نه نیاز به #وقت_قبلے دارد...
👈و نه امـروز و فردایـت می کند❌
↫ #صبح☀️ باشد یا شب
↫حالتــ #خوش باشد یا ناخوش
↫لبخند بزنی یا گریه کنی
با #لبخند همیشگی اش😍
#شنونده ے حرف هایت است💥
#مدافع_حرم🕊💞
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh