🌷شهید نظرزاده 🌷
عاشقانه های شهدا♥️ 🔸بچه اولمون #قزوين به دنيا اومد. ماه های آخر بارداری رفته بودم قزوين، تا پدر، ما
عباس خود را خاک پای #حضرت_علی (ع) هم نمیدانست🚫 اما او واقعاً #علیوار بود. زندگی کردن با چنین شخصی واقعاً سخت بود.
خودش هم میگفت: «زندگی کردن با من #سخت است» به شوخی به عباس میگفتم:پس چرا منو #بدبخت کردی؟😄 او گفت: «به جز تو کسی رو پیدا نکردم که #تحمل زندگی با من را داشته باشد».
#شهید_عباس_بابایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
می گفت: خواب بود، ولی همه چیز واضح و روشن و طولانی .... می گفت: رزمایش بود محمودرضا هم بود با لباس ر
🔸محمودرضا جوانی بود #پرکار و فعال مثل همه ی شهدای دیگر و نیک می دانست که بهشت🌸 را به بها میدهند، نه بهانه❌ همان رزمنده ی بدون مرزی که خود را به #شامِ_بلا و به قول خودش به مطلع آخرالزمانی وعده ی ظهور رساند.
🔹میگفت: شام میدان عجیبی است، #نقطه ی شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است. آری! #محمودرضای دهه ی شصتی، بین پیوستن به صف عاشوراییان👥 و گریختن از معرکه ی #جهاد، پیوستن به صف عاشوراییان را انتخاب کرد و بین شهادت🌷 دور از وطن و در آغوش کشیدن دخترکش #کوثر
⇜شهادت را
⇜مبارزه را
⇜ #قهرمان یک ملت بودن را
⇜جوانمرد♥️ بودن را...
↫و چه انتخاب #سخت و نفسگیری.!!
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هم #بچه باشی
و هم خیلی چیزها را #درک
کنی ✔️
خیلی #سخت است!
خیلی ...😔
#محمد_امین_جان
فرزند شهید مدافع حرم
#شهید_علیرضا_بریری🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یادت #ای_دوست بخیر نازنینم خوبی⁉️ خبری نیست ز #تــو دل من میخواهد که بدانی #بی_تو دل منـ♥️ اندازه
💌محمد حسین جان سلام
🔮سالی دیگر نیز گذشت کوتاه برای تو و بلند و #سخت برای ما. فرصت های از دست داده هرسال زیادتر رخ می نماید. شاید آن دلیل که #برکت ها از روزگارمان رخت بر بسته اند😢 برکت هایی که یکی از آنان وجود و نفس امثال شماست.
🔮ردِّپاهایت👣 را در شهر می بینم، تقریبا هرجا که سَرَکی کشیدی تمثال یا #عکست را جلوه دار زده اند. حتی کسانی که در حد سلام احوال گیرت بوده اند.
🔮تفریحم #هیئت بود آن هم که به چشم برهم زدنی از دست رفت. سرگرمی هایم حال چرخ زدن است هم دور خود، هم دور شهر، هم دور #اعتقاداتم، هم ... سرگیجه گرفته ام از گشتن های بیهوده😓 و از سر بیکاری و سرگرمی.
🔮 #پسرت روز به روز قد می کشد، رشید می شود. شاید او بتواند راهت را ادامه دهد. من هنوز در پیداکردن مسیری که در آن سیر کردی مانده ام. قبلا مزه تلخ قهوه های☕️ کافه ای که #عکست را به دیوار داشت هشیارم می کرد. اما الان ... همان قهوه برایم بی مزه است.
🔮اشتهایم را برای زندگی از دست داده ام. تو هرروز در تمام این چند سال سر سفره کرم #اولی_الامر بودی. اما من هر روز سر سفره گناه🔞 پرخوری می کنم و تنم فربه گناه است. آنقدر چاق شده ام که حال #عبادت و حتی #نماز فردی را ندارم😔
🔮بی معرفت، حالا که در تلاطم دنیا دارم #غرق می شوم و امید به دستگیری ات دارم، دل کندی و رفتی🕊چسبیدی به ملکوت و من که زیر پاهایت، دست و پا می زنم را رها کرده ای. نگاه کن من به تو #امید بسته ام. مهرت را به دل💖
🔮محمدحسین، زمانه بد فشار را به گلو رسانده. از زندگی فقط آرزوی مرگ می توان داشت. هرروز را #شرمنده وجدان و عمرمان نشویم روزمان شب نمی شود. با دین تیغ می زنند⚡️ و زخم می ماند از #مدعیان عمل و وای از مدعیان بی علم و گاها بی عمل.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#سالروز_ولادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🦋مـولایــم . . .
🍃تـ❣ـو می دانی ، بسیار #سخت است که باشیم و از نیامدنت گلایه نکنیم..
🌾سخت است که تو را برای #چهار فصل امید، نخوانیم و در خود بپوسیم..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰ای شهيـــ🌷ـــد #سالروز_شهادتت باز هم بهانه ای شد برايم تا از تو بگويم 🔰تويي كه از جنس #ما بودي ✓دا
📝بعد از شهادت #شهید_میثم_علیجانی خانواده به دنبال وصیت نامه ی او بودند که شهید به خواب مادرش می آید و به او آدرس دفترچه 📒ای زرد رنگ را میدهد که در آن این دستنوشته بود.⚡️
♦️(راوی:خانم موسوی،یکی از پرستاران دفاع مقدس)
#بیمارستان از مجروحین پرشده بود…
حال یکی خیلی بد بود…
رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت…✨
💫وقتی دکتراین مجروح را دیدبه من گفت بیاورمش #داخل اتاق عمل…
من ان زمان چادربه سرداشتم.✨
💥دکتراشاره کردکه چادرم را دربیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم…✨
♦️مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود،به سختی گوشه ی چادرم را گرفت و بریده بریده وسخت گفت:✨
🔶من دارم میروم تا تو چادرت رادرنیاوری. مابرای این چادر داریم میرویم…
#چادرم در مشتش بودکه شهید شد.🕊
از آن به بعد در #سخت ترین و بدترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...✨
#شهید_میثم_علیجانی
#ایام_شهادت🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟20 بهمن روز سفر #شهید بود و از آنجا پیام میداد📲 که دعا کنیم کارش جور شود. 💟روزی که #آقاحجت به شها
🥀شبی 🌙تو خواب #دیدمش....
بهم گفت: به بچه ها بگو سمت گناه🔞 هم نرن... اینجا خیلی #سخت می گیرن...!
بابت #مداحی هیچ صلهای دریافت نمی کرد میگفت صله من رو باید خود #آقا بدهد ...
🌱اتاقشان به #حرم خیلی نزدیک بود، شب🌟 شهادت #حضرت زهرا(س) رو به حرم حضرت زینب (س) ایستاده بود و رو به خانم گفت: 15سال نوکری کردم، یک شبش رو قبول کن و امشب سند #شهادتم رو امضا کن.
🌸 فرداش در #عملیات انتحاری که در نزدیکی حرم صورت گرفته بود حین کمک رسانی به مصدومان از ناحیه پهلو و بازوی چپش 40 ☄ترکش خورد و #شهید شد...🕊🌱
🍃 آخر #وصیتنامه📝 اش نوشته بود:
«وعدۂ ما بهش🌸ت...» بعد روی بهشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود : #وعدۂ ما "جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہالسلام"
🥀طلبه، بسیجی، ذاکر اهل بیت(ع)، خادم شهدا ...
#شهید_حجت_اسدی🌷
#شهید_مدافع_حرم🥀🌱
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❤️💥❤️💥❤️💥❤️
#هر نفس درد بیاید برود
حرفی نیست ..❌
#قاب عکست 🌃بشود ،
دار و ندارم #سخـت است...
آقامحمدامین ،نازدانه
#شـهـیـد_عــلــیــرضــا_بــریــرے🌷
#شبــــتون_شهــــدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
امروز🗓 هم به اتمام خود نزدیک است 🌚
روزی که پر بود از مطالب 📋 #شهید برونسی
انشالله که #شهید برونسی را الگو📌خودمون قرار دهیم و مثل#شهید به حضرت فاطمه زهرا (س)❤️ ارادت#خاصی داشته
باشیم تا مثل#شهید در کارهای #سخت از ایشان کمک بگیریم 😍
#یا_فاطمه_زهرا_(س)
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#داستانک📖
🔴داستان واقعی... ✅
شاید خیلیا بدونین ...
شاید ندونین ....
یه روزی یه پسره ۱۹ ساله..😍
که خیلیم#پاکبوده ساعت ۱۲ شب...
با موتور 🏍توی تهرانپارس بوده ...
داشته راه خودشو میرفته ...😞
که یهو میبینه یه ماشین با چندتاپسر ...👥
دارند دو تا دختر رو به زور سوار ماشین می کنن ...😱
تو ذهنش فقط یه چیزی اومد ... #ناموس ...
ناموس کشورم ایران ...😡
میاد پایین ...
تنهاس ...
درگیر میشه ...💪
لامصبا چند نفر به یک نفر ...
توی درگیری دختراسریع فرار میکنن و دور میشن ...👌
میمونه#علی و .... هرزههای شهر ...
تو اوج درگیری بود یه چاقو🔪صاف میشینه رو#شاهرگ گردنش ...😱
میوفته زمین ...
پسرا در میرن ... 😡
کوچه خلوت ... شاهرگ ... تنها ... ۱۲ شب ...😩
علی تا پنج صبح اونجا میمونه ...😳
پیرهن سفیدش سرخه سرخه ...😔
مگه انسان چقدر#خون داره ...
ریش قشنگش هم سرخه ... 😨
سرخ و خیس ...
اما خدا#رحیمه ...
یکی علی رو پیدا میکنه میبره بیمارستان ...👌
اما هیچ بیمارستانی قبولش نمی کنه😦
تا اینکه بالاخره یکی قبول میکنه و ... 😇
عمل میشه ...
زنده میمونه....😍
اما فقط دو سال بعد از اون #قضیه ...
دوسال با زجر ... #بیمارستان... خونه ... بیمارستان ... خونه ...
میمونه تا تعریف کنه ....✍
چه اتفاقی افتاده ...
میگن یکی از آشناهاش میکشدش کنار ...
بهش میگه علی ... آخه به تو چه؟😡 چرا جلو رفتی؟ میدونی چی گفت؟ 🤗
گفت حاجی فکر کردم#دختر شماست ... 😳
از ناموس شما دفاع کردم ... جوون پرپرشده مملکتمون ...علی ۱۹ ساله به هزار تا آرزو رفت
رفت که تو#خواهرم ...
اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت گرفت😔
بگه #خدا جونم رو بخاطر کسی دادن که#حجابش را رعایت کرد ...
بگه خونم فدای#ناموسم،👌
بخدا#قسم که خیلی با ارزشی بانو
حجاب#سخت نیست اصلا ❌
اون کسی که نبوده جز
شهید علی خلیلی😌
موقع خوندن#شرمنده شدم ...😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃برایم #سخت است از آنان که ندیده ام سخن بگویم. از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند.
🍃صدای قدم هایش از کوچه پس کوچه های مرداد به گوش میرسد ۲۵ مرداد را به نام خودش مزین می کند. آمده تا اولین هدیه مردم #قم باشد برای دفاع از حریم حرم🙃
🍃صدای افتخار آفرینی دیگری در گوش خیابان های قم می پیچید. مهدی علیدوست، ارادت خاصی به #حضرت_زهرا داشت. شاید حکمت علیدوست بودنش هم همین است
عطش عشق به خاندان نبوت او را تشنه نبرد کرد. نبرد با کسانی که به ساحت #مادر_سادات بیحرمتی کردند.
🍃سرانجام در روز سوم محرم سال ۹۴ دلتنگی ها به پایان رسید و صدای گلوله ایی ک بر پهلویت نشست از تو پرنده ایی ساخت تا در دل #آسمان صدای بال زدنت را همه بشنوند تو برای همیشه به آغوش گرم آسمان برگشتی و حالا سالهاست که کوچه پس کوچه های #شهر همه بوی تورا می دهند.
🍃نمیدانم امروز را به تو تبریک میگویم یا علی اصغرت؟ شایدم هر دویتان پس سالگرد زمینی شدنتان مبارک❤️
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
💐به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مهدی_علیدوست
📅تاریخ تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴.سوریه
📅تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی ابن جعفر قم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃برایم #سخت است از آنان که ندیده ام سخن بگویم. از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند.
🍃صدای قدم هایش از کوچه پس کوچه های مرداد به گوش میرسد ۲۵ مرداد را به نام خودش مزین می کند. آمده تا اولین هدیه مردم #قم باشد برای دفاع از حریم حرم🙃
🍃صدای افتخار آفرینی دیگری در گوش خیابان های قم می پیچید. مهدی علیدوست، ارادت خاصی به #حضرت_زهرا داشت. شاید حکمت علیدوست بودنش هم همین است
عطش عشق به خاندان نبوت او را تشنه نبرد کرد. نبرد با کسانی که به ساحت #مادر_سادات بیحرمتی کردند.
🍃سرانجام در روز سوم محرم سال ۹۴ دلتنگی ها به پایان رسید و صدای گلوله ایی ک بر پهلویت نشست از تو پرنده ایی ساخت تا در دل #آسمان صدای بال زدنت را همه بشنوند تو برای همیشه به آغوش گرم آسمان برگشتی و حالا سالهاست که کوچه پس کوچه های #شهر همه بوی تورا می دهند.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_علیدوست
📅تاریخ تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی ابن جعفر قم
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh