🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزشمار_غدیر 🗓 7 روز تا روز" گواهی و گواهان " باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ هرفرد میتواند چند روز ما
#روزشمار_غدیر
🗓 6 روز تا روز "گردهمایی و تعهد حاضران" باقیست...
📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️
#نوجوانان یک محله می توانند با برپایی ایستگاه های #شربت در روز غدیر، این #عید را در کام دیگران #شیرین کنند.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 2⃣9⃣ 💠 شمر و شلمچه!! 🔸 از آن #بادمجان درشت های بمی بود که گلوله های #توپ فرانسوی صد بم
🌷 #طنز_جبهه 3⃣9⃣
💠سوپرطلا😄😄
🔸اکبر کاراته از تو خرابههای آبادان یه #الاغ پیدا کرده بود؛ اسمش رو هم گذاشته بود: «سوپرطلا»! الاغ همیشهی خدا #مریض بود و آب بینیش چند سانت آویزون.
🔹یه روز که اکبر کاراته برای بچهها سطلسطل #شربت میبرد، الاغه سرشو کرده بود توی سطل شربت و نصف شربتا رو خورده بود. حالا اکبر کاراته هی شربتا رو #لیوان میکرد و میداد بچهها و میگفت: بخورید که #شفاست.
🔸کمکم بچهها به اکبر کاراته #شک کردند و فهمیدند که الاغِ اکبر کاراته سرشو کرده داخل سطل شربت و #نصفشو خورده. همه به آب آویزون شدهی بینی الاغ نگاه کردند و #عق زدند.
🔹دست و پای اکبر کاراته رو گرفتند و انداختندش توی #رودخونهی بهمنشیر. اکبر کاراته که داشت #خفه میشد، داد میزد و میگفت: ای الاغ خر! اگه مُردم، اگه خفه شدم توی اون دنیا جلوتو میگیرم؛ حالا میبینی! او جیغوداد میکرد و بچهها از #خنده ریسه رفته بودند.😂😂
📚 مجموعه کتب اکبرکاراته، موسسه مصاف عشق
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🖇 #خاطرات_شهدا
همیشه باهاش #شوخی میڪردم
و میگفتم: اگر شربت #شهادت آوردن
نخوریا بریز دور، یادمه یه بار بهم
گفت:
اینجا #شربت شهادت پیدا نمیشه
چیڪار ڪنم؟بهش گفتم:
ڪاری نداره ڪه خودت درست ڪن
بده بقیه هم بخورند، خندید و گفت:
اینطوری خودم شهید نمیشم ڪه
بقیه شهید میشن شربت شهادت
یه جورایی رمز بین من و آقا ابوالفضل
بود...
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‼️فیلم کامل سخنان #شهید_محسن_حججی در اردوی جهادی 🌹 درس هایی که شهید مدافع حرم "محسن حججی" با حضور د
#خاطرات_شهدا
عاشــقِ آلبــــالو🍒 بود.
دو سه تا صندوق گرفتم
برایش #شربت و مربا درست کنم.
خودش نشســت کنارم
و درشت هایش را سوا کرد.
ازم خواست برایش #فریز کنم
که #زمستان هم داشته باشیم...
آلبالوها توی فریزر بود
ولی محسنــم💔...😔
راوے: #همسر_شهید
#شهید_محسن_حججے
💞🕊🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق
🔰باور کنیم شهدا زندهاند
🔸بعد از #شهادت عبدالحسین، دخترمان زینب زیاد مریض میشد. یک بار #بدجوری سرما خورد و سینه پهلو کرد. شش، هفت ماهش بیشتر نبود. چند تا دکتر برده بودمش، ⚡️ولی فایدهای نکرد❌ کارش شده بود گریه، بس که #درد میکشید.
🔹یک شب که حسابی کلافه شده بودم، خودم هم گریهام گرفت😭 زینب را گذاشتم روی پایم. آنقدر تکانش دادم و برایش #لالایی خواندم تا خوابش برد. خودم هم بس که خسته بودم، در همان حالت #نشسته، چشمهایم گرم خواب😴 شد.
🔸یک دفعه #عبدالحسین را توی اتاق دیدم، با صورتی نورانی💫 و با لباسهای نظامی. آمد بالای سر #زینب. یک قاشق شربت ریخت توی دهانش. به من گفت: «دیگه نمی خواد #غصه بخوری، انشاءالله خوب میشه😊»
🔹در این لحظهها نه میتوانم بگویم خواب بودم، نه میتوانم بگویم #بیدار بودن. هرچه بود عبدالحسین را واضح میدیدم😍 او که رفت، یکدفعه به خودم آمدم. نگاه کردم به #لبهای زینب. لبهایش خیس بود و قدری از #شربت هم روی پیراهنش👚 ریخته بود.
🔸زینب همان شب #خوب شد. تا همین حالا که چهارده پانزده سال📆 میگذرد، فقط #یکبار دیگر مریض شد. آن دفعه هم از امام رضا(ع) شفا گرفت.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید_محمد_حسین_فهمیده✨
🍃تولد : ۱۳۴۴/۲/۱۶ - قم
🍂شهادت : ۱۳۵۹/۸/۸ - خرمشهر
🍁آرامگاه : تهران - گلزار شهدای بهشت🌸 زهرا سلام الله علیها
🌻در محاصره #تانکها همسنگر حسین زخمی می شود و حسین با سختی و #مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند . وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند #تانک های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکت اند .
🌾حسین در حالی که #تعدادی نارنجک به ☄کمرش بسته بود به سمت تانک ها حرکت می کند . #تیری به پای او می خورد ولی با این حال خود را به تانک می رساند و با استفاده از نارنجک ، تانک را منفجر کند . با این #انفجار 💥سایر تانک ها دست به عقب نشینی می زنند .
🌻حضرت #امام خمینی (ره) در پیامی فرمودند :"رهبر ما آن #طفل دوازده ساله ای است که با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد و خود نیز #شربت شهادت نوشید.⚡️
#شهید_محمد_حسین_فهمیده🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh