eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
7⃣7⃣2⃣ 🌷 💠تو اولين كسي هستي كه به مير رضي ملحق مي شوي 🌷عمليات شده بود و در حين "سيد مير رضي " شهيد🕊 شده بود . كلهُر كه با او بسيار صميمي بود ،از شدت ناراحتي و غم از دست دادن يارش ، در خط مقدم ، داخل نفربر نشسته بود و گريه مي كرد😭 . 🌷يكي از دوستان مي گفت : هر چه تلاش كرديم او را آرام كنيم نتوانستيم🚫 . تصميم گرفتيم بگذاريم . بلكه آرام شود . ولي هر چه سعي كرديم آرام نمي گرفت .  🌷حاج آقا آمد و احوال او را ديد . داخل شد و در گوش كلهر چيزي گفت😕 .  شهيد كلهر كه تا آن لحظه با شدت گريه مي كرد ، ناگهان آرام شد .سر بلند كرد و لبخند زد 😊. حاج آقا ميثمي رفت . 🌷از كلهر پرسيديم چه شد كه اين طور آرام شدي ⁉️ گفت : حاج آقا ميثمي همان حرفي را به من زد كه اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به حضرت زهرا (سلام الله) عليها گفته بود . 🌷گفت : " تو كسي هستي كه به ملحق مي شوي " باورمان نمي شد اما زمان طولاني لازم نبود❌ تا ببينيم كه اين حرف تا چه حد حقيقت داشته است👌 .  🌷 در ادامه عمليات ، اولين نفر از مسئولين بود كه به شهادتـــــ🕊 رسيد . شادی روحش 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊☘🕊☘🕊☘🕊 ‍ 🔰زمین در #آغوش آسمان آرام می‌گیرد آنگاه که در انتهای افق، به یکدیگر می‌رسند به رسم #آسمان
4⃣0⃣3⃣1⃣🌷 ♦️باخانواده خانم قرار خواستگاری گذاشته بودیم . معمولا همه جا برای خواستگاری بزرگترها می روند . اما آقا خیلی اصرار داشت که من همراهش باشم ؛ علت اصرار ایشان آشنایی بود که من با این خانواده داشتم . ♦️آقا محمود روز خواستگاری دنبالم آمد ؛ زمانیکه راه افتادیم از خانه بیرون برویم گفت : حتما با این خدا ( عروس خانم) صحبت کن و بگو که من حداکثر پانزده سال می توانم زندگی کنم ‼️ با تعجب نگاهش کردم !! گفت : من می شوم * ناراحت شدم ، نشستم و با عصبانیت گفتم : پس دختر مردم را نکن ، حالا که این طور است من نمی آیم . شما که می خواهی شهید شوی اصلا نکن . ♦️خندید 😅و گفت : عصبانی نشو خواهر من ‼️ ازدواج سنت اکرم "صل الله و علیه و آله و سلم" است . و من برای پیروی از سنت پیغمبر اسلام "صل الله علیه و آله وسلم" می کنم‌ . محمود ازدواج کرد و چهار سال و نیم بعداز ازدواجش به فیض شهادت نائل آمد .🕊💥 🌷 راوی : 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🥀اینو ببینید 🌱از ته #دل لبخند😁 بزنید!!! 🌼ولی به این #فکر نکنید که این 🌱صحنه دیگه تکرار نمیشه ، 🌼و
♦️شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔷اینکه زینب(س) آن صحنه‌های دردناک را دید، مثل امام حسین آن اسلام مجسم، قرآن📖 مجسم، دردانه‌ی با آن شیوه شهادت و با آن شیوه اسب تاختن بر پیکر مبارکشان؛ بعد که سؤال کردند از ایشان، فرمودند:🌷(و ما رایتُ الا جمیلا) (من در کربلا، غیر از زیبایی ندیدم). این چیست⁉️ 🔶او آن چیزی است که از قربانی است و امام حسین برای آن شد و امیرالمؤمنین برای آن شهید شد و همه زهرا و امام کاظم برای آن شهید شد و ۸۰۰۰ شهید ما برای آن شهید شدند، آن اسلام است. آن اسلام است که اعظم است بر همه‌چیز، اعظم است بر حسین، آنها برای این رفتند شهید شدند. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍃 بهار پس از سیصد و شصت و پنج روز🗓دوباره خود را رسانده بود تا جامه نو به بپوشاند ، غبار خستگی😞از دل ها بزداید و شاید هم آمده بود تا رسیدن مهمان کوچکی را بدهد😍. 🍃 که وجودش مقدمه و نسل های بعد است. مقدمه ای برای و ساختن آینده ای برای آنها که قرار است راوی این مقاومت باشند.💪 🍃 و شاید وجود هم ، همان مژده ای بود که بهار قاصدش است🎉 و پای این قاصد هنوز به حریم دل اهل نرسیده که بذر امید در قلبشان جوانه زده و به نشسته بودند. 🍃و ثمره درخت امیدشان بود که از ابتدا آب و گلش را با به محبوب آمیخته بودند و در کالبدش روحی❤️ به وسعت آسمان و گرمای خورشید دمیده بودند.👌 🍃 همین وسعت روح گرمابخشش بود که خویش را در لباس👕 و راه و رسم ایشان جست. پس هم به رسم خوب کردنش او را عشق نوشاند و جشن ملبس شدنش را در محضر بهشتیان بر پا کرد.😊 🍃 و امروز اگر بود بیست و ششمین بهار عمر خویش را تماشا میکرد. خوشا به حالش که اکنون سال است ملکوتیان جشن میلادش را برگزار می‌کنند 🎊 ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز تولد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃 بهار پس از سیصد و شصت و پنج روز دوباره خود را رسانده بود تا جامه نو به طبیعت بپوشاند ، غبار خستگی از دل ها بزداید و شاید هم آمده بود تا نوید رسیدن مهمان کوچکی را بدهد. 🍃 مهمانی که وجودش مقدمه و نسل های بعد است. مقدمه ای برای و ساختن آینده ای برای آنها که قرار است راوی این مقاومت باشند. 🍃 و شاید وجود هم ، همان مژده ای بود که بهار قاصدش است و پای این قاصد هنوز به حریم دل اهل خانه نرسیده که بذر امید در قلبشان جوانه زده و به انتظار نشسته بودند. 🍃و ثمره درخت امیدشان فرزندی بود که از ابتدا آب و گلش را با به محبوب آمیخته بودند و در کالبدش روحی به وسعت آسمان و گرمای خورشید دمیده بودند. 🍃 همین وسعت روح گرمابخشش بود که سعادت خویش را در لباس و راه و رسم ایشان جست. پس هم به رسم خوب کردنش او را شهد عشق نوشاند و جشن ملبس شدنش را در محضر بهشتیان بر پا کرد. 🍃 و امروز اگر بود بیست و ششمین بهار عمر خویش را تماشا میکرد. خوشا به حالش که اکنون شش سال است ملکوتیان جشن میلادش را برگزار می‌کنند 🎊 ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱٣٧۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱٣٩۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای امیدیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh