eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 به‌مناسبت سالگردشهدای یگان صابرین ۱۳ شهریور سال ۹۰ ۱۳ تن از رزمندگان یگان ویژه #صابرین درحین مبا
🔰 به مناسبت سالگرد شهدای یگان صابرین 🌷قله «جاسوسان» در ارتفاعات مرزی بین جمهوری اسلامی ایران و عراق قرار دارد که مدت‌ها به محل گروهک‌های و خصوصاً گروهک تروریستی تبدیل شده بود. در سال 90 جمهوری اسلامی ایران تصمیم بر این ارتفاعات گرفت که این مأموریت به‌عهده نیروی زمین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اکنون به تیپ ویژه صابرین تبدیل شده، گذاشته شد. 🌷طی این  که در شهریور سال 90 انجام شد، دلاورمردان این یگان در اوج و و تحمل سخت‌ترین شرایط اقلیمی و جوی، موفق به رسیدن به سنگر این عناصر تروریستی شده و در 13 شهریور سال 90، 13 نفر از نیروهای این یگان طی درگیری با عناصر پژاک ضمن از بین بردن بقایای این گروهک تروریستی به درجه رفیع نائل شدند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣7⃣1⃣ به یاد #شهید_محمد_غفاری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣7⃣2⃣1⃣🌷 🔰بهترین عید🌱 سالهای زندگی من نوروز سال ۹۰ بود. از طرف سفری چند روزه به کربلای ایران🇮🇷 و مناطق جنوب رفتیم. سال تحویل ساعت دونیمه شب روی خاکهای پاک‌ کنار مزار شهید گمنام🌷 ‌بودیم. 🔰فضای قشنگی بود😍 همه مشعول دعا بودیم و هم آرام نجوا میکرد. شاید میگفت: اللهم الرزقنی فی سبیلک🤲 🔰محمد هربار که ماموریت میرفتند به نحوی را داشتند. گاهی پیش میامد که حرف جدایی💕 را پیش می کشیدند تا عکس العمل من را بسنجند  درکل زندگی ما با عطر و بوی علی الخصوص شهدای‌ دفاع مقدس🌷 عجین شده بود. 🔰با این اتفاق نشدم انتظارش را میکشیدم اما باور از دست دادنش آن هم‌ به این ‌زودی خیلی برایم سخت بود😔 ساعت پنج ونیم⏰ صبح روز سه شنبه اول شهریورماه سال ۹۰ ما بود. بعد سحری و نماز عازم رفتن شدند. طبق معمول میخواستم تا دم در ایشان را مشایعت کنم که مانع شدند🚫 از محمد اصرار و از من انکار. 🔰شاید میخواستند چشم در چشم هم نباشیم در . بعد از سفارشات همیشگی تو پله ها چندین بار برگشتند و من را نگاه کردند. نگاهی که خیلی چیزها را ‌میشد فهمید. هرگز فراموش نمیکنم😢 نگاه معنی داری که‌ نشان میداد ماموریت مهم و و برگشتی‌در کار نیست❌ آخرین تماس هم دو روز قبل از غروب جمعه ۱۱ شهریور بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 همیشه وقتی میخواست فیلم یا عکس شهدا رو تماشا کنه منو مینشوند کنارش ودوتایی باهم تماشا میکردیم به قول خودش میخواست من رو آماده کنه. همیشه از شهادت حرف میزد وقتی گریه میکردم، بغض میکرد واشک توی چشمهاش جمع میشدو میگفت: "ببخشید خانم معذرت میخوام" بعد که گریه هام تموم میشد بهم میگفت: "همیشه بخند و شاد باش که با خوشحالیت خوشحال میشم. اگه ناراحت باشی و گریه کنی منم دلم میگیره و ناراحت میشم" بعد غیر مستقیم با شوخی وخنده میگفت: "انقدری که من بهت علاقه دارم مطمئنم که زیاد پیشت نمیمونم" بخاطر همین هروقت دلم میشکنه وگریه میکنم عطرش رو احساس میکنم وشب خوابش رو میبینم وقتی گله میکنم که چرا نیستی میگه من درتمام شرایط کنارتم و تنهات نمیزارم ولی تو نمیتونی منو ببینی.. در بدترین شرایط کنارم بوده وبهم کمک کرده ودستم رو گرفته، هیچوقت تنهام نزاشته (کمیل) شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh