🌷شهید نظرزاده 🌷
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا و فاطمه به #آغوش او پرید. بعد به
همسر شهید صدرزاده:
بعدها شنیدم #شب_شهادتت از ساعت 12 تا 4 صبح با دوستت صحبت کردی و راجع به من #وصیت کردی.
و گفته ای: «بگویید خانمم از من #راضی باشد.موقع خاکسپاری #خاک.کفشش را روی سرم بتکاند و روی صورتم بریزد تا #جواز ورود من به بهشت شود.
به او بگویید هر اتفاقی افتاد مثل همین چند سال که سکوت کرد و به کسی چیزی نگفت، باز هم #سکوت کند.
به او بگویید از من راضی باشد و در معراج دمی با من #تنها بماند.»
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#شهید_تاسوعا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❌مسؤلین با دقت بخوانند❌ #شهید_دکتر_چمران: توی کوچه پیرمردی رو #دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود...
🌼🌼🍃🍃🌼🌼🍃🍃🌼🌼
🔹داشت #منطقه را برای #مقدم.پور، فرمانده جدید، توضیح می داد.
🔹مثل همیشه راست #ایستاده بود روی خاک ریز. #حدادی هم همراهشان بود.
🔹سه نفر بودند؛ سه تا #خمپاره رفت طرفشان. اولی #پانزده متری. دومی #هفت متری و #سومی پشت پای #دکتر، روی خاکریز.
🔹دیدم هرسه نفرشان افتادند. پریدیم بالای #خاک ریز، ترکش خمپاره خورده بود به #سینه ی حدادی، #صورت مقدم پور و #پشت دکتر.
#شهید_مصطفی_چمران🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
۲۱ دی ماه سالروز شهادت ۱۳تن از شهدای #کــــربلای_خانطومان 94 را گــــرامے میداریم شادی ارواح طیبه ش
#خانطومان
سومین سال فراقـ💕
⇜از: خان طومانیهای #جامانده
⇜به:13کبوتر خونین بالِ گردان🕊️
🔸رفته بودیم سفری سمت دیار #زینب
🔸تا طوافی بکنیم💫 گِرد مزار زینب
🔹به امیدی که نگاهی بکند بر دلِـ❤️ما
🔹اذنِ پرواز بگیریمـ🕊 ز بی بی #زینب
#لبیک_یازینب_سلام_الله_عليها✊
💢بعد از شما،همچون زخم ترک خورده ایم💔 و #خاطرهایتان مرحمی ست بر دل بی تابمان
🌾کجا رفتید بی ما؟؟؟😔
حواستان به ما هست⁉️
🌾سه سال #بدون_شما گذشت
نه!❌
نه! سه سال بدون ما گذشت.
وخاکریز های جبهه ی #مقاومت، یک به یک فتح شد و شما ماندید در تاریخ🗓 حماسه ها.
🌾اینجا خاطره های #خانطومان را، با یادتان مرور میکنیم و با یاد رشادت هایتان، مشق #عشق میکنیم📝
🌾و به یاد ستون گردان در سحر گاه🌔 سرد #زمستانی؛ به خواندن دو رکعت نماز عشقتان📿 در نقطه ی رهایی، رشک میبریم
💢آری!
#مجنون که باشی، فرق ندارد
⇜عملیات #خیبر باشد
⇜یا #خانطومان
💢 #عاشق میشوی و دل عاشقـ❣
مکان نمیشناسد🚫
#سر میدهد...
💢خواه #ابراهیم_همت🌷 باشد
یا #مرتضی_کریمی🌷
💢و چه نیک گفت سید شهیدان اهل قلم: هر #شهید کربلایی دارد که #خاک آن تشنه ی #خون❣ اوست...
🌺شادی روح #شهدای_خانطومان 94 صلوات
#شهید_مرتضی_کریمی
#شهید_محمد_آژند
#شهید_امیر_علی_محمدیان
#شهید_میثم_نظری
#شهید_مصطفی_چگینی
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_عباس_آبیاری
#شهید_محمد_اینانلو
#شهید_عباس_آسمیه
#شهید_علیرضا_مرادی
#شهید_مهدی_حیدری
#شهید_حسین_امیدواری
#شهید_رضا_عباسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴احساس میکنم که گم شده امـ😔
#شهدا میشود مرا #تفحصم کنید⁉️
○⭕️گم شده ام؛ درکجا❗️ #نمیدانم
بیش از همه در خودم..
شما را به آن #سربندهایتان تفحصم کنید.
○⭕️آخر که چه⁉️
مگر نه این است که از #خاک آمدم
و به خاک میروم؟
پس چه بهتر که خاکی بروم
دیگر #تحمل ندارم
★قلبمـ❤️ پر از حب دنیاست
★چشمانم که هنوز گریان است😭
★دستانم هنوز به سوی #شماست
★پاهایم هنوز در #راهتان است
★گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود 🎧
💥پس تا دیر نشده به داد این #تن برسید....
#شهدا_تفحصم_کنید
شما را به سر بندهایتان #قسم
تفحصم کنید😭
#اللهم_الرزقنا_شهادة...
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 #توکل_به_خدا و #مردم_داری دو توصیه شهید 🌷ما چند نفر بودیم که مدام با #شهید_محمد_کیهانی ارتباط نز
مرز ما #عشــقــ❤️ است
هرجا اوست
آنجا #خاک ماست👌
✓سامرا
✓غزّه
✓حلب
✓تهران🔅
چه فرقی می کند⁉️
#شهید_محمد_کیهانی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نمی کَنَم دل از این عرصه #شقایق_فام کنار #لاله_رخان آشیانه می سازم در آستان #به_خون_خفتگان وادی
0⃣2⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✨شهید امیر حاج امینی…
بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله…
ولی تاریخ شهادتش ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و محل شهادتش کربلای #شلمچه بوده است.
✨خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش #بیسیم_چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد…
✨اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود #خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه.
✨هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های #یتیم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد…
✨یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من #خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….”
✨ولی دلش رضا نداده بود و با #گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام ….
✨دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه #من می رم…..
همین دفعه بود که با خوردن یه #خمپاره شهید شد…
#شهید_امیر_حاج_امینی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گزیده ای از بیانات امام خامنه ای در دیدار خانواده #شهید_علی_امرایی🌷 #مقام شهید شما خیلی بالاست. از
7⃣3⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
شهید مدافع حرم علی امرایی
ولادت: ۱۳۶۴/۱۰/۱۲ تهران
شهادت:۱۳۹۴/۰۴/۰۱ درعا سوریه
💠 خَیّری به تمام معنا
🔰علی در نوجوانی👦 یکی از کشوهای کمد اتاقش را مثل #جبهه درست کرده بود. #خاک مناطق عملیاتی جنوب و #کربلا را با هم آمیخته بود و داخل کشو را مثل جبهه درست کرده بود. 🔅سنگر و 🔅خاکریز و از این چیزها...
🔰آن قدر که به #شهدا علاقه داشت، هر وقت کمدش را باز میکردی، روی درش عکس #شهید_زمانی🌷 قرار داده بود و بعد به این ماکت👤 داخل کشو میرسیدی. از نوجوانی فکر💭 و ذکرش #شهدا بود و عاقبت خودش هم یکی از آنها شد.
🔰«بعد از شهادت #پسرم فهمیدیم که او یک خیر به تمام معنا هم بود👌 همان اولین روزهای #شهادتش مقابل در ایستاده بودم که دیدم یک پیرزن👵 آمد و با دیدن اعلامیه علی خیلی تأسف خورد. بدون اینکه بداند #پدر_شهید هستم با حالت خاصی از من پرسید این جوان کی شهید شد⁉️
🔰پرسیدم #علی را از کجا میشناسی؟ پیرزن شروع کرد به گریه کردن😭 و گفت: زمستان☃ دو سال پیش ما بخاری نداشتیم❌ و از سرما به زحمت افتاده بودیم. نمیدانم #شهید از کجا فهمیده بود بخاری نداریم که یک بخاری♨️ برایمان خرید و به خانهمان آورد.
🔰چند روز مانده بود به #چهلم علی که تلفن☎️ خانه زنگ خورد و با علی کار داشتند از قرار به جلسهای در #تهرانپارس دعوت بود. گفتیم شهید شده🕊 و از شنیدن این خبر خیلی تعجب کردند. آدرسمان🏘 را گرفتند و یکی دو روز بعدش یک پسر و یک دختر همراه #خانوادههایشان به خانه ما آمدند. تازه آنجا متوجه شدیم که علی #سرپرستی آن دو کودک👥 و چند کودک دیگر را برعهده داشت.
🔰در بین صحبتهای #مسئولان خیریهای که علی هم عضو بودش فهمیدم پسرم از خیلی وقت پیش عضو این مؤسسه خیریه بوده✅ و حتی در مقطعی از او با عنوان #کمسنترین خیر تقدیر شده🏵 بود.
🔰در میان خانوادههایی که آمده بودند یک #کودک ۹ساله به نام #علیاصغر بود که شهید امرایی از شش ماهگی📆 او را تحت سرپرستی خود قرار داده بود. علیاصغر میگفت یک بار علیآقا به من گفت دعا کن #شهید بشوم🙏 تا برایت یک دوچرخه🚲 بخرم.
🔰علیاصغر هم گفته بود عمو اگر تو #شهید شدی چطور برایم دوچرخه میخری⁉️ شهید در جوابش گفته بود برایت یک دوچرخه #آسمانی میخرم. بعد از برگزاری چهلم علی، ما از طرف پسرم دوچرخهای🚲 برای علیاصغر خریدیم.
🔰شغل علی طوری بود که بارها به #مأموریتهای مختلف میرفت. ما دیگر به مأموریتهای او عادت کرده بودیم😊 برای دفاع از حریم اهل بیت هم سه بار به #سوریه اعزام شد🚌 بار آخر سیزده رجب سال۹۴ بود که به سوریه رفت و #اول_تیرماه ۹۴، پنجم ماه مبارک رمضان به شهادت رسید🕊🌷
راوی: پدر شهید
#شهید_علی_امرایی🌷
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
♦️وباز نفسی تازه از #شهدا
بعد از مدتی و وقفه ای، دوباره دیروز مهمان شهیدی🌷 از شام بلا بودیم. دوباره دل #مادری در رثای قامت رشید ورعنای پسری شکست💔 دوباره خواهری با سوز دل ناله زد که #داداشی دلتنگتم ای کاش همه اینا خواب باشه... داداشی سرسفره عقدم نبودی😭 یادته گفتی عروسی جبران میکنم...داداشی پاشو #خواهرت اومده...
♦️و اینجا دیدنی بود اشکهای #همسر_شهید بر روی شانه های خواهرشهید🌷 که میگفت: آروم باش حامد خوشبخت شد...حامد به #آرزویش رسید...و حالا کارما شروع شده...
♦️و همه اینها با اشک روان😭 و #بیصدا بر گونه ها جاری میشد....همه دور مادر را گرفته بودند برایش دعا میکردند..دستش را میبوسیدند و چقدر اذیت میشد و میگفت نکنید این کارو...خدایا بی #حامد چه کنم⁉️
♦️و چقدر این لحظات و این ثانیه ها را دوست دارم. دل دادن💕 و #دل_کندن همزمان اتفاق میفتد. مادر تا نیم ساعت پیش نمیدانسته باید با عزیزدلش #وداع کند برای عیادت از پسر آمده بود....و اینجا دیگر اشکهایش تمامی نداشت.
و....
♦️این مادر مثل کوه👊 #استوار و مثل ابر بهاری میبارید لحظه ای که دلبندش را در #خاک میگذاشتند ....وقتی از بلندگو می گفتند: "افهم حامد بن ذبیح ا..."
♦️ #پدر دیگر زانوهایش طاقت ایستادن نداشت ... تک فرزند پسر خانواده دل خواهرانش💔 را چنان #داغدار کرد که میگویند حامد پس از تو خاک بر این زندگی😭😭
♦️ولی اینها میگذرد و گذشت زمان مقام و #منزلت_شهید و جایگاه رفیعی👌 که دارد را به این خانواده نشان خواهد داد. الان #صبوری کردن بی معناست...زود است پذیرفتن داغ عزیزی که مرهم و سنگ صبور خانواده بوده است.
♦️ولی خودمانیم...
جایگاه وکار بزرگ #شهدای مدافع حرم هنوز برایمان جا نیفتاده است. هنوز برکت وبزرگی و #جوانمردی ودل بریدن این جوانان رشید برای خیلی های ما آنچنان که باید و شاید مفهوم نشده است🚫 انشاالله بزودی زود این شهدا چنان جایگاهی در دل ملت♥️ و فرزندان ماخواهند داشت که منزلشان وعزیزانشان باید فقط #خاطره گویی کنند و بگویند اینها چه کسانی بودند و چه شد که #راهشان ومرامشان اینگونه آسمانی وماندگار و #جاودانه شد....
♦️ و قطعه۵۳ 🌷🌷
دیروز حال و هوای دیگری داشت..
#تشییع کنندگان مادران وهمسران و پدران و فرزندان وهمرزمان و دوستداران💞 شهدا بودند..
که این حضور مصداق این جمله بود:
"به دریا رفته میداند مصیبتهای دریا را"
#ارسالی
#شهید_حامد_سلطانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸نامه شهید شیرودی🌸 🔰از: خلبان علیاکبر شیرودی 🔰به: پایگاه هوانیروز کرمانشاه 🔰موضوع: گزارش 🔰اینجا
🎤خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید⁉️
⭕️شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای #خاک نمیجنگیم✘ ما برای #اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطــ💥ـر باشد.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
۲۱ دی ماه سالروز شهادت ۱۳تن از شهدای #کــــربلای_خانطومان 94 را گــــرامے میداریم شادی ارواح طیبه ش
#خانطومان
چهارمین سال فراقـ💕
⇜از: خان طومانیهای #جامانده
⇜به:13کبوتر خونین بالِ گردان🕊️
🔸رفته بودیم سفری سمت دیار #زینب
🔸تا طوافی بکنیم💫 گِرد مزار زینب
🔹به امیدی که نگاهی بکند بر دلِـ❤️ما
🔹اذنِ پرواز بگیریمـ🕊 ز بی بی #زینب
#لبیک_یازینب_سلام_الله_عليها✊
💢بعد از شما،همچون زخم ترک خورده ایم💔 و #خاطرهایتان مرحمی ست بر دل بی تابمان
🌾کجا رفتید بی ما؟؟؟😔
حواستان به ما هست⁉️
🌾چهار سال #بدون_شما گذشت
نه!❌
نه! چهار سال بدون ما گذشت.
وخاکریز های جبهه ی #مقاومت، یک به یک فتح شد و شما ماندید در تاریخ🗓 حماسه ها.
🌾اینجا خاطره های #خانطومان را، با یادتان مرور میکنیم و با یاد رشادت هایتان، مشق #عشق میکنیم📝
🌾و به یاد ستون گردان در سحر گاه🌔 سرد #زمستانی؛ به خواندن دو رکعت نماز عشقتان📿 در نقطه ی رهایی، رشک میبریم
💢آری!
#مجنون که باشی، فرق ندارد
⇜عملیات #خیبر باشد
⇜یا #خانطومان
💢 #عاشق میشوی و دل عاشقـ❣
مکان نمیشناسد🚫
#سر میدهد...
💢خواه #ابراهیم_همت🌷 باشد
یا #مرتضی_کریمی🌷
💢و چه نیک گفت سید شهیدان اهل قلم: هر #شهید کربلایی دارد که #خاک آن تشنه ی #خون❣ اوست...
🌺شادی روح #شهدای_خانطومان 94 صلوات
#شهید_مرتضی_کریمی
#شهید_محمد_آژند
#شهید_امیر_علی_محمدیان
#شهید_میثم_نظری
#شهید_مصطفی_چگینی
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_عباس_آبیاری
#شهید_محمد_اینانلو
#شهید_عباس_آسمیه
#شهید_علیرضا_مرادی
#شهید_مهدی_حیدری
#شهید_حسین_امیدواری
#شهید_رضا_عباسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌼♥️🌷🕊🌷♥️🌼
چگونه دربند #خاک بماند
آنکه پـروا🕊ز را آموخته است
و راه #کربلا را می شناسد !
و چگونه از جـ♥️ـان نگذرد
آنکس که میداند
جان، #بهای_دیدار است . . . .
+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سلام_صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷بیست وسوم اسفندماه سالگرد شهادت #سردارمخلص وبی ریای دفاع مقدس، دل داده ی #حضرت_زهرا سلام الله علیها
✍ #دلنوشته
🔰پلک شهریور نیمه باز بود که چشم به جهان گشودی. #سومِ_شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، #تربت_حیدریه. نامت را #عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک عشق بازی هایت♥️
🔰به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود👌 همیشه مراقب نگاهت بودی و این #مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به #ناموست ندوزد❌ حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!
🔰و چه #امن است شهری که نگاه مردانش، آرام و سربه زیر باشد. کمی با ما راه بیا، برایمان بگو #چه_کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی⁉️ که اجابتش هم صحبتی با #حضرت_مادر شد؟!
🔰بعید میدانم کسی از داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن ظلمت🌚 وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر #خاک گذاشتی و ندا از آسمان💫 به گوشَت رسید که از این سو بروید.
🔰تو خاصی...! یعنی باید #خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای #کمک بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را #یاری میکنند تنها نمیگذاریم؟
🔰به گمـانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با #حسین(ع) برد. تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت خواهر. #گمنام همچو مادر🥀 بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. #عاشق رفته رفته شبیه معشوق💖 میشود و تو چه خوب شکل #مادر شدی.
🔰سالها گمنامی و بینشانی. و در آخر سهم ما از تو، یک #پلاک، صفحاتی قرآن📖 و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.
🔰سالهاست #هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. کمی با ما راه بیا.دعایمان کن #عبدِ_حسین شویم؛ جان برکف برای حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم😔
🔰رسم عاشقی را خوب بلدی، #دعاکن گرد قدمهایت👣 بر سر و روی ما هم بنشیند.
✍نویسنده: زهرا قائمی
🗺محل دفن: بهشت رضا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادری #گذشت
پدری #گذشت
فرزندی #گذشت
همسری #گذشت
و چگونه در بند #خاک بماند کسی که #پرواز را آموخته است!؟
راستی از آسمان ها چه خبر علی جان! 😔
#جاوید_الاثر
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#شهدا_شرمنده_ایم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باید #عاشق شد ... درست مثل حاج احمد مرزِ #اسلام را عشق تعیین می کند از مسجد جامع #خرمشهر الی #بیت_
🌸۱۵فروردین، روزیست که مردی از جنس #خاک اما اهل آسمان🕊به زمین هدیه میشود
🌸۱۵فروردین #میلاد مردیست چون کوه استوار💪 که آرزویش #نابودی_اسرائیل است؛
سردار بی نشان #منتظریم تا برگردی...
#حاج_احمد_متوسلیان
#تولدت_مبارک_سردار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 ببینید | ویدیویی که شهید محمد اینانلو برای دخترش #حلما به جای گذاشت 🎬 برداشتی از #مستند_حلما روای
🔰دمی پلک بر هم مینهم و از دریچه ی #نگاه_حلما به او مینگرم.
🎈تولدت #مبارک بابایی!
خیلی دوستت دارم ولی کاش تنهایی👤 نمیرفتی #مسافرت، کاش من رو هم با خودت میبردی، کاش میاومدی شمعها🕯رو فوت میکردی، کاش میاومدی باهام #بازی میکردی، کاش...😔
💟نمیشود، دل من تاب احوال و اقوال این غنچهی #غم دار را ندارد. و چه اندازه همگوناند این غنچهها🌹 تا چه حد غزلهای نهفته در اشکهای😢 #مسکوتشان به هم شباهت دارند.
💟چقدر #چشمان شان، شیوا سخن میگویند. اما جای آن است که ضمیرمان را بکاویم که تا کجا از جام این #سخنان پر ارج و معنایشان آشامیده است⁉️ و تا چه حد دل و مسئلتهایش را در ذیل #خاک مدفون ساخته است؟
✔️آری! جای آن است که #رهرو باشیم.
رهرو باشیم و با رهگذاران عاشـ♥️ـق، همراه و همراز گردیم.
#شهید_محمد_اینانلو
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
#سالروز_ولادت
✍نویسنده: #زهرا_مهدیار
🗺مزار یاد بود: بهشت زهرا، مهرشهر، امام زاده طاهر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خوشا آنانکه #مردانه میمیرند و تو، ای عزیز♥️ خوب میدانی که تنها #کسانی مردانه میمیرند که "مردانه
💠 #آوینی نصوح انقلاب ماست
🔰احتیاج به یک بارقهی نور و #نفس مسیحایی داشت تا راه بشناسد، شناخت و در مسیر، پیشتاز شد💫 به سمت #آرمان شهر.
🔰همه ما ادعای درستی پیمایش #مسیر را در غبغب خود داریم😎 و زور میزنیم مسیر خود را تلقین کنیم بر اطرافیان، که من بر #طریق_اعلی هستم، شاید بخاطر این تلاش میکنیم اشتباه بودن مسیر را نپذیریم😏 چون از راهی که آمدهایم و #سختیای که کشیدهایم میترسیم که بیهوده بوده باشد.
💥اما #آوینی آنگاه که دم مسیحایی و اتمسفر خون و #خاک را دید و صوت ربنای آزادی🕊 را به چشم دید و به گوش شنید، بی ترس از راه آمده و #قهرمانانه مسیر درست را پذیرفت تا از آن به بعد محکم و استوار💪 قدم بردارد. تا نه دلش لرزان باشد💓 نه گام هایش.
🔰رسید به دیدگاهی که گفت شاید #امام_زمانم از سیگار کشیدنم راضی نباشد. مچاله کرد سیگار🚬 و تعلقش را، و پرتاب...
🔰شد صوت شناخت ما از بوی باروت و #خون و خاک و آتش🔥 و نگاشت آنچه را که در مکاشفههای ذهنش #حس کرد.
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
#سالروز_شهادت 🌷
✍نویسنده: #محمدصادق_زارع
📆تاریخ تولد: ۲۱ شهریور ۱۳۲۶ شهرری تهران
📆تاریخ شهادت: ۲۰ فروردین ۷۲ فکه خوزستان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#نیمه_پنهان_ماه 1
زندگی #شهید_مصطفی_چمران
🔻به روایت: همسرشهیــد
#قسمت_بیستم 0⃣2⃣
🔮به مهندس بازرگان گفتم: من می خواهم بروم پیش #مصطفی به دیگران هرچه می گویم گوش نمی دهند😢 نمیگذارند من بروم. فردای آن روز بازرگان او را خواست و با لب خندان گفت: مصطفی خودش کسی را فرستاده دنبالتان. گفته #غاده بیاید. غاده گل از گلش شکفت😍 از اول می دانستم محال است مصطفی بداند او اینجا است و نگذارد بیاید. حتی اگر جنگ باشد. مصطفی راضی است او برود #پاوه و آنقدر عزیز و عاقل است که محسن الهی را دنبال او فرستاده 🚗
🔮محسن را از #لبنان از آن وقت که به موسسه آمد و مدتی تعلیم دید می شناخت. البته من وقتی رسیده رسیدم پاوه آنجا از محاصره در آمده بود و آزاد شده بود. مصطفی هم نبود، او را روز بعد دیدم وقتی آمد همان لباس #جنگی تنش بود و خاک آلود. یاد لبنان افتادم من فکر میکردم "کلاشینکف" و لباس جنگی مصطفی در ایران دیگر تمام شد ولی دیدم همان طور است لبنانی دیگر😊
🔮مصطفی به من گفت: میخواهم در #کردستان بمانم تا مسئله را ختم کنم و دنبالتان فرستادم چون در تهران خانه🏠 نداریم و شما اینجا نزدیک من باشید بهتر است. از من خواست مراقب باشم و جریان را بنویسم📝 مخصوصاً برای #روزنامه های کشورهای عرب. مصطفی می گفت و من می نوشتم. نزدیک یک ماه در کردستان با او بودم از پاوه به سقز، از سقز به میاندواب، نوسود، مریوان و سردشت. مصطفی بیشتر اوقات در #عملیات بود و من بیشتر اوقات تنها👤 زبان که بلد نبودم قدم میزدم تا بیاید گاهی با خلبان ها صحبت میکردم چون انگلیسی🔠 بلد بودند
🔮در #نوسود که بودیم بیشتر یاد لبنان می افتادم یاد خاطراتم طبیعت زیبایی🏞 دارد نوسود و کوه هایش به خصوص مرا یاد لبنان میانداخت من و مصطفی در این طبیعت #قدم_میزدیم و مصطفی برای من درباره این جریان صحبت می کرد. درباره کردها و اینکه خودمختاری میخواهند✅ من پرسیدم چرا خودمختاری نمی دهید؟؟ مصطفی عصبانی شد و گفت عصر ما عصر #قومیت نیست❌ حتی اگر فارس بخواهد برای خودش کشوری درست کند من ضد آنها خواهم بود
🔮در #اسلام فرقی بین عرب و عجم و بلوچ و کرد نیست مهم این است که این کشور پرچم اسلام داشته باشد البته ما بیشتر روزهای کردستان را در مریوان بودیم آنجا هم هیچ چیز نبود من حتی جایی که بتوانم بخوابم نداشتم همه از ارتش بود و پادگان نظامی و تعدادی خانههای نیمه ساز🏚 که بیشتر اتاقک بود تا خانه. در این اتاق ها روی #خاک می خوابیدم ...
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید_گمنامـ🌷
💢قاصدکهای رسیده از سفری دور، همراه نسیمی🍃 مهربان به دشت آلاله ها، هر قاصدک بر گلبن لاله ای می نشیند تا خستگی و #رنج این سفر دور و دراز را برای لاله اش🌷 بازگو کند.
💢فرشتگان به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان🕊 را فرش راه قاصدکها می کنند.
💥امــــا !
کمی آنطرف تر، دل خستگانی💔 که به پهنای دل آسمان گریسته اند تابوتهایی خالی⚰ را بر دوش خود حمل می کنند
با اینکه تابوت #خالیست اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند
صاحبان آن تابوتها همان قاصدکها هستند که سبکبار! به سمت #مقصد خویش پرواز کرده اند
💢اما چرا آنطرفتر صدای گریه می آید؟!
آن همه #غم و سوختگی سینه برای چیست؟🤔 انگار هر کسی نجوایی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد✍
⇜شعر می نویسند؟
⇜آرزوها و #امیدها را می نویسند؟
⇜از دل تنگی ها و قصه #هجران می سرایند؟
⇜از سختی هایی که کشیده اند؟
⇜از نامردی ها و ناجوانمردی ها؟😔
⇜از کسانی که #حرمت نان و سفره را نگه نمی دارند؟
⇜از بی درد ها ی بی غم و غصه😭 که برای خوش گذرانی #دو_روزه دنیا کبوتر ها🕊 را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟!
⇜از لگدهایی که روی #خونهای پاک کوبیده شده!؟
💥اما نه❌❌
از رد پای خون گریزی نیست!
این خونها پاک شدنی #نیستند✘
💢مگر می شود فراموش کرد🗯 آن همه پاکی، آن همه صفا و صمیمیت
رشادت
#شجاعت
جوانمردی👌
و آن همه عشق خدایی♥️ را
💢و او همچنان می نویسد.............✍
اما پهنه #تابوت به وسعت همه درد دلهایش نیست، چرا که "تابوت نیز دلتنگ پیکریست" که از دیار غربت به دیار غربت، سفر می کند...........😔
💢تو فرزند کدام #نسل_پاکی؟
تو از کدامین دشت روییده ای قاصدک!؟
چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟😭 کدام دست ناپاک خون پاک❣ تو را ریخته؟ به کجا #سفر می کنی؟
دور از خانه و شهر خویش؟! دور از دستهای پینه بسته پدر و قلب شکسته مادر💔
💢سبز و آباد باد!
آن خاکی که سینه اش را #آرامگاه پیکر پاک تو کرده و خوش بر آن آسمانی🌠 که سایه بان آن #خاک شده!
و ما باز هم #شرمنده_ایم😞
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣1⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷 یه وانت گلوله🚛 در بهار 🌸1358 خبری میرسد که عدهای ضد انقلاب 💂در ارتفاعات «
🔰شیرودی در کنار هیلکوپتر🚁 جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند. خبرنگار #ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید⁉️ شیرودی خندید.
🔰سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای #خاک نمی جنگیم ما برای #اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد🚶♂
🔰خبرنگاران حیران ایستادند🤷♂ شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ #خلبان_شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: #نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴احساس میکنم که گم شده امـ😔
#شهدا میشود مرا #تفحصم کنید⁉️
○⭕️گم شده ام؛ درکجا❗️ #نمیدانم
بیش از همه در خودم..
شما را به آن #سربندهایتان تفحصم کنید.
○⭕️آخر که چه⁉️
مگر نه این است که از #خاک آمدم
و به خاک میروم؟
پس چه بهتر که خاکی بروم
دیگر #تحمل ندارم
★قلبمـ❤️ پر از حب دنیاست
★چشمانم که هنوز گریان است😭
★دستانم هنوز به سوی #شماست
★پاهایم هنوز در #راهتان است
★گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود 🎧
💥پس تا دیر نشده به داد این #تن برسید....
#شهدا_تفحصم_کنید
شما را به سر بندهایتان #قسم
تفحصم کنید😭
#اللهم_الرزقنا_شهادة...
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #کلیپ ●حضور سردار سلیمانی در کنار #پدر شهید مجید قربانخانی در مراسم شهید مجید قربانخانی🌷 #شهید_ق
حلب
خانطومان
۲۰ / دی/ ۹۴
- داش مجید یه چیزی بگم ناراحت نمیشی⁉️
+ نه داشی #بگو راحت باش!
- میگم تو دیگه #مدافع_حرمی. این خالکوبیای روی دستت آخه ...🤭
+ دمت گرم داش! حالا ببین. تا فردا این خالها یا پاک میشن یا #خاک!
... و فردا #پاک شد.
اولین تیر💥 هم به #دست شهید مجید قربانخانی اصابت کرد!
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣6⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠 #مدافعان_حرم، محرمان حریم و #باغیرتان زمان خود می باشند که در دوره ای که
🍂 آیت الله جوادی آملی:
🔰کسی که برای خاک می جنگد #خونش هم به اندازه #خاک می ارزد❤️
💠ولی اگر #برای_خدا جنگید خونش "ثارالله" است✊
#شهید_مرتضی_مسیب_زاده🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💔 🌼چه باشیم 🌸چه نباشیم هستند مردانی که روی 🍃دست #ببرندشان.. 🌼قافله در حال حرکت است 🌸ما اگر بایستیم
💠دقایقی #حرف_حساب_دل❣
#خیلی_زیباست👇👇
#درد دارد دویدن(!) و نرسیدن 🏃
که دویدن ما #درجا زدن است...
به قول #شهید_آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که #مردانه زیسته باشند...👌
شهادت را نخواستیم و به خیال خودمان #عاشق شهادتیم...😔
بسنده کردیم فقط به #عکس🌅 چسبانده شده ی دیوار اتاق!
عکس و #دلنوشته_شهدایی📝 که فقط پست #اینستاگرام شد!
کانال های #مجازی که پر شد از صوت 🎙و روایت شهدا!😞
و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه👀 #شهید را درک نکردیم...🙁
💢#شهادت تنها برای #شهیدان است...
که #آسمان و #خاک این عالم شهادت
می دهند به برای خدا شدن شهیدان...
#نخواستیم شهادت را؛❌
اگر #می_خواستیم هر مکان و زمان⏱ که باشیم #شهادت ما را در بر خواهد گرفت...🕊
به یاد صحبت های #حاج_حسین_یکتا در ظهر عاشورا ی فکه:
اگر شهادت را می خواستیم!👇
⚜در شیراز هیئت رهپویان وصال هم باشی، محمد مهدوی میری...
⚜در شمال تهران هم باشی،شهید صیاد شیرازی میری...
⚜در وسط #بازار هم باشی،شهید لاجوردی میری...
⚜وسط این رمل های #فکه بعد از جنگ هم باشی،سید شهیدان اهل قلم میری...
⚜مصطفی احمدی روشن هم بشی،در کوچه پس کوچه های #تهران به شهادت میری...
شهادت را #بخواهیم...
اگر #خادم_الشهدا باشیم...
شبیه شان می شویم...👥
نه به حرف ، در #عمل...💪
#شهیدانه زندگی کنیم که #شهید می شویم...🌷
و حالا باید گفت:👇
⚜زیر چرخ اتوبوس🚌 زائران شهدا در پارکینگ
#طلاییه، هم باشی!
#شهید حجت الله رحیمی میری...
⚜خادمه الشهدا در فضای مجازی💻،در حله عراق هم باشی؛
بعد زیارت اربعین... #شهیده_توران_اسکندری میری...
#التماس_دعای_شهادت🌸🍂
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸عبدالحسین، اول در سبزی فروشی🌿 کار می کرد و مدتی هم در شیر فروشی بود. اما #زود از آنجا بیرون آمد 🔹م
3⃣2⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
✍ #دلنوشته
🔰پلک شهریور نیمه باز بود که چشم به جهان گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱📆 در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، #تربت_حیدریه. نامت را #عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک عشق بازی هایت♥️
🔰به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود👌 همیشه مراقب نگاهت بودی و این #مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به #ناموست ندوزد❌ حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!
🔰و چه #امن است شهری که نگاه مردانش، آرام و سربه زیر باشد. کمی با ما راه بیا، برایمان بگو #چه_کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی⁉️ که اجابتش هم صحبتی با #حضرت_مادر شد؟!
🔰بعید میدانم کسی از داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن ظلمت🌚 وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر #خاک گذاشتی و ندا از آسمان💫 به گوشَت رسید که از این سو بروید.
🔰تو خاصی...! یعنی باید #خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای کمک بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را #یاری میکنند تنها نمیگذاریم⁉️
🔰به گمـانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با #حسین(ع) برد. تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت خواهر. #گمنام همچو مادر🥀 بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. #عاشق رفته رفته شبیه معشوق💖 میشود و تو چه خوب شکل #مادر شدی.
🔰سالها گمنامی و بینشانی. و در آخر سهم ما از تو، یک #پلاک، صفحاتی قرآن📖 و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.
🔰سالهاست #هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. کمی با ما راه بیا.دعایمان کن #عبدِ_حسین شویم؛ جان برکف برای حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم😔
🔰رسم عاشقی را خوب بلدی، #دعاکن گرد قدمهایت👣 بر سر و روی ما هم بنشیند.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_ولادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh