#دلنـــوشتـــــــــه📝...
#طلاییـــــه
سه راه شهادت 🕊
حسین خرازی
دست بریده💔
جای عجیبــی است طلاییـــه
وقتی میروی دل کندن💕 از آنجا بسیار سخت است😔
بوی #خرازی ها را که حس کردی
#عاشق_شهید و شهادت🌷 میشوی
مثل مدینه که بوی دلتنگـــ💔ـــی میدهد
#بوی_مادر_می دهد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎 #کلام_شهید بعد از مدتها #کشمکش_درونی که هنوز آزارم می دهد؛ برای رهایی از این #زجر، به این نتیجه ر
6⃣4⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠هَمون عکسِ معروف
🔸بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود😪 آتیش شدید دشمن🔥 هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای #شادی بچه ها بلند شد.
🔹برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا #سرکشی، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد😃.
🔸 ۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که
یه #خمپاره پشت خاکریز خورد💥، گرد و خاک 🌫عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گرد و غبار نشست #دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره.
🔹 رفتم جلوتر که این #صحنه رو دیدم. دو تا عکس 📸ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون #عکس_معروف)
🔸 یه قطره خون رو #لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تا حال خودشه😊 و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه #شهیدشد🌷…
📚منبع/ابروباد
#شهید_امیر_حاج_امینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے 1⃣0⃣ ❣هر شب یک سوال و جواب در مورد #یاران_امام_زمان (ع
❣﷽❣
پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے
1⃣1⃣
❣هر شب یک سوال و جواب در مورد
#یاران_امام_زمان (عج)❣
🔰پرسش: آيا خود ياران حضرت مهدي مي دانندن که ياور حضرت خواهند بود⁉️
✅پاسخ:
تا قبل از ظهور سرباز بودن براي كسي چندان روشن و مشخص نيست و لذا هر كس در كسب ايمان و تقوا، تلاش بيشتري كند، ميتواند در گروه ياران قرار گيرد. به علاوه ياران آن حضرت، محدود به گروه خاصي نيستند، بلكه هر كس تلاش كند ميتواند جزء ياران باشد.....🔻
🔺بله ياران گروه اول 313 نفرند؛ ولي حضرت در جريان ظهور نياز به ياران فراوان دارد. ولذا امكان سرباز امام زمان(عج) شدن براي همه وجود دارد....🌸
#پرسش_پاسخ_مهدوی
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مجموعه_ایمان
#موشن_گرافیک 11
نه با #تجربه ونه با #قاعده_عقلي نمي توان #اثبات كردكه همه جاي جهان #منظم است پس چگونه #برهان_نظم مي گويد همه ي جهان #منظم است؟
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕯 شش ماه خودسازی 🕯هفت ماه انتظار و در آخر #شهادت... شهادت خوب است، اما #تقوا بهتر، تقوایی که در #ق
7⃣4⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠کف پای مادر
🔰روح الله فارق التحصیل #دبیرستان مؤتلفه بود.یک بار به یک مناسبتی از #روح_الله خواستند که برای بچه ها چند کلامی صحبت🎤 کند.
🔰تک تک جملاتش را به خاطر💬 دارم. او می گفت:« رفقا یک چیز از من داشته باشید. با #پای مادرتون دوست باشید.
مدام پایش را ببوسید😙 ، به خصوص #کف پای مادرتون رو...»
🔰این حرف ها رو وقتی میگفت که مادرش را از دست داده بود😔.وقتی خبر #شهادتت رو شنیدم مادرم اومد تو اتاق تا علت گریه هام😭 رو بپرسه.
🔰 همونجا به حرفت عمل کردم✅ و به پاهاش افتادم و #قول می دهم که بازهم این کار را انجام بدم.
🔰 #مطمئن هستم هرکسی این خاطره ی تو را بشنود🎧 حتما به حرفت #عمل میکند.روح الله جان آغوش گرم 😌مادرت مبارک.
به نقل از:(دوستان شهید)
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🌹🕊🌹🕊 خیلی دوست داشت جزو #مدافعین_حرم اعزام شود اما گفته بودند چون 3 فرزند دارد نمیشود، او هم #شناس
در
قاب__دلم
عڪـس
جمـــ❤️ـــال #تُ
نهادم
#شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در قاب__دلم عڪـس جمـــ❤️ـــال #تُ نهادم #شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNaz
#عاشقانه_شهــدا 🌷
🔸یہو وسط حرفـش میگفت:
"خانـــــوم...❤️
اگـہ مݧ #شہیــد شدم بہم افتخار کن..."☺️
🔹مـیگـفـتـم:"وا بـہ چـے افتخار کنم…؟!
بـہ ایݧ کـہ شوهـر نـدارم…؟!"😞
میـگفـت: "بـہ ایݧ افتخار کـݧ کـہ
من همه رو #دوست_دارم و...
🔸بـہ خاطر همـہ مردم میرم..😊.
اگـہ نرم دشمن میاد داخل خاکموݧ...
پیـش از ما هـم اگه شـہدا🌷 نمیرفتݧ...
حالا ما هـم نمیتونستـیم تو امنـیت و
آرامـش زندگـے کنیم..."🙂
🔸روز آخرے کـہ میخواست بره گفت:
"بیایـیـد وایسید عکس بگیریم…📸
کولـہ شو کـہ برداشت...
رفتم آب و #قرآݧ بیارم...
فضا یـہ جورے بود😢...
🔹فکر میـکردم ایݧ حالات فقط
مخصوص فیلمـا 📺و تو کتاباست...
احـسـاس میکردم...
مهدی بالــ🕊 درآورده داره میـره...
🔸از بـس کـہ #خوشحال بود...
ساکـشو خودم جمع کردم...
قرار بـود ۴۵ روزه بره و برگرده ⚡️ولـے..
۲۱ روزِ بعد #شهید 🌷شد...
#شهید_مهدے_قاضے_خانے
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نزدیکِ عملیات💥 بود. میدونستم مهدی #زینالدین دختردار شده.
یه روز دیدم سرِ پاکت از جیبشزده بیرون. پرسیدم: این چیه؟ گفت: عکس دخترمه...
گفتم: بده ببینم عکسش رو😍
گفت: هنوز خودم ندیدمش... پرسیدم: چرا⁉️ گفت: الان وقتِ عملیاته ، میترسم مِهر پدر و فرزندی کار دستم بده ، باشه برا بعد از عملیات...
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آخرین حرفهای رفاقتی 🌹شهید رسول خلیلی🌹 🔹همه که باید بریم 🔸 چقدر خوبه زیبا بریم. 🔹 برام دعا کنی
باشــد
#صبـور مےشوم
امّا تو لااقـل
دستے براے من
بده از دورها تڪـان ...
" شهـدا گاهے نگاهے "
#شهید_رسول_خلیلی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باشــد #صبـور مےشوم امّا تو لااقـل دستے براے من بده از دورها تڪـان ... " شهـدا گاهے نگاهے " #شه
7⃣4⃣3⃣#خاطرات_شهدا 🌷
💠خواب روز عاشورا
🌷درست دم اذان #صبح_عاشورای سال 92 ( 4روز قبل از شهادت ) بود که #محمدحسن از خواب بیدار شد . بدون مقدمه رو به من کرد و گفت : آقا حمید یا من شهید🕊 می شوم یا تو !
🌷من که متوجه موضوع نشده بودم😕، جریان را پرسیدم . محمد حسن گفت : خواب دیدم من و تو به سمت یک باغی🌳 در حال حرکت هستیم .
🌷 که به یک #دوراهی رسیدیم . من به تو گفتم : بیایید با هم از یک مسیر برویم .⚡️ اما تو گفتی هرکداممان از یک مسیر برویم و از هم #جدا شدیم .
🌷 حالا یا من شهید می شوم یا تو ! گفتم: #توشهید می شوی ، چون من چند روز دیگر به ایران🇮🇷 برمی گردم . ......
#شهادت
🌷27 آبان 92 که مصادف بود با 14 محرم ، #محمدحسن در حال خنثی سازی یک بمب💣 بود که یکی از پیچیده ترین بمب های منطقه بود .
🌷وگرنه محمد حسن خیلی متخصص تر بود . آن بمب در صورت او منفجر شد💥 و محمد حسن به #شهادت🕊 رسید .
#شهید رسول(محمدحسن) خلیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روح الله برای من #هدیہ امام رضا ع بود همسری ڪہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین ع او رابگیرد وص
وقتی پیکر #شهید_روح_الله_قربانی را آوردند، مادر شهید رسول #خلیلی میدانست روح الله مادر ندارد درخواست کرد تا #مزارشان نزدیک هم باشد تا برای هر دو گریه و #مادری کند.
📎مادرانه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
8277470_245.mp3
19.65M
🔻خونه غرق در آه حسرته
🔻خونه بی بابا شام غربته
👈لالایی همسران #شهدای_مدافع_حرم
🎤 میثم #مطیعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه6⃣7⃣ 💠دعای مادر 🔸عازم #جبهه بودم. یکی از دوستانم برای اولین بار بود که به جبهه می آمد.
#طنز_جبهه7⃣7⃣
💠 دندان مصنوعی
🔸شلمچه بودیم.از بس که #آتش🔥 سنگین شد، دیگه نمی تونستیم خاکریز بزنیم. حاجی گفت: «بلدوزرها رو خاموش کنید🚜 بزارید داخل سنگرها تا بریم🚶 مقّر».
🔹هوا داغ بود☀️ و #ترکش، کُلمَن آب رو سوراخ کرده بود. تشنه و خسته و کوفته، 🤕سوار آمبولانس🚑 شدیم و رفتیم.
🔸به مقر که رسیدیم ساعت دو نصفه شب بود. 🌙از #آمبولانس پیاده شدیم و دویدیم طرف یخچال. #یخچال نبود.🖱 گلولهی خمپاره صاف روش خورده بود و برده بودش تو هوا.
🔹دویدیم🏃 داخل #سنگر. سنگر تاریک بود، فقط یه فانوس کم نور آخر سنگر میسوخت.
دنبال #آب میگشتیم💧 که پیر مرادی داد زد: «پیدا کردم!» و بعد #پارچ آبی رو برداشت و تکون داد.🍶
🔸انگار #یخی داخلش باشه صدای تَلق تَلق کرد. گفت: «آخ جون».😊و بعد آب رو سرازیر گلوش کرد. میخورد که حاج مسلم- پیر مرد مقر- از زیر #پتو چیزی گفت: «کسی به حرفش گوش نداد. مرتضی👱🏼 پارچ رو کشید و چند #قُلُپ خورد.».به ردیف همه چند قُلُپ خوردیم.
🔹خلیلیان آخری بود.
تَهِ آب رو سر کشید.پارچ آب رو تکون داد و گفت: «این که یخ نیست. این چیه؟!»🤔😳
حاج مسلم آشپز، سرشو از زیر پتو بیرون کرد و گفت: «من که گفتم اینا #دندونای_مصنوعی منه!😁 یخ نیست، اما کسی گوش نکرد، منم گفتم #گناه دارن بزار بخورن!»😄
🔸هنوز حرفش تموم نشده بود که همه با هم #داد زدیم:وای!.😱
از سنگر دویدیم🏃 بیرون. هر کسی یه گوشهای سرشو پایین گرفته بود تا...!
که احمد داد زد:«مگه چیه! چیز #بدی نبود! آب دندونه! اونم از نوعِ حاج مسلمش! مثل #آبنبات.».😂
اصلاً فکر کنید #آب_انار خوردید.😀😂
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh