eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 آرام و قرار نداشت. هرجای شهر #کارفرهنگی بود، ردی هم از حضور علی به چشم می خورد. به شهر خودش #اکتفا نمی کرد. 💢اهالی بعضی روستاهای سیستان و بلچوستان هم اسم علی جمشیدی را در #اردوهای_جهادی به خاطر سپرده و مهرش را به دل داشتند. 💢اتاق خوابش را با سربند و پلاک و تصاویر #شهدا و... تزیین کرده بود. 💢روی دیوار هم جمله ای نوشت که خط و مشی سلوک جهادش را تبیین می کرد: #پایان_ماموریت_بسیجی_شهادت_است.
#أیـن_صاحبنـا این‌جمعہ‌هم سر شد ولے آقا نیامد با ندبہ‌هاے ما #گل_زهـرا_نیامد این شهر عادٺ‌ڪرده مهدے را نبیند ما هے. گُنہ‌ڪردیم و او تنها نیامد😔 #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
🕊|🌷|🕊 هر کاری این دکترها میکردند سید به نمی ‌آمد. اگر هم می آمد.. یه (سلام الله) می‌ گفت؛ دوباره از هوش می‌ رفت. کمی آب با به دستم رسیده بود، با هم قاطی کردم مالیدم رو لبهای سید. چشمهایش را باز کرد وگفت: این چی بود؟ گفتم: ... گفت: نه آب نبود، ولی دیگه این کار را نکن..! من با مادرم تو کوچه های بودیم تازه اینجا بود که من یازهرا(سلام الله) گفتن هاشو فهمیدم. @ShahidToorajii
😭 چادر و کوچه و دیوار و حسن چه مراعات نظیریست خدا رحم کند.. ⬛️◾️⬛️◾️⬛️◾️ @ShahidToorajii
خدا زیاد کند اشک چشم های مرا چرا که فاطمیّه روضه هایش طوفانیست @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم...  صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود.  یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود.  از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟  محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم... @ShahidToorajii ◼️⬛️◾️◼️⬛️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رمز_یازهرا_درشب_عملیات #پهلوها_ی_تیرخورده #سخنرانی_حاج_حسین_یکتا @ShahidToorajii
خدایا تمام مرا می برند کجا میبرندش...کجا می برند... |💔 @sahidToorajii
#یازهرا گرینف گلوله عجیبی دارد، تیرخورد به بازوی سیدمجتبی، بالای آرنج، دست سیدمجتبی راخوردکردوگلوله عمودفرورفت به پهلوی سیدمجتبی، بازوی سیدمجتبی شکست، پهلویش راشکافت سیدمجتبی می گفت، فدای مادرم بشوم، مادرم زهرا (س) که آن نانجیبان، پهلویش راشکستند وبازویش را، هواتاریک بود، وقتی گلوله خوردم، حس غریبی از همه یازهرا، های که گفته بودم ریخت توی دلم، تیرخورد به پهلویم، یادپهلوی مادرم فاطمه (س) بودم.
شهید محمدرضا تورجی زاده
🎵خوب‌های نیم بند! 🔻تا نصفه خوب بشی فایده نداره! @ShahidToorajii
#یازهرا(س) راز جبهه‌ها بود و دست‌گیریِ حضرت مادر، که زهرایی‌ها را #مادرانه می‌خرید؛ با نشانی بر پهلو، سینه، و گاه بی‌نشان ماندن بر خاک صحرا...‌ @ShahidToorajii
(س) شهید ردانی پور میخواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه اوّل رفته بود سراغ اهل بیت یک کارت نوشته بود برای امام رضا (ع) مشهد . یک کارت برای امام زمان (ارواحنا فراه ) مسجد جمکران یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا (س) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه (س) قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش ! فرموده بود : “چرا دعوت شما را رد کنیم ؟ چرا به عروسی شما نیایم ؟ کی بهتر از شما ؟ ببین همه آمدیم ، شما عزیز ما هستی” سردار شهید مصطفی ردّانی پور @ShahidToorajii
امام خامنه ای(مدظله العالی): بنده حوائج یڪ ساله خود را در ایام فاطمیه میگرم... @ShahidToorajii
#واااای_مادرم این که دارد میرود از خانه، سامان من است بسکه حیرانش شدم یک شهر حیران من است نیست دیگر هیچ امیدی بر مداوای دلم اینکه افتاده به جانش درد، درمان من است #مظلوم_آقام @ShahidToorajii
محمدرضا تنها توی چادر فرماندهی گروهان نشسته بود که من وارد شدم و سلام کردم. مثل همیشه به احترام سادات از جایش بلند شد. جلو رفتم و گفتم: محمدآقا من یک قراری دارم که باید بروم چون منتظرم هستند و همه سعی ام را می کنم تا عصر برگردم. محمدرضا به من نگاهی کرد و بی آنکه کلام دیگری بگوید، گفت: نه امکان ندارد، نمی شود. و من هم گفتم من باید بروم و باز هم تاکید محمدرضا که خیر نمی شود بروی. با ناراحتی و عصبانیت از چادر بیرون آمدم و گفتم: شکایتت را به مادرم فاطمه زهرا(س) می کنم. به سرعت و بی آنکه کفشی به پا کند، دنبالم دوید و پرسید چه گفتی؟! نگاهم را برگرداندم، صورتش خیس اشک بود، برگه مرخصی را به دستم داد و گفت: این برگه مرخصی را سفید امضا کرده ام تا هر چند روز که می خواهی، برو مرخصی ولی خواهش می کنم، حرفت را پس بگیر. محمدرضایی که برای مرخصی دادن اینقدر با جدیت رفتار می کرد، تا حرف حضرت صدیقه(س) به میان آمد، پاهایش لرزید و دستانش کم توان، بغض امانش را بریده بود و من تازه فهمیدم که او چقدر به مادرمان حساس است. یک سالی گذشت و چند ساعتی بیشتر به آخرین دیدار و شهادت محمدرضا نمانده بود، تا مرا دید، یاد آن روز افتاد و گفت: راستی حرفت را که پس گرفتی؟! گفتم: بله من اشتباه کردم که چنین حرفی زدم، تو مرا حلال کن. @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
علی رو حلال کن ، واسه درد بازوت علی رو حلال کن واسه زخم پهلوت @ShahidToorajii
#زن_که_زدن_نداره😭 ای که بستی راه بر زهرا میان کوچه ها گرندت را میشکست،آنجا اگر عباس بود @ShahidToorajii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم صحبتهای شهید محمد اسلامی نسب ... ( #سردار_زهرایی ) 🌹 حضرت آقا با دیدن این فیلم فرمودند : من بہ یقین می گویم ڪہ این شهید عزیز در بیداری حضرت زهرا (س) را زیارت ڪرده . #ببینید @ShahidToorajii
سربند یا زهرا همراه نیروهای عراقی مشغول جستجو بودیم. فرمانده این نیروها دستور داده بود در ظرفی که ایرانی ها آب می خورند، حق آب خوردن ندارند. هم کلام شدن با ایرانی ها خشم این افسر را در پی داشت. روزی همین افسر به من التماس می کرد که : «تو را به خدا این سربند را به من امانت بده. من همسرم بیماره، به عنوان تبرک ببرم. براتون بر می گردونم.» روی سربند نوشته شده بود: «یا فاطمه الزهرا» سربند را داخل یک نایلون گذاشتم و تحویلش دادم. اول بوسید و به چشمانش مالید. بعد از چند روز برگرداند. باز هم بوسید و به سینه و سرش کشیدو تحویل مان داد. از آن به بعد، سفره غذای عراقی ها با ما یکی شد. سر سفره دعا می کردیم، دعا را هم این افسر عراقی می خواند: «الهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک.» @ShahidToorajii
شعری کہ حضرت فاطمہ سلام الله در وصف امام زمان عج فرمودند 🌥 نقل از علامہ میرجهانی دلی شکستہ تر از من در آن زمانہ نبود در این زمان دل فرزند من شکستہ تر است. @ShahidToorajii
#ای_وای_مادرم 🍃تیربہ سرش خورد،دستش راگرفتم وگفتم خوب میشي اما گفت: خوب نمیشوم خواب دیدیم ڪہ حضرت زهرا مرا دعوت ڪردند و فرمودند بہ سمٺ مڹ بیا، من شہید میشوم #شهید_علیرضا_محمدی #مدافع_حرم @ShahidToorajii
عجـب رمزیسـت #یـا_زهـــرا«س‌» ڪه هـر رزمـنده را دیـدم ، شڪستہ #سینہ_و_بـازو ؛ زخمے ڪرده پهلــو را ... #صدیقہ_الشهیده @ShahidToorajii
✹﷽✹ یک ڪوچہ ویڪ نگاه تاروڪم سو ✦⇠مسمارِ در و غلاف تیغ وبازو ✦⇠حق دارد، اگر ڪہ مادرم مےگیرد یڪ دست به دیوار و یڪے بر پهلو یافاطمہ الزهرا سلام الله علیها اشفعے لے فے الجنہ @ShahidToorajii
مادر محترم شهید: حضرت زهرا(س)همیشه بهترین چیزی که داشتند براۍهدیه دادن استفاده مۍکرد، برای ماهم بهترین چیز فرزندمان بودکه به حضرت زینب(س) تقدیم کردیم شهیدسعید بیاضی زاده🌷 @ShahidToorajii
#دیالوگ_مـــــاندگار میدونی یہ گردان بره خط گروهان برگرده یعنے چی؟ میدونے یہ گروهان بره خط دستہ برگرده یعنے چی؟ میدونے یہ دستہ بره خط نفر برگرده یعنے چی؟😔 @ShahidToorajii
 قرآن برنامه‌‌ دين آدمہ روح آدم روزنده مي‌ڪنہ قرآن رو براے مُرده‌ها پخش مي‌ڪنن ولي قرآن مال زنده‌هاست...🍃 #شهید_محمد_مهدی_کازرونی... @ShahidToorajii