🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
🌼چه خوش است روز جمعه،
💫زکنار بیت کعبه...
🌼به تمام اهل عالم،
💫برسد صدای مهدی(عج)...!!
🌼الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج🌼
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🍃🌷جمعه صبح است
به نرگس برسان اين پيغام
سوخت بي عطر تو اين باغ
كمي زود بيا
🌷السلام علیک یا صاحب الزمان🌷
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🙏
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
تا خودِ صبح فقطخوابِ حرم مے دیدم
چہ شبے بود دلم راهمہ جا مے بردم
دلـهرہ داشتـم از لحظـہ ے بیـدار شدن
ڪاش درخواب میان حرمت مے مردم
🌸الگوهای مهدوی🌸
بهش میگفتم اسماعیل صبح میری شلوغه، بگذار بعدازظهر که صف ها خلوت تر هستند برو!
میگفت از کجا معلوم تا بعداز ظهر زنده بمونم و بتونم رای بدم....
به نقل از پدر شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
با سلام و درود خدمت شما؛ دوستداران شهید محمدرضا تورجی زاده عزیز💚
امام علی علیه السلام:
" طوبی لِمَن أحسَن إلَی الِعبادِ و تَزَوَّدَ لِلمَعادِ"
خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد🍃
🔸گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست…
🔹ان شاء الله با کمک و یاری شما عزیزان بتوانیم مشکل یک پسر جوان ۱۷ ساله را حل کنیم.
خانوادهای بی بضاعت هستند که برای عمل پسرشان احتیاج به کمک مالی دارند. مشکل عزیزشون قوز (بیرون زدگی ستون فقرات کمر ) میباشد که اگر این عمل اکنون انجام نگیرد، مشکل همچنان باقی میماند و در آینده دچار مشکلات زیادتری از لحاظ جسمی میشود.
دوستان عزیزی که مایل به کمک در این امر خیر خدا پسندانه هستند تمام مدارک پزشکی عمل جراحی (فوری) در دست هست، که با پیام دادن در صفحه شخصی جناب آقای برزکار مدارک برایتان ارسال خواهد شد.
با اطمینان کامل مشارکت کنید در این کار خیر که ان شاء الله این عمل انجام بگیرد و مشکل وضعیت جسمانی فرزند این خانواده نیازمند برطرف بشود.
به نیت شفای مریضتون، به نیت خوشبختی جوانتون دل این خانواده رو شاد کنید.
ان شاء الله ثواب کارتون رو هدیه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کنید.
شماره حساب جناب اقای برزکار 👇👇
6104 3386 2690 0217
💠کمک های شما عزیزان توسط آقای برزکار مستقیماً به حساب بیمارستان انتقال داده میشود.
شفاعت شهدا نصیبتان🌷
یاعلی مدد✋
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🇮🇷 #شهید «غلامرضا میرزایی»:
توصیهای به مناسب روز #انتخابات دارم و آن اینکه خوب
🇮🇷دقت نمایید به چه کسی رای میدهید که اگر خطا کنید روز قیامت جوابگوی خون شهیدان خواهید بود
🇮🇷 دقت نمایید که آیا کسی که می خواهید رای دهید مورد تایید امام هست یا نه؟
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🔴 دعا برای فرج امام زمان علیه السلام در هنگام زوال جمعه
🔵 در روایت آمده است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام هنگام زوال جمعه برای امر قیام حضرت مهدی ارواحنا فداه دعا می کردند.
📚 مکیال المکارم ج ۲ ص ۵۱
🌕 زوال خورشید : موقعی است که خورشید به وسط آسمان برسد که همان اذان ظهر است.
#امام_زمان
#روز_جمعه
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
در شهر نشانه ای ز تبلیغ تو نیست
ای عشق! ستاد انتخاباتت کو؟
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌حرفهای عجیب در پخشزندۀ تلویزیون!
👈 تا حالا شنیدید همچین چیزایی رو؟!
🔹امام می فرمود ؛ شرکت نکردن در انتخابات از بزرگترین گناه کبیره است...
👈 عزیزان خیلی باید تلاش کنیم که خدای نکرده این گناه کبیره رخ ندهد ، پس مجاهدت میکنیم و #ایران_قوی رو می سازیم ...
#حماسه_جمهور
#انتخابات
#نشر_حداکثری
-----------------------------------------------
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری...
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
با سلام و درود خدمت شما؛ دوستداران شهید محمدرضا تورجی زاده عزیز💚
امام علی علیه السلام:
" طوبی لِمَن أحسَن إلَی الِعبادِ و تَزَوَّدَ لِلمَعادِ"
خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد🍃
🔸گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست…
🔹ان شاء الله با کمک و یاری شما عزیزان بتوانیم مشکل یک پسر جوان ۱۷ ساله را حل کنیم.
خانوادهای بی بضاعت هستند که برای عمل پسرشان احتیاج به کمک مالی دارند. مشکل عزیزشون قوز (بیرون زدگی ستون فقرات کمر ) میباشد که اگر این عمل اکنون انجام نگیرد، مشکل همچنان باقی میماند و در آینده دچار مشکلات زیادتری از لحاظ جسمی میشود.
دوستان عزیزی که مایل به کمک در این امر خیر خدا پسندانه هستند تمام مدارک پزشکی عمل جراحی (فوری) در دست هست، که با پیام دادن در صفحه شخصی جناب آقای برزکار مدارک برایتان ارسال خواهد شد.
با اطمینان کامل مشارکت کنید در این کار خیر که ان شاء الله این عمل انجام بگیرد و مشکل وضعیت جسمانی فرزند این خانواده نیازمند برطرف بشود.
به نیت شفای مریضتون، به نیت خوشبختی جوانتون دل این خانواده رو شاد کنید.
ان شاء الله ثواب کارتون رو هدیه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کنید.
شماره حساب جناب اقای برزکار 👇👇
6104 3386 2690 0217
💠کمک های شما عزیزان توسط آقای برزکار مستقیماً به حساب بیمارستان انتقال داده میشود.
شفاعت شهدا نصیبتان🌷
یاعلی مدد✋
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
💠 این ساعات منتهی به #انتخابات این ذکر رو زیاد بر زبان جاری کنیم:
🔰اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ🔰
خدایا کسیکه بر ما رحم نمیکنه بر ما مسلط نکن..
♨️#فوایدگوشكردناذان
1⃣شنیدن اذان انسان را از اهل #آسمان قرار مى دهد.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان
2⃣ شنیدنِ اذان #اخلاق را نیكو مى كند.
امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید
3⃣شنیدن اذان انسان را #سعادت مند مى كند.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است
4⃣ شنیدن اذان سبب دورى #شیطان مى شود.
رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند.
📚 میزان الحكمه، ج1، ص82.
بحارالانوار، ج77، ص190
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت306
بعد از شام، کنار سینک، ماتم زده ایستاده بودم و به ظرف شستن نادیا نگاه میکردم.
دلم حرف زدن با رستا را میخواست. از مادر پرسیدم:
–مامان فردا میتونم برم خونهی رستا؟
مادر باقیماندهی غذا را داخل یخچال گذاشت.
–اتفاقا میخواستم یه کم کاچی درست کنم براش ببرم،اگه میای تا با هم بریم.
تیرم به سنگ خورده بود ولی با این حال حرفی نزدم.
دلم میخواست با رستا تنها حرف بزنم.
وارد اتاقم که شدم تلفن را برداشتم و شمارهی رستا را گرفتم. شرط و شروط های مادر را برایش تعریف کردم و پرسیدم:
–رستا تو بگو چی کار کنم؟ نه میتونم قبول کنم نه می تونم قبول نکنم.
رستا فکر کرد و با هیجان گفت:
–قبول کن.
کلافه شدم.
–ولی من نمیتونم بهش زنگ نزنم. از ظهر تا حالا باهاش حرف نزدم دلم براش تنگ شده. از اون ورم نمیتونم کار نکنم تا حالا از سه جا حقوق میگرفتم، یهو همه ش قطع شده. این همه وامی که برداشتم واسه خریدن ماشین بابا رو چطوری پرداخت کنم؟
رستا با لحن متعجبی پرسید:
–سه جا؟! تا اون جایی که من میدونم تو دوجا کار میکردی!
با مِن و مِن گفتم:
–خود علی هم بهم حقوق جدا میداد به خاطر این که جنسای مغازه ش رو براش میفروختم.
–آهان، پس بگو چرا این قدر لارج شده بودی و هی واسه بچهها خرید میکردی.
نوچی کردم و نگرانیام را با سکوت نشان دادم.
رستا گفت:
–به نظر منم باید بری سرکار یعنی مجبوری، پس شرط مامان رو قبول کن. بعد پچ پچ کنان ادامه داد:
–منتهی میتونی زیر آبی بری.
–یعنی چی؟
–یعنی تحریما رو دور بزنی. ببین مامان گفته تو بهش زنگ نزن، نگفته که اون به تو زنگ نزنه، نگفته که بهش پیام نده. فقط می مونه دیدنش که گفته تو نرو ببینش، نگفته که اون نیاد تو رو ببینه.
خندیدم.
–وای رستا تو محشری، چرا به فکر خودم نرسیده بود؟
رستا با خنده گفت:
–عشق علی آقا برات فکری نذاشته که،
صبح قبل از این که از خانه خارج شوم برای خداحافظی از ساره به طبقهی بالا رفتم.
ساره گوشهی تشکش کز کرده بود و آرام آرام گریه میکرد.
مقابلش نشستم و اشک هایش را پاک کردم.
–بازم دلت واسه بچههات تنگ شده؟
سرش را به طرف پایین حرکت داد.
بغلش کردم.
–الهی بمیرم، خوب میفهمم چته. منم مثل تو از دلتنگی دارم دیوونه می شم.
با تعجب نگاهم کرد و دستش را به علامت چی شده پیچاند.
من هم تمام ماجرا را برایش تعریف کردم. همین طور ماجرای بیکار شدنم را...
–راستش مجبورم دوباره برم تو مترو کار کنم.
روی تخته، اسم یکی از دوستانش را که در خط دیگری از مترو کار میکرد، برایم نوشت.
–لعیا خانم.
پرسیدم:
–یعنی برم بگم از طرف تو اومدم، هوام رو داره؟
سرش را به علامت مثبت تکان داد و بعد نوشت.
–کاش میتونستم منم برم بیرون.
پرسیدم:
–بیرون چی کار داری؟
نوشت.
–می رفتم خونهی مادرشوهرم و التماسش میکردم تا آدرس شوهر و بچههام رو بهم بده.
آهی کشیدم.
–می خوای شمارهی شوهرت رو بده، بهش زنگ بزنم، شاید جواب من رو بده.
آن قدر ذوق کرد که اشک در چشمهایش جمع شد.
دستش را گرفتم.
–ساره فقط برام دعا کن.
مادر بزرگ با کاسهی کاچی از راه رسید.
–دخترم این رو بده ساره بخوره.
کاسه را گرفتم.
–مامان بزرگ شما هم می رید خونهی رستا اینا؟
–نه مادر، ساره رو نمیتونم تنها بذارم.
مادرت با نادیا و بچههای رستا می رن، میگفت توام می خواستی بری ولی پشیمون شدی.
–بله، آخه دیگه تصمیم گرفتم برم سرکار.
مادربزرگ دستمالی دست ساره داد.
–تلما جان، قبل اذان مغرب خونه باشا، میخوایم واسه نماز بریم مسجد. توام پیش ساره باشی بهتره.
–چشم، حتما!
لیلافتحیپور
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯