💌 #ازدواج_به_سبک_شهدا 💚
جلسه اولےکه اومدن خونمون #خواستــگارے... بهم گفت: تنها نیومدم...
مادرم حضرت(زهرا سلام الله علیها)...
همرام اومدن 😳 😳 😳 ! "
من از کل اون جلسه فقط همین یه جمله شو یادمه...
وقتی رفتن ، من فقط #گریــه 😭 میکردم... مادرم نگرانم بود و مدام می پرسید:
"مگه چی بهت گفت که اینجوری #گریه 😭 میکنی...؟!" 😳 گفتم:
"یادم نیســـت چی گفت!
فقط یادمه که گفت:
با مادرش #حضرت_زهـ💚ـرا(س) اومده خواستگارے... جوابم #مثبــــــتِ...
تا اینو گفتم؛
خونوادمـــم زدن زیر #گریــ 😭 ـــه... من اون شب واقعاً #حضور حضرت زهرا (سلام الله علیها) رو حس میکردم...
مدام ذکــــر بی بی رو لباش بود... #مداح نبود ولی همیشه وسط هیئـت روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) میخوند... ارادت قلبی سیّــد به حضرت باعث شد تا سرانجام مثل مادر #پهلو_شکسته ش...
با اصابت ترکش به پهلو به #شهادت
برسه... 💔
#نقل_از_همسر_شهید 🍃
#شهیدسید_اسماعیل_سیرت_نیا✨❤
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
قبل از آشنایی با محمد جواد به #زیارت حضرت زینب(س) با خانواده ام رفته بودیم.🙂
روبروی گنبد حضرت زینب (س) بودیم و من با بی بی درد دل میکردم. از او خواستم که
#همسری به من بدهد که به انتخاب خودش باشد...💓
البته آن روزها نمیدانستم که #هدیه ای ویژه از طرف بی بی در انتظار من است و آن هم
#سرباز خود حضرت زینب(س)، قرار است مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود.😍😌
از سفر که برگشتیم، محمد جواد به #خواستگاری من آمد.آن زمانها در یک کارخانه مشغول به
کار بود.😊 #تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود.
حتی از جوانی
و زمانیکه #محصل بود، در تابستانهایش کار میکرد. تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس
💐خواستگاری تا خرج مراسم عروسی همه را خودش داد. بعد از آن شروع کرد به #ساختن
همین منزلی که خانهء من و فرزندانم هست.
سر پناهی که ستونهایش را از دست داد.😔تک تک مصالح و نقشهء منزل و رنگ دیوارها و
طرح کاشی ها همه وهمه به #سلیقه من بود.آخر محمد جواد همیشه میگفت که تو قرار
است در این خانه بمانی...نه من....😔
آری همسر من بی تو در این خانه روزها را شب میکنم،تنها به #شوق دیدار تو در زمان ظهور
#امام_زمان(عج)😍😌
#شهید_مدافع_حرم_محمدجواد_قربانی
#راوی_همسر_شهید
ـ
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#تلنگــــــر
#ازدستش_ندید👌
➣دختر و پسر #مذهبے؛نسل سوم انقلاب
💢از #شهدا میگویند ؛ تمام فڪر و ذڪرشان شدہ گشتن بہ دنبال پل شهادت!
☝️اما با سیرہ ے شهدا فرسنگ ها فاصلہ دارند...
.
👩🏻دخترے ڪہ تمام خاطرات ، وصایا و زیروبم زندگے شهدا را از حفظ است ؛
⚠️اما وقتے #خواستگارے اجازہ ورود میخواهد، آنقدر از #ملڪ و پول و ماشین و سرمایہ مے پرسد!
❌ڪہ وصایا را از یاد میبرد ، سیرہ شهدا و اشڪ هاے دویدہ بہ دنبال مادران منتظر را هم...
👈از یاد میبرد ڪ آن زمان ها ، #زن هایے بودند ڪہ در زیرزمینے با ڪمترین امڪانات حاصل عشقشان را؛
با صبر و هجران،بوے نم بزرگ میڪردند تا همسرانشان آسودہ خاطر بجنگند!
👨🏻و پسرے ڪہ عڪس شهدا زینت بخش در و دیوار اتاقش بود،
و هر جمعہ راهے گلزار شهرش؛
👈بہ یڪبارہ فراموش میڪند ڪہ وعدہ اے داشتہ بین خودش و دوستان شهیدش
🚫 آنقدر بہ ظاهر و #زیبایے و مال و ثروت مے اندیشد ڪہ از باطن ماجرا غافل میشود!!
⚠️آنقدر سخت گیرے میڪند ڪہ فراموشش میشود ڪہ اسوہ اش ازدواج میڪردہ
⭕️ قربہ الے اللہ...⭕️
👈نہ قربہ الے قد و بالاے محبوب زمینے!😒
‼️آن روزها اصلا اهمیتے نداشت،
زیبارو نباشے!
یا #پول نداشتہ باشے!
حتے دست و پایت جا ماندہ باشد در آن دورها...💯
.
✅مهم این بود ڪہ بخواهے با همسرت باشے
شانہ بہ شانہ
قدم ب قدم تا خود بهشت...
#با_هم_تا_بهشت
👈این روزها اما بوے گند #ادعا بہ قدرے مشام ها را بے حس ڪردہ ڪہ دیگر
❌اسم #سادہ_زیستے 👈شدہ زیادہ روے و اسم تجمل 👈#عرف....!!❌
☝️اما خود دانے؛
میخواهے بدرقہ ے راهت دعاے عڪس #زندہ روے دیوار اتاقت باشد یا حرف مردم ڪوچہ و بازار...
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯