eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
«مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لاِمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ، آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ،عامِلٌ بِاَمْرِکُمْ، مُسْتَجیرٌ بِکُمْ، زآئِرٌ لَکُمْ، لائِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکُمْ، .... وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى یُحْیِىَ اللهُ تَعالى دینَهُ بِکُمْ، وَیَرُدَّکُمْ فى اَیّامِهِ، یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ، وَیُمَکِّنَکُمْ فى اَرْضِهِ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ غَیْرِکُمْ ..... فَثَبَّتَنِىَ اللهُ اَبَداً ما حَییتُ عَلى مُوالاتِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَدینِکُمْ، وَوَفَّقَنى لِطاعَتِکُمْ، وَرَزَقَنى شَفاعَتَکُمْ، وَجَعَلَنى مِنْ خِیارِ مَوالیکُمُ، اَلتّابِعینَ لِما دَعَوْتُمْ اِلَیْهِ، وَجَعَلَنى مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَیَسْلُکُ سَبیلَکُمْ، وَیَهْتَدى بِهُدیکُمْ، وَیُحْشَرُ فى زُمْرَتِکُمْ، وَیُکَرُّ فى رَجْعَتِکُمْ ....»  🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 من معتقد به رجعت شما و تصدیق کننده بازگشت شما، منتظر امر شما و منتظر دولت شما هستم. نیرویم آماده یاری شما است تا وقتی که خدا دینش را به سمت شما زنده کند و در روزهای موعود خویش، شما را برگرداند و برای گسترش عدلش شما را ظاهر کند و در زمین، قدرتتان دهد ... خدا همیشه مرا به دوستی شما ثابت دارد و از آن‌ها قرار دهد که از شما پیروی می‌کنند، در راهتان می‌روند، به نور هدایتتان رهبری می‌شوند در زمره‌تان محشور می‌شوند، در رجعتتان باز می‌گردند، در دولتان حکومت می‌کنند، در زمان راحت و عافیتتان شرف می‌یابند، در روزگارتان قدرتمند می‌شوند و فردا چشمشان به جمالتان روشن می‌شود.   ❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
*زیارت مطلقه امام حسین(ع)  🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 از دیگر زیارت‌هایی که بسیار به آن سفارش شده، زیارت اربعین می‌باشد که از امام صادق(ع) نقل شده است. البته این جملات، در زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه و نیز در زیارت اربعین آن حضرت (ع) عیناً ذکر شده است:  🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 «اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ»، همانا من به شما و به برگشت شما معتقد هستم.  ❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹 همچنین می‌خوانیم: «انّی من المؤمنین برجعتکم»، همانا من از مؤمنان به رجعت شما هستم.  ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
بخوان برای سلامتی امام زمان(عج)🌹 اللهم عجل ولیک الفرج🤲🤲 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
ذکر روز جمعه☝️☝️ صد مرتبه❤️🌹 اللهم صلی علی محمد وآل محمد..... ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🌼چرا به امام مهدی (عج) حجةالله می گویند؟ ✍پاسخ تفصیلی: یکی از معانی قابل برداشت از حجت، چیرگی و سلطنت خداوند بر خلق است. امام مهدی(عج) نیز سبب تسلط و چیرگی حق بر باطل است. او بر عالم مسلط و پیروز می‌شود و حکومت جهانی برقرار می‌سازد و در سراسر عالم حکم خدا را اجرا می‌نماید، از این جهت به آن حضرت «حجه‌الله» گفته می‌شود. و بیان شده است که نقش نگین انگشتر حضرت «انا‌حجّه‌الله» می‌باشد. 📚پی‌نوشت‌ها منتهی الامال، ج 2، ص 287 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
✨﷽✨ 🌼همه برای یکی ✍ایران، عراق، سوریه و... سرزمین‌هايى هستند که بیشترین تعداد عاشقان و یاوران حضرت برای شروع قیام را در خود جای می‌دهند. در لحظهٔ موعودِ ظهور، ۳۱۳ مبارزِ عاشق و دلاور، شبانه و در زمانی مشخص، خود را برای بیعت به مکه می‌رسانند. در کوچه‌ها و خیابان‌های آن راه می‌روند. با حضرت بیعت می‌کنند. دیری نمی‌گذرد که حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر به یاریشان می‌شتابند*۱ که از هر ملیّت و قومیتی در آن دیده و یافت می‌شود. چه عرب و چه عجم چه از شرق و چه از غرب چه سفید و چه سیاه، سپاهی متناسب با افکار و عقاید مولایمان علی، می‌سازند و قیام خویش را در رکاب حضرت قائم آغاز می‌کنند. در امتداد و ادامهٔ این نهضت باشکوه بر تعداد این قومیت‌ها، ملیت‌ها و نژادها افزوده می‌شود و همین تفاوت‌ها، زیبایی و یکپارچگی سپاه حضرت را تشکیل می‌دهند. 📚 ١. امام صادق، الغيبة نعمانى، ص ۳۰۷ و امام علی، الملاحم و الفتن، ص ۶۵ ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
📌 نگارانِ جان 🔹 آدم، بی‌خودی که محبوب دل‌ها نمی‌شود؛ اگر کسی مؤمن و با اخلاص باشد، خدا محبتش را در دل‌ مردم می‌اندازد.*‌۱ حتی چه بسا محبت او در دل دشمنانش هم بیفتد؛ مثل محبت موسی که در دلِ فرعون نشست. ❤️ یاران امام‌ زمان هم محبوب دل‌ها هستند. شرق و غرب عالم در تسلط آن‌هاست؛ حتی حیواناتِ زمین و پرندگانِ آسمان هم مطیع و پیروِ یاران حضرتند و در هر کاری به دنبال رضایت آنان هستند. این‌همه محبوبیت از کجا آمده است؟ 🔆 اگر خدا بنده‌ای را دوست داشته باشد، محبتِ او را در دلِ ذرات عالم هم می‌اندازد و او را در میان اهل زمین و فرشتگان آسمان محبوب می‌کند.*۲ عزت و احترام فقط در دست خداست و آن را در جایی جز در دست خدا نمی‌توان جست‌وجو‌ کرد. 📚 ۱. سورهٔ مریم، آیهٔ ۹۶ ۲. زیارت امین‌اللّٰه ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
امیدوارم از مطالب خوشتون اومده باشه و مورد استفاده شما قرار گرفته باشه 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
به وقت رمان📱⏰
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝نویسنده: ☔️ 🖇 حال که به خودم قول داده بودم به نامردهایی مثل محسن ثابت کنم که همه آدمها میتوانند عقاید اشتباهشان را جبران کنند و متحول شوند،احساس سبکی میکردم. به خانه رسیدم،با حس خوبی وارد خانه شدم _سلام بر اهالی خونه.من اومدما!!!کسی نیست بیاد پیشواز مادرم در حالی که کیفش را روی دستش جابه جا میکرد از پله ها پایین آمد و گفت: _علیک سلام .چیه خونه رو گذاشتی روی سرت! _سلام بر بانوی اعظم ،سوده بانو _من دارم میرم خونه هیلدا شب فرزاد میاد دنبالت بیای اونجا.بابات و روهام هم از سرکارمستقیم میان اونجا _مامان جون شرمنده روی گلتم ولی من نمیتونم بیام _چرا اون وقت؟ _چون حوصله مهمونی رو ندارم .مامان جان من چندروز میرم خونه خانجون .فصل امتحاناته،میخوام فقط درسم رو بخونم _حوصله بحث کردن با تو رو ندارم روژان .هرکاری دوست داری کن جدیدا زیادی گستاخ شدی. با اتمام حرفش با عصبانیت از کنارم گذشت و از خانه خارج شد. دیگر به این بحث ها عادت کرده بودم به سمت اتاقم رفتم و همه وسایل مورد نیازم را جمع کردم و به سمت خانه خانم جون به راه افتادم. شاید چندروز دوری فرصتی میشد برای مادرم تا مرا با همین عقایدم قبول کند. با کمک خانم جون در اتاقم مستقر شدم . دلم کمی آرامش میخواست و قطعا این آرامش را با وجود خانم جون و خانه کودکی هایم بدست می آوردم. آخرین کتاب را در قفسه کتابها قرارمیدادم که خانم جون وارد شد _روژان جان بیا واست غذا گرم کردم ، کم مونده از گشنگی همین وسط اتاق ولو بشی! _من فدای مهربونیتون بشم .چشم شما بفرمایید من الان میام. _خدانکنه عزیزم.بیا مادر خانم جون از اتاق خارج شد.نگاهی به اتاق انداختم همه چیز سر جای خودش قرارگرفته بود با شنیدن صدای معده ام از گشنگی، به سمت آشپزخانه پرواز کردم!!! _به به خانجون عجب بویی میاد !گمونم بوی لوبیاپلو کل محل رو برداشته ! _قرارنبود غلو کنی گلکم.بیا بشین سر میز،من ظهر دیدم دیر اومدی نهارم خوردم . _خانجون بدون شما که از گلوی من پایین نمیره. _بخور عزیزم نوش جونت منم میرم کمی تو اتاقم استراحت کنم. با خارج شدن خانم جون از آشپزخانه مثل قحطی زده های سومالی به جان غذا افتادم و با ولع شروع به خوردن کردم. اگر مادرم مرا اینگونه میدید، که بدون توجه به آداب غذا خوردن، دولپی و حریصانه غذا میخورم قطعا مورد شماتتش قرار میگرفتم. بعد از مدتها دلی از عزا درآوردم. بعد از شستن ظرفهای نهارم و مرتب کردم میز به اتاقم پناه بردم . روی تخت دراز کشیدم وبه هوای رسیدن به آرامش چشمانم را بستم . تصویر لحظه اخر کیان پشت پلکهایم جان گرفت و دلم لبریز شد از حس دلتنگی و از چشمانم سرازیر شد به روی گونه هایم . اشک هایم را بارها پاک کردم ولی دوباره روز از نو روزی از نو!! هراسان به سمت کیفم هجوم بردم . تسبیح یادگار او را برداشتم و دوباره روی تخت دراز کشیدم و تسبیح را درمشتم نزدیک به قلبم نگهداشتم تا آرامش به وجودم برگردد. حال‌ِ منی که مدتی کوتاه او را می شناختم و به او دل داده بودم اینگونه بود ،وای به حال دل زهرا که تمام عمرش را درکنار او گذرانده بود. بارها زیرلب ذکرگفتم _علی به ذکرالله تطمئن القلوب کم کم خواب به چشمانم دوید و به عالم خواب پرواز کردم. &ادامه دارد... ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝نویسنده: ☔️ 🖇 با صدای زنگ گوشی از خواب پریدم .با گیجی تماس رو برقرارکردم _کیه؟ صدای خنده به گوشم رسید عصبانی گفتم: _مگه نمیشنوی؟ _سلام روژان جون صدا چقدر برایم آشنا بود . ذهنم شروع کرد به پردازش کردن صدا . با شناختن صدای زهرا خواب از سرم پرید _سلام زهراجون .ببخشید خواب بودم _کاملا مشخص بود.یه جوری گفتی کیه ،احساس کردم اومدم درخونتون. خندیدم و گفتم _شرمنده تا ویندوزم بیاد بالا طول میکشه.خوبی خانوم _قربونت خداروشکر سعی میکنم خوب باشم _خدانکنه گلم.خانواده خوبن .از استاد شمس خبر دارید.رسیدن؟ _خوبن ممنونم سلام میرسونند .کیان یک ساعت پیش زنگ زد گفت ان شاءالله فردا میرن و ممکنه نتونه زود به زود تماس بگیره. _ان شاءالله به سلامتی میرن و بر میگردن _ان شاءالله.روژان جون مامان فردا میخواد آش پشت پا بزنه .زنگ زدم شخصا ازت دعوت کنم با مادربزرگ مهربونت تشریف بیارید. _مهمونی دارید؟ _مهمونی به اون شکل مرسوم نه.خاله ها و دختر خاله هام میان واسه کمک .آش رو میدیم در خونه همسایه ها.تو مهمون ویژه منی _من مزاحمتون نمیشم جمعتون زیادی خودمونیه _مگه تو غریبه ای دختر خوب .فردا میای یا با کمیل بیام دنبالت _فدای مهربونیت چشم میام . _عزیزمی.من برم مامان صدام میکنه .فردا صبح بیا منتظرتم _چشم .برو عزیزم .روز خوش _میبوسمت خدانگهدار با شنیدن خبر جدید از کیان دلم بی قرارشد. به حیاط رفتم و لبه حوض نشستم و به حرکت ماهی ها چشم دوختم و در خاطرات دوران کودکیم غرق شدم . آن روزها دخترکی بودم سربه هوا که همراه با روهام در این حیاط هیاهو به پا میکردم و آقا بزرگ همیشه هوای مرا داشت و سوگلی میخواند و خانم جون همیشه هوای روهام را داشت و او را تاج سرش میخواند. چه روزهای شیرینی بود دوران کودکی ،بدون دغدغه ونگرانی از آینده پیش رو. با صدای خانم جون از خاطرات کودکی به بیرون پرتاب شدم . خانم جون با لیوان شربت به سمتم آمد _بیا بخور عزیزم .واست شربت بهارنارنج درست کردم.کمتر به مشکلات فکر کن _ممنون خانجونم.راستش به دوران کودکی فکرمیکردم .خانجون یادته هربار من و روهام تو این خونه باهم دعوا میکردیم شما میگفتی آتیش پاره تاج سرمو اذیت نکن _اخه آقابزرگت تو رو روی سرش جا میداد.سوگلی این خونه بودی .حساب تو از کل خانواده سوا بود ازبس شیرین زبون بودی . _واسه همین روهام رو بیشتر دوست داشتید ناراحت بودید عشقتون رو با من تقصیم کرده بودید خانم جون با شنیدن لفظ عشق خندید و گفت _از دست تو .طفلک روهام غریب می موند اگه منم تو رو تحویل میگرفتم .نمیخواستم بچم به دلش بیاد _یه جوری میگید بچم انگار دوسالش بود _الهی فداش بشم.چقدر دلم براش تنگ شده اشک از گوشه چشم خانم جون روی گونه اش چکید .سریع با دست اشکش رو گرفتم و گفتم: _الهی من فداتون بشم اخه اون اورانگوتان ارزشش رو داره که بخاطرش اشک میریزید _اینجوری نگو به پسرم .حتما سرش شلوغه که یادی از من نمیکنه _بی خود کرده سرش شلوغه الان زنگ میزنم بیاد سریع با روهام تماس گرفتم &ادامه دارد... 🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝نویسنده: ☔️ 🖇 تماس برقرارشد و صدای شاد روهام به گوشم رسید _سلام بر فرزندیاغی خانواده ادیب!! _میبندی یا خودم ببندمش؟؟ _بلا به دور !خیر سرت دختریا ،این چه وضع حرف زدنه عزیزم.یکم لطیفتر باش. _وقتی میگی یاغی بایدهمینجور جوابتو بدم دیگه .تو وجدان نداری روهام ؟تو انسان نیستی؟تو عاطفه نداری؟ _یا ایزد منان!!! باز چی شده منو به توپ بستی؟؟ _تو شرم نمیکنی باعث میشی یه بانوی زیبا بخاطر توئه بی لیاقت گریه کنه؟ با خنده به خانم جون که بهم اخم کرده بود نگاه کردم و گوش به حرف روهام سپردم _هاااااا !!چی میگی واسه خودت ؟منظورت کدوم دختره؟ _یه بانوی خوشگل ناناز که الان کنار من نشسته و از بی معرفتی شما داره اشک میریزه! صدای خانم جون بلندشد _ورپریده چرا پسرمو اذیت میکنی _عه خانم جون حالا شدم ورپریده و این نامرد شد پسرت؟! روهام که صدای خانم جون رو شنیده بود گفت _الهی من فدای اون بانوی دلبر بشم که دلم براش یه ریزه شده .روهام قربونت بره الان میام دستبوس بانو! خندیدم و گفتم _خودشیرین .اومدی واسه دستبوس ،واسه خواهر دسته گلت هم سرراه پفک بخر _چشم.ازخانجون بپرس چیزی نمیخواد واسش بخرم؟ _باشه اگه لازم بود پیامک میزنم بهت _باشه عزیزم.فعلا خداحافظ رو به خانم جون کردم _خانجونم شازده ات داره میاد ! چیزی لازم داری بگم روهام سرراه بخره؟ درحالی که باشنیدن خبر امدن روهام شادشده بود با ذوقی که درصدایش پیدا بود گفت _نه عزیزم .من پاشم برم واسه شام فسنجون بزارم ،بچم خیلی فسنجون دوست داره. _آی آی من دارم حسودی میکنما.خانجون من قرمه سبزی میخواااام .چرا انقدر پسرتو دوس داری؟ _شیطونی نکن من هردوتون رو دوست دارم .هردو غذادرست میکنم! _الهی قربون دل مهربونتون بشم.شوخی کردم خانجون .همون فسنجون بزارید.تا شما برید تو آشپزخونه منم اومدم کمکتون _کمک نمیخوام مادر .تو هرکاری دوست داری انجام بده عزیزم خانم جون به آشپزخانه رفت و من روی تخت دراز کشیدم و به آینده نامعلومم اندیشیدم. یک ساعتی گذشته بود که سر و کله روهام پیدا شد.با سر و صدا وارد حیاط شد و گفت _سلااااااام خانجووونم .تاج سرم مهمون نمیخوای؟ _یه وقت به من سلام نکنیا _چشم سلام نمیکنم هرهر به حرف بی مزه اش خندید.خانم جون ملاقه به دست جلو پنجره آشپزخونه ایستاد و گفت: _سلام به روی ماهت مادر .میدونی چندوقته چشمم به این دره تا بیای و خونه رو بزاری رو سرت _هرچی بگی حق داری خانجون .گردن من از مو نازکتر _واسه من زبون نریز بچه بدو بیا اینجا یکم بغلت کنم دلم اروم بگیره با اتمام حرفش دوباره اشکهایش جاری شد.روهام سرش رو پایین انداخت و گفت: _من روسیام خانجون .الهی من فدای چشمای خوشگلت بشم ،به قرآن من ارزش این اشکها رو ندارم .غلط اضافه کردم چشم از این به بعد زودتر میام روهام با عجله به سمت خونه رفت و من اشکم که بی اختیار روی گونه ام ریخته بود را پاک کردم و به مهربونی خانم جون فکرکردم. &ادامه دارد... 🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝نویسنده: ☔️ 🖇 خانم جون جزء مادرانی است که اگر هرروز فرزندش را نبیند اشک میریزد.گاهی فکرمیکنم با این همه احساسی که او به فرزندانش دارد چرا مادرم شبیه او نیست. چرا برای مادرم ما در اولویت های چندم قرارداریم و عشقش به نقاشی در اولویت اول و اگر بخواهم منصفانه تر نظر بدهم پدرم در اولویت دوم او قراردارد ولی جایگاه من و روهام کاملا مشخص نیست گاهی خود را در اولویت های دوم و سوم میبینم و گاهی در آخر. دلم میخواهد من از لحاظ رفتاری شبیه خانم جون باشم، کسی که به فرزندانش و فرزندان انها بی منت عشق میورزد و در تلاش است برای آرامش کل خانواده و نه صرفا خودش. با صدای بحث روهام و خانم جون از خیالات خارج شدم _خانجون کی واسم آستین بالا میزنی.سوده جون که همش دنبال آرزوهای خودشه من به امون دشمن رها کرده _خجالت بکش کسی به مامانش میگه سوده جون؟درثانی هرموقع عاقل شدی واست آستین بالا میزنم. _دست شما درد نکنه یعنی من الان بی عقلم _ای بگی نگی یه نموره شیرین میزنی جانم _خاااانجون با صدای بلند خندیدم و گفتم _فقط ،خانجون تو رو خوب شناخته و لاغیر .تامام! با اتمام حرفم برایش زبان درازی کردم و شکلک درآوردم . روهام که حرصش گرفته بود با عجله وارد حیاط شد و گفت _جرات داری واستا تا حالیت کنم _مگه دیوونم . روهام به سمتم دوید و من جیغ زنان دور حوض چرخیدم و این آغازی شد تا ساعتها باهم داخل حیاط بدویم و با آب حوض یکدیگر را خیس کنیم و به یاد دوران کودکی آتش بسوزانیم. شب، بعد از نماز مغرب ،توی حیاط روی تخت چوبی نشستیم و شام را با شوخی و خنده خوردیم و ساعت ها خاطرات گذشته را مرور کردیم و خندیدیم. روهام خمیازه کشان گفت: _من فردا صبح زود باید برم سر قرار کاری .خانجون با اجازه من برم بخوابم _برو عزیزم .داخل اتاق به یاد قدیما برات رختخواب پهن کردم _الهی من فداتون بشم که انقدر مهربونید _خدانکنه برو عزیزم بخواب . روهام گونه خانجون رو بوسید و از روی تخت بلند شد. لپم را کشید و گفت _شبت بخیر خواهرکوچولو _شب بخیر بابا بزرگ روهام به سمت اتاق رفت خانجون از روی تخت بلندشد و گفت: _گلکم تو خوابت نمیاد؟ _چرا خانجون الان میرم.راستی خانجون فردا جایی دعوتیم _کجا به سلامتی!؟ _زهرا دوستم زنگ زد گفت فردا میخوان واسه داداشش آش پشت پا بپزن گفت من و شما هم بریم _منظورت خواهر آقا کیان دیگه _بله خانجون . _باشه عزیزم فردا هرموقع خواستی بری بگو آماده بشم .راستش از وقتی دیدمش مهرش عجیب به دلم افتاده خیلی آقاست .خداحفظش کنه واسه هممون با صورتی گلگون شده از خجالت گفتم _الهی آمین. خانم جون به داخل خانه رفت . سر به آسمان بلند کردم _خدا، خودت میدونی که افسار دلم دست خودم نبود که دل بستم به بهترین بنده ات.میدونم من لیاقتش رو ندارم ولی لطفا اینبار با دلم راه بیا.دل دادم بهش ،واسم حفظش کن .خدایا از خطر حفظش کن.عاشقتم &ادامه دارد... 🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
چهار پارت امشب تقدیم به نگاهتون❤️
‌‌‌‌‌✨✨✨ بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 دعای سلامتی امام زمان (عج) ✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم✨ ِ 🌷اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا 🌷 دعای فرج امام زمان (عج): ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم✨ ِ 🌷اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ 🌷 یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ 🌷 🌷الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌷 🌷اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی🌷 🌷السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ🌷 🌷 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ🌷 یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ 🌷 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
•┄❁ ❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و تعجیل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر زاده الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
‍ نیایش شبانه با حضـــــرت دوست ✨ بارالها🙏 دستهایي ڪہ همیڹ الاڹ روبه تو بلند شدڹ رو خالي برنڪَردوڹ خدایا 🙏 حاجات نیازمندان را عطا بفرما آمیـــن یا رَبَّ شبتون سرشار از آرامش الهی ✨🙏✨ ✨سپاس ازهمراهی شما عزیزان✨ ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏خدایا کاش زودتر برسونی روزی رو که در جواب دعای منتظران حضرت مهدی(عج) خطاب قرارمون بدی که : ﴿وَنَجَّيْنَاهُم مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴾ و آنها را از اندوهی بزرگ نجات دادیم بحق ناله های دل زینب کبری س ان شاالله 😭😭😭🙏 ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌼دعای عهد🌼* *🌼بسم الله الرحمن الرحيم 🌹اَﻟﻠّﻬُﻢَّ رَبَّ اﻟْﻨُّﻮرِ اﻟﻌَﻈﯿﻢِ وَرَبَّ اﻟﻜُﺮْﺳِﻲّ اﻟﺮَّﻓِﯿﻊِ وَرَبَّ اﻟْﺒَﺤْﺮِ اﻟْﻤَﺴْﺠُﻮرِ وﻣُﻨْﺰِلَ اﻟﺘَّﻮْرﯾﺔِ وَاﻷْﻧْﺠِﯿﻞِ وَاﻟﺰَّﺑُﻮر وَرَب َاﻟﻈِّﻞِّ وَاﻟْﺤَﺮوُرِ وَﻣُﻨْﺰِلَ اﻟْﻘُﺮْآنِ اﻟْﻌَﻈﯿﻢِ وَرَبَّ اﻟْﻤَﻼﺋِﻜَﺔِ اﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑِﯿﻦَ وَاﻷْﻧْﺒﯿﺎءِ وَاﻟْﻤُﺮْﺳَﻠِﯿﻦ 🌹َ اَﻟﻠّﻬُﻢَّ إِﻧّﻲ اﺳْﺄَﻟُﻚِﺑِﻮَﺟْﻬِﻚَ اﻟْﻜَﺮِﯾﻢِ وَﺑِﻨُﻮرِ وَﺟْﻬِﻚَ اﻟْﻤُﻨِﯿﺮِ وَﻣُﻠْﻜِﻚَ اﻟْﻘَﺪﯾﻢِ ﯾﺎﺣَﻲُّ ﯾﺎﻗَﯿُّﻮمُ أَﺳْﺄَﻟُﻚَ ﺑِﺎﺳْﻤِﻚَ اﻟَّﺬي اَﺷْﺮَﻗَﺖْ ﺑِﻪ ٍّاﻟﺴَّﻤﻮاتُ وَاﻷْرﺿُﻮنَ وَﺑِﺈﺳْﻤِﻚَ اﻟَّﺬي ﯾَﺼْﻠَﺢُ ﺑِﻪِ اﻷَوّﻟﻮُنَ واﻵﺧِﺮوُنَ ﯾﺎﺣَﯿّﺎً ﻗَﺒْﻞَ ﻛُﻞَّ ﺣَﻲٍّ وَﯾﺎ ﺣَﯿّﺎً ﺑَﻌْﺪَ ﻛُﻞِّ ﺣَﻲ َوَﯾﺎﺣﯿّﺎً ﺣﯿﻦَ ﻻﺣَﻲَّ ﯾﺎﻣُﺤْﯿِﻲَ اﻟْﻤَﻮْﺗﻰ وَﻣُﻤﯿﺖَ اﻷَْﺣﯿﺎءِ ﯾﺎﺣَﻲُّ ﻻ إِﻟﻪَ إِﻻّ أَﻧْﺖَ 🌹اَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺑَﻠِّﻎْ ﻣَﻮْﻻﻧﺎ اَﻹﻣﺎم َاﻟﻬﺎدِيَ اﻟْﻤَﻬْﺪِيَّ اﻟْﻘﺎﺋِﻢَ ﺑِﺄﻣْﺮِكَ ﺻَﻠَﻮاتُ اﻟﻠّﻪِ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَﻋَﻠﻰ آﺑﺎﺋِﻪِ اﻟﻄّﺎﻫِﺮﯾِﻦَ ﻋَﻦْ ﺟَﻤِﯿﻊِ اﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﯿﻦَوَاﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎتِ ﻓﻲ ﻣَﺸﺎرقِ اﻷْرْضِ وَﻣَﻐﺎرِﺑﻬﺎ ﺳَﻬْﻠِﻬﺎ وَﺟَﺒَﻠِﻬﺎ وَﺑَﺮِّﻫﺎ وَﺑَﺤْﺮِﻫﺎ وَﻋَﻨّﻲ وَﻋَﻦْ وَاﻟِﺪَيَّ ﻣِﻦ اﻟﺼَّﻠَﻮاتِ زِﻧَﺔَ ﻋَﺮْشِ اﻟﻠّﻪِ وَﻣِﺪادَ ﻛَﻠِﻤﺎﺗِﻪِ وَﻣﺎ اَﺣْﺼﺎﻩُ ﻋِﻠْﻤُﻪُ وَأَﺣﺎطَ ﺑِﻪِ ﻛِﺘﺎﺑُﻪ 🌹ُ اَﻟﻠّﻬُﻢَّ إﻧّﻲ اُﺟَﺪِّدُ ﻟَﻪُ ﻓﻲًﺻَﺒِﯿﺤَﺔِ ﯾَﻮْﻣﻲ ﻫﺬا وَﻣﺎ ﻋِﺸْﺖُ ﻣِﻦْ اَﯾّﺎﻣﻲ ﻋَﻬْﺪاً وَﻋﻘْﺪاً وَﺑَﯿْﻌﺔً ﻟَﻪُ ﻓﻲ ﻋُﻨُﻘﻲ ﻻ اَﺣُﻮلُ ﻋَﻨْﻬﺎ وَﻻ أَزُولُ أﺑَﺪا 🌹َاَﻟﻠّﻬُﻢَّ اﺟْﻌَﻠْﻨﻲ ﻣِﻦْ اَﻧﺼﺎرِﻩِ وَاَﻋْﻮاﻧِﻪِ وَاﻟﺬَّاﺑّﯿﻦَ ﻋَﻨْﻪُ وَاﻟْﻤُﺴﺎرِﻋﯿﻦَ إِﻟَﯿْﻪِ ﻓﻲ ﻗَﻀﺎءِ ﺣَﻮاﺋِﺠِﻪِ واﻟْﻤُﻤْﺘَﺜِﻠﯿﻦ ُﻷواﻣِﺮِﻩِ وَاﻟْﻤُﺤﺎﻣِﯿﻦَ ﻋَﻨْﻪُ وَاﻟﺴّﺎﺑِﻘﯿﻦَ اِﻟﻰ إِرادَﺗِﻪِ وَاﻟْﻤُﺴْﺘَﺸْﻬَﺪﯾﻦَ ﺑَﯿْﻦَ ﯾَﺪَﯾْﻪ 🌹ِ اﻟﻠّﻬُﻢَّ إنْ ﺣﺎلَ ﺑَﯿْﻨﻲ وﺑَﯿْﻨَﻪ ًاﻟْﻤَﻮْتُ اﻟَّﺬي ﺟَﻌَﻠْﺘَﻪُ ﻋَﻠﻰ ﻋِﺒﺎدِكَ ﺣَﺘْﻤﺎً ﻣَﻘْﻀِﯿّﺎً ﻓَﺄَﺧْﺮِﺟْﻨﻲ ﻣِﻦْ ﻗَﺒْﺮي ﻣُﺆْﺗَﺰِراً ﻛَﻔَﻨﻲ ﺷﺎﻫِﺮاً ﺳَﯿْﻔﻲ ﻣُﺠَﺮِّدا ﻗَﻨﺎﺗﻲ ﻣُﻠَﺒِّﯿﺎً دَﻋْﻮَةَ اﻟﺪّاﻋﻲ ﻓﻲ اﻟْﺤﺎﺿِﺮِ وَاﻟْﺒﺎدي 🌹 اَﻟﻠّﻬُﻢَّ اَرِﻧِﻲ اﻟﻄَّﻠْﻌَﺔَ اﻟﺮَّﺷﯿﺪَةَ واﻟْﻐُﺮَّةَ اﻟْﺤَﻤِﯿﺪَةَ واﻛْﺤُﻞُﻧﺎﻇِﺮي ﺑِﻨﻈْﺮَةٍ ﻣِﻨّﻲ إﻟَﯿﻪِ وَﻋَﺠِّﻞْ ﻓَﺮَﺟَﻪُ وَﺳَﻬِّﻞْ ﻣَﺨْﺮَﺟَﻪُ وَاَوُﺳِﻊْ ﻣَﻨْﻬَﺠﻪ وَاﺳْﻠُﻚْ ﺑﻲ ﻣَﺤَﺠَّﺘَﻪُ وَاَﻧْﻔِﺬْ اَﻣْﺮَﻩ ِّوَاﺷْﺪُدْ اَزْرَﻩُ واﻋْﻤُﺮِ 🌹اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺑﻪِ ﺑِﻼدَكَ وَاَﺣْﻲ ﺑِﻪِ ﻋﺒﺎدَكَ ﻓَﺈﻧَّﻚَ ﻗُﻠْﺖَ وَﻗَﻮْﻟُﻚَ اﻟْﺤَﻖُّ ﻇَﻬَﺮَ اﻟْﻔَﺴﺎدُ ﻓِﻲ اﻟْﺒَﺮ وَاﻟْﺒَﺤْﺮِ ﺑِﻤﺎ ﻛَﺴَﺒَﺖْ أَﯾْﺪِي اﻟﻨّﺎسِ ﻓَﺎﻇْﻬِﺮِ 🌹 اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻟَﻨﺎ وَﻟِﯿَّﻚَ وَاَﺑْﻦَ ﺑِﻨْﺖِ ﻧَﺒِﯿِّﻚَ اﻟْﻤُﺴَﻤّﻰ ﺑِﺎﺳْﻢِ رَﺳْﻮﻟِﻚَ ﺻَﻠّﻰ َّاﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ وَﺳَﻠّﻢَ ﺣَﺘّﻰ ﻻﯾَﻈْﻔَﺮَ ﺑِﺸْﻲءٍ ﻣِﻦَ اﻟْﺒﺎﻃِﻞِ إِﻻّ ﻣَﺰَّﻗَﻪُ وَﯾُﺤِﻖَّ اﻟْﺤَﻖَّ وﯾُﺤَﻘّﻘَﻪُ وَاﺟْﻌَﻠْﻪُ 🌹اﻟﻠّﻬُﻢًﻣَﻔْﺰَﻋﺎ ﻟِﻤَﻈْﻠﻮُمِ ﻋِﺒﺎدِكَ وَﻧَﺎﺻِﺮاً ﻟِﻤَﻦْ ﻻﯾَﺠِﺪُ ﻟَﻪُ ﻧﺎﺻِﺮاً ﻏَﯿْﺮكَ وَﻣُﺠﺪِّداً ﻟِﻤﺎ ﻋُﻄِّﻞَ ﻣِﻦْ أَﺣْﻜﺎمِ ﻛِﺘﺎﺑِﻚَ وَﻣُﺸَﯿّﺪاِﻟِﻤﺎ وَرَدَ ﻣِﻦْ أَﻋْﻼمِ دِﯾﻨِﻚَ وَﺳُﻨَﻦِ ﻧَﺒِﯿّﻚَ ﺻَﻠَّﻰ اﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ وَاﺟْﻌَﻠْﻪ 🌼ُ اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻣِﻤِّﻦْ ﺣَﺼَّﻨْﺘَﻪُ ﻣِﻦْ ﺑَﺄْس اﻟْﻤُﻌْﺘَﺪﯾﻦَ 🌼اﻟﻠّﻬُﻢَّ وَﺳُﺮَّ ﻧَﺒِﯿّﻚ ﻣُﺤَﻤَّﺪاً ﺻَﻠّﻰ اﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ ﺑِﺮُؤْﯾَﺘِﻪِ وَﻣَﻦْ ﺗَﺒِﻌَﻪُ ﻋَﻠﻰ دَﻋْﻮَﺗِﻪِ وَارْﺣَﻢِ اﺳْﺘِﻜﺎﻧَﺘَﻨﺎ ُﺑَﻌْﺪَﻩُ 🌹اﻟَﻠّﻬُﻢَّ اﻛْﺸِﻒْ ﻫﺬِﻩِ اﻟْﻐُﻤَّﺔَ ﻋَﻦْ ﻫِﺬﻩِ اﻻُْﻣَّﺔِ ﺑِﺤُﻀُﻮرِﻩِ وَﻋﺠِّﻞْ ﻟَﻨﺎ ﻇُﻬُﻮرَﻩُ إِﻧَّﻬُﻢْ ﯾَﺮَوْﻧَﻪُ ﺑَﻌﯿﺪاً وَﻧَﺮاﻩ ﻗﺮﯾﺒﺎً ﺑِﺮَﺣْﻤَﺘِﻚ َ ﯾﺎ اَرْﺣَﻢَ اﻟﺮّاﺣِﻤﯿﻦ .. 🌼:پس سه مرتبه دست بر ران راست خود میزنی و در هر مرتبه میگوئی:العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان 🌹اللهم عجل لولیک الفرج ‍ 🌼دعای منتظران در عصر غیبت اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ‍ ‎‌‌‌‌‌‌ ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
روز شنبه ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
حضرت رسول (ص) ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن 🌹وعلی علی بْن الْحسین 🌹وعلی اولادالحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌✺‌﷽‌‌‌✺ ✨ حضرت محمد صلى‌اللّٰه‏‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: هر كس بر مصيبت‏ های اين دختر (زينب‏ عليها السلام) بگريد، همانند كسی است كه بر برادرانش، حسن و حسين‏ عليهما السلام، گريسته باشد.✨ ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
اعمال «اُم داوود» از اعمال مستحبی وارد شده است که بجا آوردن آن در پانزدهم ماه رجب ثواب فراوانی دارد. ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای عقیله بنی هاشم ⚫️ شرکت امام زمان (عج) در مجلس عزای فرشتگان در رحلت حضرت زینب (س) 🔵 امام زمان ارواحنا فداه فرمودند: 🌕 امروز روز وفات عمه‌ام حضرت زینب است. از آن روزى كه عمه‌ام زینب وفات كرده، تا كنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى‌كنند و آن چنان مى‌گریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زینب را كه در بازار كوفه خواند، مى‌خوانند و مى‌گریند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده‌ام. 📚 خصائص الزینبیه، ص ۲۱۱ ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯