eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
نذرکردم که اگرشدبه محرم برسم قدریک عمربرایت همه دم گریه کنم... #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله 👇👇👇 @ShahidToorajii
بگو بہ مرغ اجل روے بام ما منشین ڪه یڪ روز دگر مانده تا عزاے حسین #۱روز_تافصل_عاشقے🍂 #بر_مشامم_بوے_اسپند_محرم_می‌رسد @ShahidToorajii ◼️◾️▪️◼️◾️▪️
محرم بود. همه چیز ممنوع شده بود، نه می‌توانستیم سینه بزنیم نه نوحه بخوانیم نه کار دیگری. حاج‌آقا کفش‌هایش را زد زیر بغلش و گفت: «به احترام آقا اباعبدالله با پای برهنه توی محوطه راه می‌رویم.» @ShahidToorajii
وصیت مے ڪنم لباس سیاهے که در ماه هاے محرم و صفر مے پوشیدم با من دفن شود... +آیت الله العظمی مرعشی نجفی @shahidToorajii 🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐
اربابم حسین جان مادرم گفت به من: خیر ببینی پسرم ... او دعا کرد و دلم سمت شما پر زد ... #شهیدمحمدرضا_تورجی‌زاده @shahidToorajii
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت چهارم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @shahidToorajii
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸🌱 🌸🌱 🌺قسمت 4⃣ 🍃در فروردین ماه سال شصت و دو برای شرکت در عملیات والفجر یک,راهی فکه شد. 🍃او انقدر شجاعت ومدیریت داشت که مسئول یکی از دسته های گروهان اباالفضل (ع) بود. 🍃در جریان حمله نیروهای اسلام,مورد اصابت گلوله تیربار دشمن قرار گرفت و هر دو پایش را تقدیم نمود,اما شجاعانه مقاومت کرد و سرانجام مظلومانه به شهادت رسید. 🍃شانزده سالش تمام شده بود که پر کشید.شانزده سال بعد هم بر گشت.درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شد!! 🍃امده بود به خواب مسئول گروه تفحص و گفته بود که پیکرش کجاست. این را هم گفته بود که;موقعش شده که برگرده!! و حرفهای دیگر. 🍃نذر آقا اباالفضل شده بود.ارادت عجیبی هم به آقا داشت. 🍃نمی دانم چه شد و چه کسی هماهنگ کرد.اما علی رضا روز تاسوعا با فریاد یا اباالفضل(ع) تا گلزار شهدای اصفهان تشییع شد و به دوستان شهیدش پیوست. 🌷ادامه دارد...... @ShahidToorajii
🏴 چرا مشکی می‌پوشیم؟ ▪️ با فرارسیدن ماه محرم، شبهه‌افکنان پیرامون موضوعات مختلف دست به کار شده و می‌کوشند تا هرچقدر که بتوانند از عظمت، شکوه و پیوند روزافزون مسلمانان نسبت به واقعه‌ی عاشورا بکاهند. البته می‌دانند تا عاشورا زنده است، نقشه‌هایشان حتی سراب هم نیست. اما پاسخ‌هایی متفاوت و متنوع به این سوال که: چرا در عزای آل الله(ع) مشکی می‌پوشیم؟ 🏴 پوشیدن لباس خاص در عزاداری به دوران باستان بازمی‌گردد. در مصر، یونان و رُم باستان مردم هنگام عزاداری لباس‌هایی می‌پوشیدند که از رنگ و شکل با سایر لباس‌هایشان تفاوت داشته است 🏴 مطابق برخی اسناد موجود، استفاده از لباس سیاه در ایران به دوره قبل از اسلام بازمی‌گردد. در دوران هخامنشی و ساسانیان هم از رنگ سیاه در لباس عزا استفاده می‌کردند 🏴 یکی از مراسم کهن ایرانی به نام سوگ سیاوش یا سیاوشان از زمان‌های بسیار قدیم برگزار می‌شده است که در آن زنان و مردان لباس سیاه به تن می‌کردند 🏴 در ادبیات کهن نیز به سیاهپوشی در ایام عزا تصریح شده است. جهت اختصار، تنها بیتی از فردوسی آورده می‌شود: به یک سال در سیستان سوگ بود همه جامه‌هاشان «سیاه» و کبود 🏴 میشل پاستورو (نویسنده فرانسوی) در کتاب «مشکی، تاریخ یک رنگ» نشان داده است که رنگ سیاه از سال ۱۵۰۰ تبدیل به رنگی شد که بسیار پرطرفدار بوده است. علاوه بر دوران باستان و قرون وُسطی، با شروع دوران مدرن بود که این رنگ به عنوان رنگی برای پوشش در مراسم عزاداری انتخاب شد. رنگ سیاه خالی از نور و نماد ظلمت و شب است و انتخاب درستی برای پوشیدن در مراسم عزای یک عزیز به شمار آمد 🏴 در بسیاری از کشورهای دنیا به ویژه در اروپا، رنگ مشکی رنگ اصلی لباس عزاداران است و بعضاً حتی جواهرات خاص ایام عزا نیز استفاده می‌شود که عموما از شبق سیاه ساخته شده‌اند 🏴 با توجه به فراگیری رنگ سیاه در ایام عزاداری، همینک به عنوان رایج‌ترین رنگ در جهان شناخته می‌شود. پوشیدن لباس سیاه در بسیاری از فرهنگ‌ها علامت سوگواری و عزا است و به عنوان یک رسم عرفی و اجتماعی پذیرفته شده است 🏴 رنگ سیاه معنای حُزن و اندوه می‌دهد. سیاه رنگ ابهت است و در برخی از موارد در تاریخ ایران، از جمله نهضت سربداران یا سیاه جامگان از رنگ سیاه برای جنبه‌های قدرت‌افزایی و ایجاد ثبات و شخصیت استفاده می‌کردند 🏴 شیعیان هم در ایام عزای اهل بیت(علیهم السلام) با سیاهپوشی اعلام می‌دارند که در منطق ما، بی حسین(علیه السلام) و آبا و اولادش، جامعه تاریک و جهان بی‌فروغ و سیاه است 🏴 امام حسن مجتبی(علیه السلام) در سوگ امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) جامه سیاه بر تن کرد و میان مردم آمد و برایشان خطبه خواند. (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید) 🏴 امام محمدباقر(علیه السلام) فرمود: زنان بنی‌هاشم در سوگ اباعبدالله الحسین(علیه السلام) جامه سیاه بر تن کردند... پدرم (امام سجاد(علیه السلام)) به علت اشتغال آنان به مراسم عزاداری، برایشان غذا درست می‌کرد. (بحارالانوار، جلد ۹) 🏴 حرف آخر: پوشیدن پیراهن مشکی برای عزای اهل بیت به ویژه امام حسین(علیه السلام) امروز به یک فرهنگ تبدیل شده و در واقع یک پرچم است؛ پرچمی که دشمن پیامش را به خوبی درک کرده که تا سیاهپوشان محرم و صفر هستند، شعار «هیهات منا الذله» زنده و جاری است. اگر باور ندارید، بر میزان و حجم تخریب و توهین دشمن نسبت به سیاهپوشی محبان اهل بیت، دقت دوباره‌ای داشته باشید! لبیک یاحسین 👇👇👇 @ShahidToorajii میثم نادی
🌼🌺🍃🍂✨ 🌺🍃🍂✨ 🍃🍂✨ 🍂✨ ✨ و شهدایی... عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت "عجل الله تعالی فرجه الشریف به یک می کنیم روز اول @ShahidToorajii
شهید علمدار: هر وقت خواستید برای من کاری انجام دهید، 👈 #زیارت_عاشورا را بخوانید،سه بار هم در اول و آخر آن نام #مادرم حضرت #زهرا(س) را ببرید. #شهید_سیدمجتبی_علمدار #ذاکر_اهل_بیت @ShahidToorajii
#چله_زیارت_عاشورا #روز_اول ایشالله به نیابت از #شهید_علمدار_زیارت_عاشورارامی خوانیم #التماس_دعا @ShahidToorajii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت پنجم قسمت ششم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @shahidToorajii
🍁🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 بســـــم رب شهـــــــدا و الصدیقین 📚 🌺قسمت 5⃣ ✨تولد پر ماجرا 📝راوی; خانم عابد( مادر شهید) 🍃چهار دختر ویک پسر داشتم.چند وقتی هم بود که روماتیسم شدیدی گرفته بودم.با این حال باردار بودم.ماه های اخر بارداری به بیماری شدیدتری مبتلا شدم.تب مالت! 🍃اوایل تابستان سال چهل و پنج بود.وقتی به دکتر مراجعه کردم گفت:برای حفظ جان شما باید بچه را سقط کنیم!اما زیر بار نرفتم.دکتر دیگری گفت:بعید است بچه زنده بماند!اما حاضر به سقط بچه نشدم. 🍃گفتم:اگر خدا بخواهد,هم مادر را زنده نگه می دارد هم بچه را! همین هم شد.در ماه رمضان زایمان کردم. در نهایت ناباوری پزشکان,هم بچه سالم ماند وهم مادر. 🌷ادامه دارد...... @ShahidToorajii
🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 📚 🌺 قسمت 6⃣ ✨تولد پر ماجرا 📝راوی خانم عابد( مادر شهید) 🍃پسر اول ما محمد نام داشت.اسم این را هم علی رضا گذاشتیم. 🍃یاد ندارم که بدون وضو به پسرم شیر داده باشم.همیشه برایش سوره های کوچک قرآن را زمزمه می کردم. 🍃تا دو سال اول هیچ مشکل خاصی نداشت.وقتی علی رضا را از شیر گرفتم, مشکلات شروع شد.لب به غذا نمی زد.مرتب مریض بود. هفته ای نبود که به دکتر نرویم.بالای سر پسرم شده بود نمایشگاهی از انواع قرص و شربت . 🌷ادامه دارد.... @ShahidToorajii
#ای_وااای زینب پیاده شد وسط دشت رفت و گفت اینجا چقدر خار مغیلان دارد، حسین😭 @ShahidToorajii
#چله_زیارت_عاشورا #روز_دوم ایشالله به نیابت از #شهید_تورجی_عزیزمان_زیارت_عاشورا رامی خوانیم #التماس_دعا @ShahidToorajii
دوم محرم ورود امام حسین علیه السلام به کربلا (سال ۶۱ق) 🚩 بار بگشایید اینجا #کربلاست... آب و خاکش در دل جان آشناست 🚩 #دوم_محرم @shahidToorajii
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت هفتم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @shahidToorajii
🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 📚 🌺قسمت 7⃣ ✨سید سبز پوش 📝راوی خانم عابد ( مادر شهید) 🍃چهار سال است که علی رضا به دنیا آمده.اما هنوز مثل بچه ای یک ساله است.هیچ چیزی نمی خورد.از وقتی که او را از شیر گرفته ام حال و روزش بدتر شده. 🍃سراغ متخصص اطفال هم رفتیم اما بی فایده بود.علی رضا تا حالا نان هم نخورده.آنقدر ضعیف است که قادر به راه رفتن نیست.فقط گوشه ای از اتاق افتاده. 🍃یکی از همسایه ها که از وضع پسرم با خبر بود از یک دکتر فوق تخصص برای ما وقت گرفت. 🍃به مطب دکتر رفتیم.دیگر بهتر از او نبود.تعریفش را از همه شنیده بودم. 🍃دکتر تمام داروها,آزمایش ها,ونظریه های پزشکان قبلی را دید.و بعد هم شروع کرد به معاینه پسرم. 🍃پس از معاینه رو به ما کرد وگفت:چرا به فکر این بچه نبودین,چرا گذاشتین کار از کار بگذره?! 🍃رنگ از چهره من و پدرش پریده بود.پدرش با صدایی لرزان و بریده بریده گفت:ما هر کار از دستمون بر می آمد کردیم.آزمایش,دکتر,دیگه چکار باید می کردیم.دکتر در حالی که سرش پایین بود و داشت چیزی رو می نوشت گفت:به هر حال کبد این بچه به خاطر مصرف زیاد دارو از کار افتاده.وبعد آرام تر طوری که من متوجه نشوم به پدر علی رضا گفت:امیدی به زنده موندن این پسر نیست.شاید تا فردا صبح بیشتر زنده نمونه! 🌷ادامه دارد ..... @ShahidToorajii
نزد ما خوب است شادی ، نزد ما غم بهتر است ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است شعرها خواندیم و خیلی گریه ها کردیم ، باز نزد ما از نوحه ها -باز این چه ماتم- بهتر است هرکه یکجا کاسه اش پُر شد ، گدایی کرد و رفت رزقِ ما را گر رساند یار کم کم ، بهتر است تِکیه با هم ،روضه با هم ، راه با هم رفته ایم عشق ، ما را می خرد یک روز ، با هم بهتر است در کنار شادی و غم زندگی هم می کنیم زندگی خوب است اما زیر پرچم بهتر است
شهید #ابراهیم_هادی: این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، #جامعه ساخته نمی شود. @ShahidToorajii
هـر صبـــــح سلامـی به گل روی تو زیباستـــــ چون یـاد گل روی تـو یـاد آور عشـــق استــ .‌. #صبحتون_شهدایی @ShahidToorajii
#چله_زیارت_عاشورا #روز_سوم ایشالله به نیابت از #شهید_سید_رحمان_هاشمی_زیارت_عاشورا رامی خوانیم #التماس_دعا @ShahidToorajii
می گفت : مجلس اباعبدالله یه جایی هست ڪہ اگـر سردارم باشــی باید شکسته شوی تا بزرگ شوی ... 👇👇 @ShahidToorajii
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت هشتم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @ShahidToorajii
🍁🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 بســــم رب شهــــدا والصـــدیقـــــــن 📚 🌺قسمت 8⃣ ✨سید سبز پوش 📝راوی خانم عابد (مادر شهید) 🍃آن شب نتوانستم که بخوابم.کارم همه اش شده بود گریه.اما پدرش خیلی راحت تر بود.برایش سخت بود اما بروز نمی داد و میگفت هر چه خدا بخواهد,اگه اون بخواهد علی رضا می مونه‌.بعد هم گفت من سفره آقا اباالفضل (ع) نذر کردم. 🍃سفره را انداخت وکنار سفره نشست و مشغول دعا و توسل شد.آخر شب گفت:سه تا سفره نذر آقا کردم سه تا هم روضه نذر کردم که ان شاالله تو حرم خود آقا خونده بشه علی رضا را هم نذر خود آقا کردم.و بعد هم رفت وخوابید. 🍃اما من تا صبح بیدار بودم.بعد خوندن نافله شب,با گریه می گفتم یا صاحب از زمان من دوست داشتم پسرم سرباز شما باشه,و تو رکاب شما بجنگه.اما راضیم به رضای خدا.و بعد هم نماز صبح را خواندم وخوابیدم. 🍃ساعت حدود یازده و نزدیک ظهر بود. که با صدای گریه علی از خواب پریدم. 🍃بغلش کردم وگفتم:چی شده چی می خوای عزیزم? 🌷ادامه دارد..... 👇👇 @ShahidToorajii
#ڪرب_بَلا سایهٔ روی سرم؛ خیمه نزن! برگردیم! دل ندارم که نباشد به تنت، سر..‌‌. برویم بر زمین میخوری و وای بمیرم! نگذار #قتلگاهت_بشود_قاتل_خواهر..برویم😭 @ShahidToorajii
شهادت همچون ارباب بسم رب الشهدا و الصدیقین دو ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود. یک شب بچه‌ها خبر آوردند که یک بسیجی اصفهانی در ارتفاعات کانی تکه‌تکه شده است. بچه‌ها رفتند و با هر زحمتی بود بدن مطهر شهید را درون کیسه‌ای گذاشتند و آوردند. آن‌چه موجب شگفتی ما شد، وصیت‌نامه‌ی‌ این برادر بود که نوشته بود: «خدایا! اگر مرا لایق یافتی، چون مولایم اباعبدالله‌الحسین (ع) با بدن پاره‌پاره ببر.»
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت نهم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @ShahidToorajii