کلام شهید:
خداوند از مؤمن ادای تکلیف را می خواهد..
نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را..
فقط اخلاص و با دید تکلیفی به وظیفه توجه کردن..
#شهید_مهدی_باکری
↙️⇚ کانال عَݪَمـــدآرِــعِـشق⇛
🆔 @Shahid_Alamdar
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فرازی از وصیت نامه #شهید_مهدی_باکری:
خداوند از #مومن، ادای #تکلیف را
می خواهد، نه نوع #کار و #بزرگی و #کوچکی آن را.
فقط #اخلاص، و با دید #تکلیفی
به #وظیفه توجه کردن.
#یادت_بخیر_مردِ_خدا
🏴کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
#م_سادات
▪️خانم یکی از پاکبانان محله مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادند و میگفتند: نفر جایگزین نداریم.
رفته بود پیش شهردار، آقای شهردار بهش مرخصی داده بود و خودش رفته بود جاش...
*اول با خودمان بسنجیم
#شهید_مهدی_باکری
💬 محمّد مَهدی همّت
✅#پیشنهاد_عضویت
#ما_ملت_شهادتیم
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
#م_ســادات
و سلام بر او که می گفت:
ای عزیزان بدانید ماندنمان در گرو رفتنمان است
#شهید_مهدی_باکری🕊🌹
آگاه باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل ، تنها چاره ساز ماست . … بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست
#کلام_شهدا
#شهید_مهدی_باکری
@Shahid_Alamdar
#خاطرات_شهدا
والفجر یک بود. با گردانمان نصفه شبی توی راه بودیم . مرتب بی سیم می زدیم بهش و ازش می پرسیدیم « چی کار کنیم؟» وسط راه یک نفربر دیدیم. درش باز بود. نزدیک تر که رفتیم، صدای آقا مهدی را از توش شنیدیم . با بی سیم حرف می زد. رسیده بودیم دم ماشین فرماندهی . رفتیم بهش سلام بکنیم . رنگ صورت مثل گچ سفید بود. چشم هایش هم کاسه ی خون . توی آن گرما یک پتو پیچیده بودبه خودش و مثل بید می لرزید. بد جوری سرما خورده بود. تا آمدیم حرفی بزنیم، راننده اش گفت « به خدا خودم رو کشتم که نیاد ؛ مگه قبول می کنه؟»
#شهید_مهدی_باکری
@Shahid_Alamdar