eitaa logo
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
124 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
381 ویدیو
1 فایل
«یه چیز عجیب، مثل مدل هاست، مثل هنرمندهاست، تو اصلا اهل زمین نبودی. تو می‌روی و دیده ی من مانده به راهت! ای ماه سفر کرده، خدا پشت و پناهت♥!» ادمین تبادل🌸: @Shaahadaatt ⇤ تبادل‌با‌کانال‌های‌غیر‌اخلاقی‌صورت‌نمیگیرد❌ #لبیک_یا_خامنه_ای ♥️'
مشاهده در ایتا
دانلود
•°♡❣🕊🥺🌍♡•° ما سینہ زدیم... اونا میون ࢪوضہ باࢪیدن... ما حسیݩ حسیݩ گفتیم اونا حسینُ هم دیدن از آخࢪ مجلس اومدن شھیدا رو چیدݩ💔🕊... شهیدم♥️ بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲
😂 🍁روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود، توی کوچه پسکوچه‌های شهر برای خودمان می‌گشتیم. روی دیوار خانه‌ای عراقی هانوشته بودند: «عاش الصدام» 🌵یکدفعه راننده زد روی ترمز و انگشت گزید که اِاِاِ، پس این مرتیکه صدام آش فروشه!... 🍁کسی که بغل دستش نشسته بود نگاهی به نوشته روی دیوار کرد و گفت: «آبرومون رو بردی بیسواد!... عاشَ! یعنی زنده باد.😂😂
°•❣🕊🌍🌸🌿•° تو‌همین‌عکـسا♥️ این‌عکـسای‌سـیاه‌و‌سـفید هنـوزم‌غوغـای‌چشـمای‌تـوࢪو‌ میشه‌دید❣🕊 چشمـایی‌که‌ایـن‌دنـیاࢪو‌دید دلبریـد . . .♥️🕊 شهیدم♥️ شهید بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲
📕 🌸|•درمسیــر‌حَــرݦ•❣| 🌸 📻📺مشتاقانه‌اخبار‌سوریه‌را‌دنبال‌می‌کرد بابک‌دانشجوی‌ازشد‌حقوق‌در‌ دانشگاه‌تهران‌بود👨🏻‍🎓 امادانشگاه‌را‌رها‌کرد،و‌عاشقانه‌قدم‌ در‌راه‌دفاع‌از‌حرم‌حضرت‌زینب‌(س)‌ گذاشت.☀️💫 نزدیک‌شش‌ماه‌بود‌که‌درسپاه‌برای‌ رفتن‌به‌سوریه‌ثبت نام‌کرده‌بود📋وبلأخره‌مجوز‌رفتنش‌ را‌گرفت.🌱 یک‌روز‌قبل‌از‌اعزام‌به‌سوریه‌،‌ در‌🕌 مسجد‌باب‌الحوائج‌ بلوار‌شهید‌انصاری‌رشت‌که‌مسجد‌ آذری‌های‌مقیم‌رشت‌است‌و‌بابک‌را‌ می‌شناختند.بعد‌ازنماز‌📿ازهمه‌ خداحافظی‌کرد. به‌همه‌گفت‌که‌من‌یک‌مدتی‌نیستم.‌می‌خواهم‌بروم‌خارج‌از‌کشور‌✈️.آن‌موقع‌همه‌فکر‌می‌کردند‌‌ می‌خواهد‌برود‌آلمان. گفت: "من‌حضرت‌زینب(س)‌رادر‌خواب‌ دیدم.دیگر‌نمی‌توانم‌ اینجا‌بمانم،باید‌بروم‌سوریه."🕊 از‌اوپرسیدند: "چطور‌می‌خواهی‌مادرت‌را‌تنها‌ بگذاری‌وبروی؟" گفت: "مادر‌همه‌ی‌ما‌درسوریه‌است.‌🌼 من‌بروم‌‌که‌بی‌مادر‌ نمی‌مانم.‌می‌روم‌پیش‌مادر‌اصلی‌مان‌ حضرت‌زینب(س)."✨ ساعت‌هشت‌ونیم‌شب‌بود.‌پدر‌داشت‌اخبار‌می‌دید‌که‌یک‌دفعه‌دید‌ بابک‌♥️ بدوبدو‌آمد‌ورفت‌اتاق‌بالا‌وکوله‌ پشتی‌اش‌را‌‌برداشت‌👜و‌رفت.بابک‌ با‌پسر‌خاله‌اش‌هماهنگ‌کرده‌بود‌که‌ باماشین‌سر‌کوچه‌بایستد‌تاکوله‌ پشتی‌اش‌را‌به‌او‌بدهد‌ببرد‌و‌بابک‌به‌ خانه‌برگرددکه‌برگشت.‌🍂 پدر‌به‌برادرها،‌پسرها‌ودخترانش‌زنگ‌زد‌وگفت: "گمان‌می‌کنم‌بابک‌به‌سوریه‌می‌رود.‌شما‌بیایید.‌" بعد‌از‌اینکه‌بابک‌رفت،‌پدر‌به‌همه‌گفت: "بروید‌و‌بابک‌را‌بدرقه‌کنید؛چون‌بابک‌♥️دیگر‌برنمی‌گردد‌و ‌آخرین‌باری‌است‌که‌اورا‌می‌بینید‌."🥀 پدرتوان‌نداشت‌که‌ازصندلی‌بلند‌شود‌وبابابک‌♥️خداحافظی‌کند.😓 فقط‌بانگاه‌شان‌‌باهم‌خداحافظی‌ کردند.👀 شهیدم♥️ بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲
~|•❣ نگاهتــ✨ را نگــیراز من کھ‌با‌آن‌عـالـــمےدارم...*🕊* 🥺 ♥️ ♥️' ↱@shid_babaknori↲
‌بهش گفتم: بابک♥️ من به خاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم! گفت: توی کربلا هم دقیقا همین بحث بود، یکی گفت خانوادم یکی گفت کارم یکی گفت زندگیم این‌طوری‌ شد که امام‌حسین(ع) تنها موند🥺 و من واقعا جوابی نداشتم برای‌ حرفش..:) شهیدم♥️ بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲
•|❣|• باور‌ڪن‌شهید‌دوستت‌دارد♥ همین‌‌کہ‌بر‌مزارشان‌ایستادہ‌اے،یعنےتورابہ حضور‌طلبیدہ‌اند🌱 همین‌کہ‌اشک‌‌هایت‌روان‌میشود😭 یعنے‌نگاهت‌میکنند همین‌کہ‌دست‌میگذارے‌بر‌مزارشان،یعنےدستت را‌گرفتہ‌اند🌹 همین‌کہ‌سبک‌میشوے‌ازناگفتہ‌هاے‌غمبارت یعنے وجودت‌را‌خواندہ‌اند📜 همین‌کہ‌قول‌مردانہ‌میدهے،یعنےتورابہ همرزمےقبول‌کردہ‌اند☺️ باور‌کن‌شهید‌دوستت‌دارد♥ کہ‌میان‌این‌شلوغے‌هاے‌دنیا‌🌍 هنوزگوشہ‌ے‌خلوتے‌براےدیدار☔️ نگاہ‌معنویشان‌داری🙂.... اللهم‌الرزقنے‌توفیق‌شهادت‌فے‌سبیلک‌♥️🤲🏻 شهیدم♥️ بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲
.°•❣🕊🌍🌸•° • ‹ از تو برآیـد از دلم، هـر نفس و تنفسـم من نروم ز ڪوۍ تو، تاڪه شوم فداۍتو♥️ › "🙂💜" شهیدم♥️ ابراهیم هادی♥️' ↱@shid_babaknori↲
https://harfeto.timefriend.net/16305973341613 اندکی حرف بزنیم🙂🚶‍♂️...
❣📕 |•علاقہ‌بہ‌ڪسب‌عݪم‌و‌دانــݜ•| ضریب‌هوشی‌بالایی‌داشت.‌👌🏻 بایک‌بار‌توضیح‌دادن‌‌به‌طور‌کامل‌ متوجه‌مطلب‌می‌شد.😎 🌿‌بابک‌بسیار‌خوش‌طبع‌ودر‌حین‌ آموزش‌بسیار‌جدی‌بود.درزمان‌ استراحت‌بسیار‌خوش‌وخنده‌رو‌بود‌ونسبت‌به‌ سنی‌که‌داشت‌‌ و‌شیطنت‌های‌این‌سن‌ بسیار‌رفتار‌مناسب‌و‌سنجیده‌ای‌ داشت.🖇 هوش‌و‌ذکاوتش‌‌اندازه‌ای‌بود‌که‌در انتهای‌دوره‌ی‌آموزشی‌ به عنوان ‌سرگروه‌تیم‌اول‌تخصص‌خودشان‌ انتخاب‌شد.🔍 همیشه‌درحال‌درس‌خواندن‌بود‌📚 حتی‌درشرایط‌‌سخت‌ جنگی دست‌از‌درس‌خواندن‌بر‌نمی‌داشت. خیلی‌سخت‌کوش‌وپرتلاش‌بود.💪🏻 همیشه‌درحال‌یادگیری مطالب‌و‌تجربه‌های‌جدید‌بود.‌👀 یک‌روز‌که‌‌خسته‌بود‌، خواب‌ماند.😴 ساعت‌ده‌از‌خواب‌بیدار شد‌وگفت: "من‌نباید‌اینقدر‌می‌خوابیدم، نباید‌عمرم‌را‌از‌دست‌بدهم."😓🍀 شهیدم♥️ شهید بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲
/^❣🙂🌸🌿♥^/ توهمانـے‌کھ‌.. دلم‌لک‌زده‌لبخنـدش‌را.. اوکھ‌هرگز‌نتـوان‌یافت‌همانندش‌را ..:)❣🌿 ♥️ ♥️' ↱@shid_babaknori↲
🦋🖇♥️ 🧔🏻دوست‌شهید: یک‌بارفرمانده‌سربابک‌فریادزد‌🗣همه‌ماناراحت‌شدیم‌😓 خواستیم‌جوابش‌رابدیم‌که‌بابک‌ گفت‌من‌ازش‌گذشتم🙃🖐🏽 داداشم🥺♥️🖇😕 شهیدم♥️ بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲