eitaa logo
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
124 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
381 ویدیو
1 فایل
«یه چیز عجیب، مثل مدل هاست، مثل هنرمندهاست، تو اصلا اهل زمین نبودی. تو می‌روی و دیده ی من مانده به راهت! ای ماه سفر کرده، خدا پشت و پناهت♥!» ادمین تبادل🌸: @Shaahadaatt ⇤ تبادل‌با‌کانال‌های‌غیر‌اخلاقی‌صورت‌نمیگیرد❌ #لبیک_یا_خامنه_ای ♥️'
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 🌸|•درمسیــر‌حَــرݦ•❣| 🌸 📻📺مشتاقانه‌اخبار‌سوریه‌را‌دنبال‌می‌کرد بابک‌دانشجوی‌ازشد‌حقوق‌در‌ دانشگاه‌تهران‌بود👨🏻‍🎓 امادانشگاه‌را‌رها‌کرد،و‌عاشقانه‌قدم‌ در‌راه‌دفاع‌از‌حرم‌حضرت‌زینب‌(س)‌ گذاشت.☀️💫 نزدیک‌شش‌ماه‌بود‌که‌درسپاه‌برای‌ رفتن‌به‌سوریه‌ثبت نام‌کرده‌بود📋وبلأخره‌مجوز‌رفتنش‌ را‌گرفت.🌱 یک‌روز‌قبل‌از‌اعزام‌به‌سوریه‌،‌ در‌🕌 مسجد‌باب‌الحوائج‌ بلوار‌شهید‌انصاری‌رشت‌که‌مسجد‌ آذری‌های‌مقیم‌رشت‌است‌و‌بابک‌را‌ می‌شناختند.بعد‌ازنماز‌📿ازهمه‌ خداحافظی‌کرد. به‌همه‌گفت‌که‌من‌یک‌مدتی‌نیستم.‌می‌خواهم‌بروم‌خارج‌از‌کشور‌✈️.آن‌موقع‌همه‌فکر‌می‌کردند‌‌ می‌خواهد‌برود‌آلمان. گفت: "من‌حضرت‌زینب(س)‌رادر‌خواب‌ دیدم.دیگر‌نمی‌توانم‌ اینجا‌بمانم،باید‌بروم‌سوریه."🕊 از‌اوپرسیدند: "چطور‌می‌خواهی‌مادرت‌را‌تنها‌ بگذاری‌وبروی؟" گفت: "مادر‌همه‌ی‌ما‌درسوریه‌است.‌🌼 من‌بروم‌‌که‌بی‌مادر‌ نمی‌مانم.‌می‌روم‌پیش‌مادر‌اصلی‌مان‌ حضرت‌زینب(س)."✨ ساعت‌هشت‌ونیم‌شب‌بود.‌پدر‌داشت‌اخبار‌می‌دید‌که‌یک‌دفعه‌دید‌ بابک‌♥️ بدوبدو‌آمد‌ورفت‌اتاق‌بالا‌وکوله‌ پشتی‌اش‌را‌‌برداشت‌👜و‌رفت.بابک‌ با‌پسر‌خاله‌اش‌هماهنگ‌کرده‌بود‌که‌ باماشین‌سر‌کوچه‌بایستد‌تاکوله‌ پشتی‌اش‌را‌به‌او‌بدهد‌ببرد‌و‌بابک‌به‌ خانه‌برگرددکه‌برگشت.‌🍂 پدر‌به‌برادرها،‌پسرها‌ودخترانش‌زنگ‌زد‌وگفت: "گمان‌می‌کنم‌بابک‌به‌سوریه‌می‌رود.‌شما‌بیایید.‌" بعد‌از‌اینکه‌بابک‌رفت،‌پدر‌به‌همه‌گفت: "بروید‌و‌بابک‌را‌بدرقه‌کنید؛چون‌بابک‌♥️دیگر‌برنمی‌گردد‌و ‌آخرین‌باری‌است‌که‌اورا‌می‌بینید‌."🥀 پدرتوان‌نداشت‌که‌ازصندلی‌بلند‌شود‌وبابابک‌♥️خداحافظی‌کند.😓 فقط‌بانگاه‌شان‌‌باهم‌خداحافظی‌ کردند.👀 شهیدم♥️ بابک نوری♥️' ↱@shid_babaknori↲