#چند_لحظه_عاشقی
علاقه به دخترانش
🌸 وقتی ریحانه در هفت ماهگی به دنیا آمد، حامد آن قدر ذوق داشت که به همه پیام داد «ریحانه بابا به دنیا آمد ». بعدش هم که ریحانه شد دختر بابا و ناز پرورده اش. از بیشتر مراحل بزرگ شدنش عکس و فیلم م یگرفت. کمی بعدتر فاطمه به دنیا آمد. حواسش بود طوری به فاطمه محبت کند که ریحانه ناراحت نشود. هرگز بعد از ورود به خانه اول سراغ فاطمه نمی رفت، قبلش چند دقیقه ای را با ریحانه می گذراند. آن هم مثلاً مسابقه کشتی بین دختر و پدر، بعد می رفت و فاطمه را بغل می کرد و ناز می داد. هرگز ریحانه را تنبیه نکرد! یکبار سرش داد کشید و بعد از چند دقیقه او را به گردش برد تا تلخی دعوای پدر از یادش برود. برای تربیت فرزندان وقت می گذاشت، قائل به خواندن کتاب در این زمینه و کمک گرفتن از مشاور کودک، خصوصاً مشاور مذهبی بود. ریحانه بخاطر هوش سرشاری که داشت همیشه از جانب حامد تشویق می شد که قرآن بخواند و شعر حفظ کند. حامد عادتش داد که حتما قبل از خواب کتاب بخواند. عادتی که هنوز هم برای ریحانه باقی مانده.🌸
#شهیدحامدکوچک_زاده