eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 وَ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي و مرا از آناني قرار ده كه به وسيله آنان دينت را ياري مي كني، و ديگري را به جاي من قرار نده.. 💕💕💕💕💕 پ.ن: اگه کم کاری کنیم کار دین لنگ نمیمونه این ماییم که لنگ میمونیم.. خدایا هیچ کس رو جایگزین ما در امر یاری دین قرار نده مگر وقتی که شهادت رو نصیبمون کردی.. ... 💕 @aah3noghte 💕
💔 دیشب شهر ما بارون میومد.😊 من کسی بودم که عاشق بارون بودم🌧 وقتی بارون میگرفت سریع میرفتم زیر بارون وایمیستادم تا خیس بشم.شنیده بودم دعا زیر بارون مستجابه.🙏 سریع همه‌ی حاجتامو ردیف میکردم.که:خدایا اینو اینوبده اینم هست🤔 دیگه چی‌ میخواستم🤔 آها:خونه که گفتم.ماشینم گفتم.کنکورم که گفتم و... آخرشم یه منتی سر خدا و امام زمانم میزاشتم که خدایا فرج امام زمانم برسون.😔تازه اگه یادم نمیرفت😞 کلیم به خودم افتخار میکردم اما دیشب،اصلا از اومدن بارون خوشحال نبودم حتی دلم نمی‌خواست برم زیرش وایسم. برعکس بابت همه‌ی سالها و لحظات و اتفاقاتی که خوشحال میشدم اما همون موقع امام زمانم غصه دار و تنها و آواره و مضطر بود استغفار کردم. خدایا همه ی این سالها ادعای سربازی امام زمان رو میکردم،اما من چه جور سربازی بودم که از حال فرماندم غافل بودم.😔😭 درست زمانی میخندیدم و شادی میکردم که امام زمانم غصه دار بود و بابت معاصی من اشک می‌ریخت😭😭 خدایا دیگه تا زمانی که امام زمانم لبخند به لب نداشته باشم خنده برمن حرامه ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_28 هرسال اربعین موقع سفر کربلا می شد یه کاروانی راه
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 از روزی که با آن همه جراهت برای بار دوم به دامن مادرش برگشت دوسال به او مهلت داده شد😔 سفر کربلا غنیمت دوران طلایی عمر او شده و او خوب می دانست این فرصت را حتی لحظه ای نباید از دست داد😍☺️ یکی از دوستانش می گفت:«ما رفته بودیم حرم امیرالمومنین(ع)، ساعت یک و دو شب با علی اقا نشسته بودیم مدح امیر المومنین (ع) می خوندیم و مناجات میکردیم،😍 نزدیک نمازصبح بود بچه ها داشتن برای نماز شب خودشونو آماده می کردن، علی گفت:«من میرم تو حرم یه دقیقه یه کاری دارم شما باشید ان شاءالله بعد نماز همدیگه رو میبینیم😊 وقتی را ، برای مناجات با خدا میگذاشت و به یقین خلق و خوی زیبای او و شادابی و سر زندگی اش هم همین ارتباط عاشقانه او با خدایش بود و واقعا ترک نمی کرد😍😍 -بچه ها !بیاین ماساژور داریم در حد تیم ملی😁😍 بیاین از دستتون میره ها😉 جوانی نحیف با چهره ای گشاده و لب هایی متبسم که در موکبی نشسته بود و سعی می کرد دستان ضعیف و استخوانی اش خستگی را از پای زائران اباعبدالله (ع)بگیرد. -کی میاد؟ بدو تا دستم خالیه.😁😍 با دیدن اقای خلیلی عقب عقب رفتند و خودشان را جمع و جور کردند. -پاشو ببینم بچه!بیا اینجا😂😁 -آ... آ... اخه! ز... زشت... زشته اقا شما چرا؟!😰😥 -زشت چیه ؟! بدو بیا می خوام له و لوردت کنم، یادت نرفته که چقدر اذیتم کردی؟ بیا میخوام تلافی کنم!😂 ادامه دارد.... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_29 از روزی که با آن همه جراهت برای بار دوم به دامن
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 گاهی انقدر از خودش می گذشت که دیگران به صدا در می آمدند. -اون بنده ی خدا گردنش شکست، یکی بره به دادش برسه😕 -نه نه ! بذارین بخوابه بیدارش نکنید ، من راحتم😊☺️ -اخه برادر! می دونی از کجا سرش رو شونته؟!فکر کردی حواسم نیست؟😒😕 -ای بابا! مگه گناه کرده؟ خب خوابه دیگه بی خیال داداش رسیدیم، من باید اذیت بشم که میگم راحتم😉😅 اخر گردن علی یک یادگاری داشت از همان نیمه شعبان و حادثه ی تهرانپارس_شاهرگش_دیگر هر جوری نمیشود با گردنش تا کرد یک جورهایی نازش زیاد شده بود💔😔 -برادرا!بفرمایین پایین😄 صدای بوق های مکرر اتوبوس های اطراف که برای استراحت توقف کرده بودند🚎🚌🚍📢🔊 انقدر که بالاخره رفیق علی از خواب پرید و به سختی گردن خشک شده اش را از جا تکان داد😞😣 -آ آی...آ....آی! گردنم شکست، کجاییم علی جون؟😁 نگاه های چپ چپ دو سه نفر او را به خودش آورد ، خیلی شرمنده شده بود😞😔 -داداش علی😔 شرمنده حواسم نبود کاش بیدارم می کردی، ناسلامتی تو خودت گردنت.... .😔 علی اجازه نداد کلام او تمام شود طوری که انگار چیزی نشنیده با هیجان شروع کرد به حرف زدن، نمی خواست شرمندگی دوستش را ببیند😅😄😍 ادامه دارد.... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر ۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 مستحبه بین اذان و اقامه دست روی سینه بزارید و سه بار صلی الله علیک یا ابا عبدالله بگید ... 💕 @aah3noghte💕
💔 "وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ اللهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبادَ" 💌 چقدر عاشقانه ست این آیه! 💌 ظاهر آیه عذاب الهی رو نشون میده ولی اصل مطلب اینه:🤔 خدا نمیگه من عذابت میکنم.. خدا میگه من میخوام تو رو از عذابم دور کنم☺ چون گناه طبیعتش اینه که عذاب در پی داره یه چیز طبیعیه.. چطور وقتی سنگ رو به طرف شیشه پرت میکنیم شیشه میشکنه؟!.. اینم همینجوره این گناها خود به خود عذاب داره😱 خدا میخواد ما رو از عذاب دور کنه..🙃 بعدش میگه خدا نسبت به بندگانش مهربان و رووفه.. چقدر عاشقانه..😍 مثل بچه ای که وقتی به طرف آتیش میره مادرش داد میزنه میگه نرو اونور جیزّه!😄 خداهم میگه بنده ی من! سمت گناه نری که جیزه من نمیخوام گرفتار عذاب بشی..😊 ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 آنقـــدر روزه را به غلط روضــه خوانده ام هی فــکر مـیکنم رمـضــان هم مـحــرم است ..💕 🍃 یاد شبای هیئت بخیر.. ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 آسمان هم با چشمان زائران دلتنگ میبارد... هوای یهشت امروز بارانیست ... 💕 @aah3noghte💕
🌺🍃🌺🍃🌺🍃 بعضی ها امروز رفتند به ملاقات خدا، بعضی ها همین لحظه.. اگر هستید و بعد از این اذان هم اجازه حضور پیدا کردید، گوارایِ وجودتون.... ولی یادمون نره، این زنده بودن ها و این فرصت ها سجده ی شکر داره... تو سجده های عاشقانتون ما رو هم دعا کنید🙏🌱