مداحی ویژه .mp3
13.42M
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#عاشورا
#مداحی
🎵مداحی ویژه عاشورا🏴
🎶الرحیل الرحیل🥀
🔘مداح: حاج #مهدی_رسولی☘️
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
0️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠گلبرگی در طوفان(1)
میدانی قاسم، عمو چه گفت و گویی با یاران دارد؟
پسر پیامبر چه می خواهد بگوید؟ ای مردم، ای گروه آمده به کربلا، فردا روز کشته شدن است. من کشته خواهم شد و هر کس با من است کشته خواهد شد و هیچ کس نخواهد ماند. عمو بی هیچ مقدمه در نهایت صراحت فردا را ترسیم کرد؛ تا هر کس می خواهد برود؛ تا هر کس از شب درون خویش هجرت نکرده است، شب را بهانه ی رفتن کند؛ تا هر کس سلامت و عافیت را بر خطر عاشقانه ترجیح می دهد، از مدار عشق بگریزد؛ از موج خیز جنون و خون به کناره های زیستنی زبون پناه ببرد. امام دیگربار تکرار می کند: فردا کشته شدن است.
هر کس بماند تیغ می بیند و تیر، زخم و خون و شمشیر. بروید. گریه ی یاران خیمه را پر می کند. زبان گریه این است که چگونه برویم، کجا برویم. بی تو زیستن همرنگ مرگ است و ذلت. نه، نمی رویم. پرسشی در تو می جوشد. می پرسی: عمو آیا من نیز کشته خواهم شد؟ شاید می خواهی از لبان امام تایید شهادت خویش بشنوی. اگر امام بگوید تو نیز شهید می شوی، هر چه بال و پر در عالم است به تو بخشیده اند؛ هر چه شادی در آدم به قلبت هدیه داده اند. امام قامت رشید و زیبایت را مرور می کند. اندوه را به لبخندی می آراید و می پرسد: فرزند عزیزم، مرگ در نگاه تو چگونه است؟ بی هیچ درنگی می گویی: مرگ و شهادت برای من از عسل شیرین تر و گواراتر است!
منتظر مانده ای که عمو چه بگوید. سیمایش روشن و متبسم است؛ اما آن سوی آن حزنی پیداست. آرام می گوید: عمویت فدایت، عبدالله کوچک من نیز شهید خواهد شد. میدانی وقتی به شیر خوار رحم نمی کنند، وقتی کودکی را که هنوز جز لبخندی و اشکی نمی شناسد، قساوتمندانه می کشند، با تو چه خواهند کرد؟
▪️قاسم بن حسن بن على بن ابی طالب
مادرش ام ولدی به نام رمله یا نفیله یا نجمه بوده که همراه قاسم در کربلا بوده است. قاسم در حدود سه سالگی پدرش امام حسن را از دست داد.
سن: حدود ۱۴ سال
ویژگی ها و فضایل: شیفته ی شهادت بود و جمله ى أحلى من العسل او مشهور است. وفادار به اباعبدالله، عارف بالله، شجاع و رشید، زیبا و جذاب، خوش سیرت، صبور و بصير و سربلند آزمون کربلا بود.
🆔 @ShamimeOfoq
پیوند اساس دین و حادثه کربلا.mp3
627.5K
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#سخنرانی_کوتاه
🌹 گزیده ای از سخنرانی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری درباره پیوند و ماندگاری اساس دین با حادثه عاشورا
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
1️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠گلبرگی در طوفان(2)
نه، نباید به میدان برود. مگر رسم همه ی یاران وداع و اذن و رخصت از حسین نیست؟
تازه این قاسم است؛ محبوب حسین؛ حسین که محبوب همه ی دلهاست خیمه شیون می کند. حتی سنگدلان سپاه دشمن رو بر می گردانند. هر دو بیهوش می شوند. حسین در آغوش قاسم و قاسم در آغوش عمو.
عزیز عمو، نور چشم و آرامش قلبم به میدان می روی؟ بعد از اکبر شاخسار زندگیم از تو تری و طراوت می گرفت. بعد از اکبر قوت قلبم تویی. روشنای چشمم تویی. عموجان، بگذار بروم. چگونه نروم که تو را بی یاور و تنها می بینم. می بینم همدل و همراهی نیست. می روم تا تنهایی و غربت تو را نبینم. بمیرد قاسم و نبیند که تو در محاصره ای روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسك الوفاء
جانم فدایت عمو ... همه مبهوت و حیرت زده می نگرند. رجز آغاز می شود. اگر مرا نمی شناسید، من فرزند حسن مجتبی هستم؛ نواده ی پیامبر برگزیده و امین پروردگار.
آذرخش شمشير قاسم جان های تار را خاکستر می کند. گردباد و تندر خشم نوجوان حسن سی و پنج ساقه ی سیاه را در هم می پیچد. روبهکان می گریزند و تیغ جان شکار در تعقیب آنان پیش می تازد. چهارده زخم بر قامتش نقش میبندد. عمرسعد فریاد می زند: محاصره اش کنید. حلقه ی شمشیرها تنگ تر می شود؛ ضربه ای بر سر، نیزه ی شيبة بن سعد بر پشت، نیزه ی سعید بن عمر بر سینه و نیزه ی یحیی بن وهب بر شانه.
صدایی شکسته تا ساحل میدان رسید.
يا عمّاه ادرک. یا عمّاه ادرکنی. عمو چون فرود عقابی از آسمان خود را به میدان رساند. عمو ماند و قاسم. گرد و غبار آهسته فرو می نشست. امام در آغوشش گرفت. دست و پا میزد. عمو بر سینه اش فشرد. پیشانی خونین را بوسید. صدای بلند گریه ی امام در میدان پیچید. می بوسید و می بویید. می بویید و می بوسید و می گفت: به خدا سوگند، بر عمویت سخت و ناگوار است که به یاری بخوانیش و نتواند پاسخت گوید، یا پاسخ دهد و نتواند یاریت کند؛ یا تو را یاری کند اما سودمند نباشد. از رحمت خدا دور باد گروهی که تو را کشتند. امام برخاست. قاسم را بر سینه گرفته بود. خطی از نعلین بند گسسته ی قاسم بر زمین مانده بود؛ خطی که به سمت خیمه ی شهیدان کشیده می شد.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#بانوان
⚫️نقش بانوان در کربلا
🔆حضرت فاطمه بنت الحسین علیهمالسلام:
🥀بانویی که به حضرت زهرا سلاماللهعلیها شباهت داشت.
💯گفتاری از دكتر رجبی دوانی درباره زنان عاشورا:
🍀حضرت فاطمه بنت الحسین در کربلا حضور داشتند. همسر ایشان حسن مثنی - فرزند امام حسن مجتبی (ع) - است که در کربلا مجروح شد و دشمن میخواست او را بکشد اما خویشان مادری او که در سپاه عمر سعد بودند، دورش را گرفتند و او را نجات دادند.
♥️فاطمه (س) در این عرصههای سخت مثل عمه بزرگوارشان موارد مختلف را دیده است؛ منتها این بزرگواران تابع حضرت زینب (ع) بودند و حادثهای هم در دربار یزید دربارهی ایشان به وجود آمد که با برخورد کوبندهی حضرت زینب (ع) عملی نشد.💬
🌟در تاریخ هست که وقتی حسن مثنی به خواستگاری دختر امام آمد، امام فرمودند کدامیک از این دختران من را میخواهی؟ او شرم کرد و پاسخی نداد و امام فرمودند فاطمه را برای تو در نظر میگیرم که او به مادرم شباهت دارد.🥀😔
🆔 @ShamimeOfoq
22.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#ویدئو_اکولایزر
#سخنرانی
🌷 رعایت ادب توسل
🌷 حجت الاسلام #مومنی
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
2️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب(1)
چه بگویم از عباس که در توصیفش کلمه خضوع می کند و سخن لال می شود.
فکرش را بکنید. مادری سی و چهار سال دست هایی را ببیند و ببوسد که روزی خاک بر آنها بوسه خواهد زد. من نبودم و ندیدم. می گویند در ساحل علقمه، هنگام افتادن دستها در خونابه، زنی قامت خمیده آمده بود و دستها را می بوسید و صدا میزد: «فرزندم عباس. عزیز مادر عباس...» یعنی فاطمه هم دستهای عباس را بوسیده است؟ دستهای عباس بوسه گاه مولایم علی و حسن و حسین علیهم السلام بود. عجیب بود عشق و محبت آنها به عباس. من مادر عباس بودم، اما عباس عزیزم بیش از آنکه در آغوش من آرام بگیرد، به گرمای آغوش حسين خو کرده بود.
کنار گهواره، لای لای زینب بود که خواب آرام را به چشمان عباس می بخشید و نوازش های ام کلثوم بود که خنده را مهمان لبان عباس من می کرد. زینب من، کمتر دستهای عباس را می بوسید. او بوسه بر پیشانی عباس میزد و من دریافتم این پیشانی هم فرجامی چون دستها خواهد یافت.
شنیده ام در کربلا این همه محبت را جبران کرده است. شنیده ام صدای پای او به خیمه ها آرامش می بخشید. شنیده ام سکینه، دردانه عزیز حسین، به اهل خیمه می گفت: «آسوده بخوابید که چشم عمو بیدار است.» دنیای عباس همه حسین شده بود. نام او را عاشقانه می گفت و هیچگاه بی مولا و سید نمی گفت. چشم در چشم حسین داشت تا چه گوید و چه اراده کند. مهتاب من سایه ی آفتاب شده بود.
▪️ابوالفضل عباس بن علی بن ابی طالب
پدرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام و مادرش فاطمه بنت حزام بن خالد مشهور به ام البنین است. پدر ام البنین از چهره های شاخص و ممتاز عرب و به شجاعت، سخاوت، شرافت و کرامت مشهور بود. عامر بن طفیل، فرزند جده ی نخستین ام البنین، جنگاوری توانا و سوارکاری دلاور بود. ابوالفضل وارث فضایل پدر و سجایای رفتاری و وجودی مادر بود.
سن: ۳۴ سال
ویژگی ها و فضایل: ابوالفضل العباس، ابوالفضائل یعنی پدر و دارنده ی همه ی فضیلت ها بوده است. در روایت امام صادق، نافذ البصيره و صلب الايمان معرفی شده است. با ایمان، بامعرفت، وارث علم علوی، شجاعت حیدری، فقه نبوی، حلم حسنی و رشادت حسینی بود. گفته اند او را ابوالفضل نامیده اند زیرا فرزندی به نام فضل داشته است.
🆔 @ShamimeOfoq