eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها غصه،به غصه ی دل من گریه می کند بر این خمیده،سرو چمن گریه می کند از لحظه ای که دید چسان بازویم شکست زینب به جای حرف زدن، گریه می کند من گریه می کنم به غم و غربت علی حیدر برای پهلوی من گریه می کند با هر نفس، تمام تنم تیر می کشد حتی زمان غسل،کفن گریه می کند مسمار بین سینه ی من بود و سوختم دیدم که میخ هم به بدن گریه می کند حرفی به لب می‌آورم از کوچه ها ولی با دیدن مغیره، حسن گریه می کند ✍️محمدرضا جهان نژادی 🆔 @ShamimeOfoq
زینب! مبـاد شکـوه ز بـی‌مادری کنی آمـاده بـاش تـا کــه پدرپروری کنی با مرگ من چو روز علی تیره می‌شود بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی آنسـان که مادرت به نبی مادری کند بایـد تــو از بـرای علـی مادری کنی من دیده‌ام زبان علی در دهان توست بایـد تـو بـا زبـان علی، حیدری کنی مـن کوثـر محمّـد و تو کوثر علی! آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی مگذار تا حسین روَد تشنه لب به خواب بیـدار بـاش تـا کـه بر او ساغـری کنی از قتلگه گرفته الـی مجلس یزیـد بایــد تــو بـر حسیـن، پیام‌آوری کنی من پای کرسی سخنت می‌کنم جلوس وقتی به شهر شام، سخـن‌گستری کنی فریــادزن، خــروش برآور، سخن بگو! آنسـان کـه از رسـول خدا دلبری کنی «میثم» بگیر درس ولایت ز فاطمه خواهـی اگــر بـرای علی شاعری کنی استاد حاج غلامرضا سازگار 🆔 @ShamimeOfoq
نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف احمد به استقبال او ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی امشب ای مَه، مهر ورز و خوش بتاب تا ببیند پیش پایش آفتاب دو عزیز فاطمه همراهشان مشعل سوزان‌ شان از آهشان ابرها گریند بر حال علی می‌ رود در خاک آمال علی چشم، نور از دست داده، پا، رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت آه سرد و بغض پنهان در گلوی بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی آه آه ای همرهان، آهسته ‌تر می‌ برید اسرار را، سر بسته ‌تر این تنِ آزرده باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من همرهان، این لیله ‌ی قدر من است من هلال از داغ و این بدر من است اشک من زین گل، شده گلفام ‌تر هستی ‌ام را می‌ برید، آرام ‌تر وسعت اشکم به چشم ابر نیست چاره‌ ای غیر از نماز صبر نیست چشم من از چرخ، پُر کوکب ‌ترست بعد از امشب روزم از شب، شب‌ ترست زین گل من باغ رضوان نفحه داشت مصحف من بود و هجده صفحه داشت مرهمی خرج دل چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید 🔸شاعر: علی انسانی 🆔 @ShamimeOfoq
سیلی نشست تا به رخِ ماه پاره اش شد تکه تکه روی زمین گوشواره اش دستی به چادرش که مبادا رها شود دستی بِروی سرخیِ آن گوش پاره اش 🆔 @ShamimeOfoq
نَیُفتــَــد بـر قــــدِ گـــل آذر ای کاش نگـردد هیـــچ یاسی پـرپـر ای کاش به نفســــه عمر گـــل کوتاه باشــــد نَشیند بر گلـــی خاکستــــر ای کاش چه تشبیهی برایش بهتــــر از گــــل بجای گــــل بگویند مــــادر ای کاش صفــــا مادر ، وفــــا مادر ، شفـــا او نگیــــرد مــــادری دردِســـَر ای کاش پســر طاقــــت نــدارد دیدنــــش را نبینــــد دردِ مادر ، دختــــر ای کاش غمِ بی مادری سخت است وجانکاه نباشــد خانه ای بی مـــادر ای کاش مدینه مادری در شعلـــه ها سوخت نگیرد آتشــــی بر معجــــر ای کاش چـــه گویــم بار شیشه داشت مادر به بیرون باز میشــد آن در ای کاش علــی را دست بستــــه ؛ میکشیدند یکی می بست چشمِ حیدر ای کاش تمــام صحنــــه ها را دیــــد مــــولا فلک سوزد ز داغش یکسـر ای کاش به گودال آمــــد آن جانـیِ بی رحم نمی آورد با خود خنجــــر ای کاش بریدنــد از قفایــش آن ســــری که تماشایش نمیکرد خواهــر ای کاش 🔸شاعر: سیدحسین میرعمادی 🆔 @ShamimeOfoq
شب بود و می رفتند مادر رابشویند با اشک ها جان پیمبر را بشویند شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند با اینکه باید ابتدا سر را بشویند تطهیر می شد آب در واقع چرا که با آب بی معنی ست کوثر را بشویند باران ضرر دارد برای یاس سالم اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟ گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟ 🔸شاعر: مهدی رحیمی 🆔 @ShamimeOfoq
گریه هرکس نکند معرفتش کامل نیست "گرچه صد مرحله تحصیل اشارات کند" روز محشر که همه دیدۀ گریان دارند نوکر فاطمه آن روز مباهات کند شاعر: عباس احمدی 🆔 @ShamimeOfoq
از در نمی گویم که تقصیری ندارد جز سوختن این چوب تقدیری ندارد در بشکند نجار از نو می تراشد دل بشکند انگار تعمیری ندارد گاهی لگد آنقدر محکم می شود که در تا شروع روضه تاخیری ندارد قانون در، پهلوی مادر، قدّ حیدر غیر از شکستن فعل تعبیری ندارد جنگ است و در مرز میان خیر و شر است اما علی اینبار شمشیری ندارد باید کسی خود را سپر می کرد و زهرا جز آیه ی بازوش تفسیری ندارد دشمن اگر یاغی است پس باید ادب کرد دیوانه را وقتی که زنجیری ندارد از کربلا شش ماهه ای اینجاست، دشمن جز میخ در زهدان خود تیری ندارد شاعر ندارد واژه ای این درد را و این پرده را نقاش تصویری ندارد 🔸شاعر: محسن ناصحی 🆔 @ShamimeOfoq
چه غصه ها که نخوردی برای همسایه هنوز هم که تو داری هوای همسایه کمی به فکر خودت باش در قنوت شبت بزرگ هست عزیزم خدای همسایه تو ناله کردی و همسایه را دعا کردی ز گریه ی تو در آمد صدای همسایه دعای توست که مرگت سریعتر برسد همین شده است دقیقاً دعای همسایه کمر به قتل تو بستند، باز هم بانو به فکر نان شبی و غذای همسایه؟! به زخم دست تو پاشید آن نمک را که گرفته بود ز دستت گدای همسایه به خانه ریخته اند و گمان نمی کردم به خانه وا شود اینگونه پای همسایه نخواستیم جواب سلام ها را، کاش سلاممان ندهد با کنایه همسایه چه غربتی است که همسایه بی خبر باشد ز داغ مرگ عزیز و عزای همسایه قسم به سرخی خونهای چادرت دیگر برام رنگ ندارد حنای همسایه 🔸شاعر: محمد رسولی 🆔 @ShamimeOfoq
امشب دلم گرفته از آن گریه می کنم هم ناله با امام زمان گریه می کنم یا رب رسیده شام غریبان یاس و من رنگ غروب فصل خزان گریه می کنم با اشک غسل نیمه شب و گریهٔ کفن با تربتی که مانده نهان گریه می کنم با راز سر گشودهٔ یک جسم پر گریز با طفل آستین به دهان گریه می کنم همراه کوه صبر که امر سکوت کرد اما گریست مویه کنان گریه می کنم هنگام باز کردن بند کفن چو شمع بر بی کسی مرد جوان گریه می کنم با بغض غرق غربت ایتام فاطمه بر زخم های مادرشان گریه می کنم زهرا میان خانهٔ قبر است یا علی بر مرتضی چو‌ ابر روان گریه می کنم وقتی حسین سر روی زانوی غم گذاشت من یاد رأس روی سنان گریه می کنم 🔸شاعر: سعید نسیمی 🆔 @ShamimeOfoq
شکسته شد کمرم فاطمه زجا برخیز ترحمی بنما یار باوفا برخیز بدون تو به زمین میخورد یل یلها سلاله ی نبوی جان مرتضی برخیز چراغ خانه ی من قوت دلم زهرا گره ز کار علی وا کن و بیا برخیز غریب گشتم و بشنو تو التماس مرا بیا برای رضامندی خدا برخیز غریق ترس عجیبی ببین شده حسنم تسلیه دل لرزان مجتبی برخیز ببین که گیسوی زینب به شانه محتاج ست دلش تو خوش کن و ای نازنین ما برخیز ببین فتاده حسین ات ز رنگ و رو زهرا بیا به نور دو عین ات، گل ولا برخیز دلم شکسته و زخمی و کوه دردم من به اشک دیده ی این خسته، دلربا برخیز به پای درد تو من رفته ام از این دنیا ببخش بر تن بی جان من بقا برخیز بیا زکیه دوباره تو مهربانی کن پناه شیر خدا معنی صفا برخیز 🔸شاعر: رضا آهی 🆔 @ShamimeOfoq
من نمی‌گویم چه شد؛ گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا، فاطمه پیدا نبود 🆔 @ShamimeOfoq