#امام_سجاد علیهالسلام
#قصیده
🔹شمع قافله🔹
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
در کربلا هر آنچه بلا بود، عرضه شد
تیری دگر قضا و قدر در کمان نداشت
از این شراره خرمن عمر ستاره سوخت
بود آسمان به جای ولی کهکشان نداشت
بعد از عروج حجت رحمان به عرش نی
دیگر زمین سکون و قرار آسمان نداشت
زینالعباد باز به گیتی قرار داد
ورنه سکون، عوالم کون و مکان نداشت
او شمع راه قافله در شام تار بود
حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت...
با کولهبار درد در آن دشت پر لهیب
جز دود آه بر سر خود سایهبان نداشت
گفتند: ماه بود و درخشید و جلوه کرد
دیدم که مه به گردن خود ریسمان نداشت
گفتند: سرو بود و خرامید و ناز کرد
دیدم که سرو، طاقت بند گران نداشت
در انقلاب سرخ حسینی کسی چو او
نقش حماسهساز «ولی» را بیان نداشت
در گیر و دار معرکۀ کفر و شرک نیز
دوران چو او سوار حقیقتنشان نداشت...
حق را زیان ز جانب باطل نمیرسد
بیمی گل همیشه بهار از خزان نداشت
تنها نه شمع از شرر شعله برفروخت
«پروانه» هم ز شعلۀ آتش امان نداشت
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/1671
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹لالۀ تبدار🔹
چون که در قبلهگه راز، شب تار آیی
شمع خلوتگه محراب به پندار آیی
میبرد نور سحر، قدر شبانگاه چراغ
قرص ماه از نظر افتد چو شب تار آیی
باغ، از گرمی خورشید رخت میسوزد
اگر ای لالۀ تبدار به گلزار آیی
بندۀ عشق تو در هر دو جهان آزاد است
کی توان دید که در بند گرفتار آیی
همه از حجرۀ دل اشک به چشمان آرند
گر شوی مشتری غم، سر بازار آیی
تربت کوی حسین است، دوای همه درد
از شفاخانه سبب چیست که بیمار آیی
شد خرابه خجل از ارزش گنجینۀ خویش
چون تو را دید که با چشم گهربار آیی
سایۀ لطف تو گسترده به اطراف جهان
مصلحت چیست که در سایۀ دیوار آیی
نیست پیوسته، «حسان» طبع تو خلاّق سخن
مگر از جلوۀ دلدار به گفتار آیی
📝 #حبیب_چایچیان
🌐 shereheyat.ir/node/1672
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹راوی زخم🔹
در تب و تاب تو آتش به دلم شعلهور است
خیمهٔ عمر من از داغ غمت پرشرر است
بگذارید بگویم، که نگفتیم چهقدر
این جهان از غم بسیار شما بیخبر است
تیغها سجدهکنان نیت قربت کردند
چیست سجادهشان؟ مخمل زخم پدر است..
سنگباران شدی ای کعبه و آتشباران
آتش طعن به روی جگرت بیشتر است
ای کبوتر خبر صبح قریب آوردی
گرچه دیدند که زنجیر بر این بال و پر است
خطبه را تیغ گشودی پی خیبرشکنی
همه گفتند مگر چاره بهجز «الحذر» است؟
آن علی بن حسین بن علی تیغ به کف
این علی بن حسین بن علیِ دگر است
راوی چند سفر عُسر و اسارت؟ هرگز!
چشم تو راوی دعوت به سلام و سحر است
چشمهایت همهٔ عمر شده لجّهٔ خون
راوی زخم عمیقیست که روی جگر است
📝 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹تو تبدار اباالفضلی🔹
زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟
دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری
بخوان در نیمهشبهایم «الهی لا تؤدّبنی»
بگو صد بار دیگر «ربِّ خلِّصنا من النارِ»
غل و زنجیر بر گردن چهل منزل بیا با من
که فردا باز فردا یوسف تنهای بازاری
تو تبدار اباالفضلی که سقا بود و عطشان بود
تو بیمار حسینی؛ راست میگویند بیماری
تو را هر روز عاشوراست... یا سبوحُ یا قدّوس
ملائک بر سر سجادهات جمعند بسیاری...
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/918
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹صفای سحر🔹
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
چه شکوهیست در این خیمه که صد قافله دل
مینوازند به امید رسیدن، جرسی...
ای صفای سحری جمع به پیشانی تو!
باد پاییم و به گردت نرسیدهست کسی...
چه صمیمیست خدایی که تو یادم دادی!
لطف محض است اگر نیست جز او دادرسی
باز شب آمد و من ماندم و این گریه و نیست
جز ابوحمزۀ طوفانی تو همنفسی
📝 #محمد_فخارزاده
🌐 shereheyat.ir/node/946
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹شعلۀ باران🔹
مینویسند جهان چهرۀ شادابی داشت
هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت
سجده میکرد به پیشانی او مهر نماز
نزد او سجده برای خودش آدابی داشت
موجها پشت سر او همه صف میبستند
سر سجاده که دریا دل بیتابی داشت
اشک بر گونۀ او بود و دعا روی لبش
آری او نیز برای خودش اصحابی داشت
بعد از آن واقعه با شعلۀ باران میسوخت
او که یک عمر فقط گریه و بیخوابی داشت
اشک در محضر او ذکر مصیبت میکرد
تا که میدید کسی ظرف پر از آبی داشت
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/5696
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث | #رباعی
💠 #امام_سجاد (علیهالسلام)
«مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا هَانَتْ عَلَیْهِ مَصَائِبُهَا وَ لَمْ یَکْرَهْهَا»
کسی که از دنیا دل بریده است، مصیبتهای آن برایش آسان شده و آنها را ناپسند نمیشمارد.
📗 تحف العقول، ص۲۸۱
🔹آزاد از تعلق🔹
با تیر غم و بلا، نشانش نکند
حیران زمین و آسمانش نکند
هرکس دلش از تعلقات آزاد است
اندوه جهان، دلنگرانش نکند
📝 #علی_اصغر_دلیلی_صالح
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#دوبیتی
🔹حدیث تشنگی🔹
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
همه از کربلا تا شام گفتند:
امام عشق، زین العابدینی
همیشه چشم گریانیست با تو
مگر یاد شهیدانیست با تو
هوای گریه دارم مثل این است:
غم شام غریبانیست با تو
نگاهت ابر گریانیست در شام
عجب آیینه بارانیست در شام
خبر در شهر پیچیدهست آری:
حضورت مثل طوفانیست در شام
چه رازی داشت آخر سجدههایت
چه کردی در «صحیفه» با دعایت
که میآید خیالم هر شب و روز
به پابوس شهید کربلایت
چه میشد خاک دامان تو باشم
شبی مهمان چشمان تو باشم
بیا مولای من! امشب دعا کن
که من هم از شهیدان تو باشم
📝 #عبدالحسین_رحمتی
🌐 shereheyat.ir/node/1675
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹جریان اشک🔹
در آسمان چشم تو باران ادامه داشت
آن ظهر بیغروب کماکان ادامه داشت
سی سال بعدِ سوختن خیمهها هنوز
در سینهٔ تو شام غریبان ادامه داشت
راوی آیههای مقطع! بگو چطور
بر روی نی تلاوت قرآن ادامه داشت؟
خون حسین آخر این ماجرا نبود
در خطبههای سرخ تو جریان ادامه داشت
بر روی خاک داغ دلت ماند و بعد از آن
بر خاک سجدههای فراوان ادامه داشت
جریان اشکهای تو بعد از هزار سال
هرگز نداشت نقطهٔ پایان، ادامه داشت...
📝 #فاطمه_زاهدمقدم
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹عزاداری هنوز🔹
چشمهای دیگران خواب و... تو بیداری هنوز
آفتاب روزی و ماه شب تاری هنوز
گرم استغفار هستی از گناهانی که نیست
آخر ای ابر پریشان از چه میباری هنوز؟
ای غروبِ سرخ عاشورا طلوع گریهات
کم غمت را درک کردیم و تو بسیاری هنوز
ماجرای خیمه آتش زد تو را خورشید من!
شعله شعله آه میسوزی، عزاداری هنوز
صبح و شب دشنامِ شام از خاطرت بیرون نرفت
خندهها در یاد تو... گریان بازاری هنوز
نیمهشبها فکر طفلان یتیمی، ماه من
مانده بر دوش تو از جدت علی باری هنوز
📝 #عاطفه_جوشقانیان
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹الشام الشام الشام🔹
گفتند کی؟ ناله کردی، الشام الشام الشام
افروخت در خاطراتت، تحقیر و دشنام، الشام
شد ننگ، شد عقده نامش، شرمنده دیوار و بامش
در ذهن هفت آسمان ماند، این نام ناکام، الشام
دست دغل بست دستت، شاید ببیند شکستت
تیغی که در راه، اَلتَف، سنگی که بر بام، الشام
شهری که هر کوچه دردی، شهری که هر گوشه داغی
شهری که اهلش شکستند، دلهای ایتام، الشام
در سینهات درد ای مرد، دستان تو سرد ای مرد
آتش شد اما نگاهت، آرام آرام، الشام..
الشام شهر شکسته، الشام با دست بسته
با چوبها پله پله، لرزید هر گام، الشام
گفتی «انا ابن المِنا» وای، گفتی «انا ابن الصفا» وای
هر جمله تیری سه پر بر، کفری بد اندام، الشام
هرچند از خون وضویت، هرچند سر روبرویت
رسوا شد اسلام کافر، یا کفر اسلام، الشام
هرچند زخمی که خوردی، تا غسل و تابوت بردی
هرگز ز یادت نبردهست، تکرار ایام، الشام
نام آور آسمانی، برجاست از تو نشانی
بعد از تو بسیار دیده است، سرباز گمنام، الشام
میآید آن صبح آن صبح، میآید آن مرد آن مرد
گرد مزار شهامت، میبندد احرام، الشام
الشام الشام ناله، الشام بغضی سه ساله
گفتند نی، ناله کردی، الشام الشام الشام
📝 #حامد_اهور
🌐 shereheyat.ir/node/955
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹آل صبح🔹
خورشید سرگردان میان کوچههای شام
خورشید زخمی با فرود سنگها از بام
یک چشم او با پرچمِ بر نیزهها، افشان
آن چشم دیگر با زنان و کودکان، همگام..
مردم نمیبینید؟ قرآن مبین است او!
اینگونه زیر بارش خاکستر و دشنام!
بر کودکان زخمی آیا حکم شلاق است؟
طبق کدامین آیهها، طبق کدام احکام؟
الحق که کفر کافران را هم درآوردهست
این حد خدانشناسیِ در پوست اسلام
نفرین به هر کس دشمن صبح است و آل صبح
نفرین به آل شام در هر لحظه، هر هنگام
از ما سلامی از ازل تا به ابد بر تو
ای آن که داری از شهید کربلا پیغام
📝 #اعظم_سعادتمند
✅ @ShereHeyat