eitaa logo
شعر هیأت
10.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
16 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️امروزه برخی شاعران عزیز و گرامی - که به ولایی‌سُرایی اشتغال دارند - شعرشان با عیوب اساسی، چه در محتوا و چه در شگردهای بیانی مواجه است. وقتی اشعار برخی شاعران را می‌خوانیم واقعا با این کلنجار روبروییم که: - به‌راستی این عزیزان در کجا شعر را آموخته‌اند و کجا در کدام انجمن شعرشان را نقد می‌کنند؟ - وقتی برای اهل‌بیت، این بهترین انسان‌های روی زمین اثری می‌سُرایند، از خود پرسیده‌اند شعرشان آیا سنخیتی با مقام معصوم دارد؟ یا خیر؟ - آیا به تعهد فرهنگی و ایمانی خود توجه دارند و می‌دانند که باید وسواس شعری داشته باشند؟ - آیا به انتظارات مخاطب فهیم توجه دارند؟ - اگر به این نکات توجه دارند، پس چرا گاهی این قدر شعرشان سطحی، عوامانه و ضعیف است؟ شاید بزرگ‌ترین عیب این شاعران «سطحی‌نگری و ساده‌انگاری» است. یادمان باشد این سخن رهبر فرزانه انقلاب را که فرمود اگر شاعری شعر ضعیفی، ولو با اخلاص سرود آن را عرضه نکند و کنار بگذارد.... آیا به این توصیه عمل می‌کنیم؟ ❗️ساده‌انگاری -که با ساده‌سُرایی(صمیمی و بی‌تکلف سرایی) فرق دارد - زبان شعر را ویران می‌کند و از شاعر، چهره‌ای ضعیف، سطحی‌نگر و غیرقابل دفاع نشان می‌دهد... 📝 متن کامل یادداشت تخصصی استاد با عنوان «نشانه‌های ساده‌انگاری و سطحی‌نگری» را در کانال زیر ملاحظه فرمایید: 📢 ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی ✅ https://eitaa.com/smhroknabadi/33
علیه‌‌السلام 🔹ماهِ شب‌زنده‌دار🔹 چه خبر شد که راه بندان است کوچه کوچه پر از غزلخوان است همه انگشت‌ها به دندان است ماه روی حسن نمایان است سبز مثل بهار می‌آید با فقیران نشسته روی حصیر برکت می‌دهد به نان و پنیر به نگاهش دل یتیم، اسیر سفره پهن و چه فرق اینکه فقیر از کدامین دیار می‌آید باز تا بخششی دوباره کند اهل آن نیست استخاره کند سنگ را مهر او ستاره کند به همین ابر اگر اشاره کند ابر پروانه‌وار می‌آید مثل آیینه است آیینش رمضان الکریم مسکینش شمس از سکه‌های زرینش سائل خنده‌های شیرینش به امید انار می‌آید دل‌شکسته‌ست از زمانۀ خود تکیه داده به نخل خانۀ خود غرق در شور بی‌کرانۀ خود دارد از خلوت شبانۀ خود ماه شب‌زنده‌دار می‌آید هرچه دِرهم تَصَدُّق سر او فتنه برخاست پای منبر او زرهش هست یکه سنگر او تک و تنهاست گرچه، لشکر او به نظر بی‌شمار می‌آید صلح یا جنگ، حکم حکم خداست دور تا دور او نفاق و ریاست در خروش نبرد، مرد کجاست؟ لشکرش هاله سیاهی‌هاست از میان غبار می‌آید خون‌جگر از کلام بعضی‌ها ناامید از مرام بعضی‌ها زهر خورد از طعام بعضی‌ها زخم خورد از سلام بعضی‌ها همچنان بردبار می‌آید زخم اگر بشکفد به جامه صلح یا که خونین شود عمامه صلح مصلحت هست در ادامه صلح دارد از پای عهدنامه صلح با شکوه و وقار می‌آید سینه‌اش رازدار سر مگوست دین دنیاپرست بند به موست دوست لفظی شبیه لفظ عدوست از قعودی که صبر ریشه اوست چه قیامی به بار می‌آید حرف حق مرده، حرف نان مانده در گلو باز استخوان مانده ولی آن روی داستان مانده مردی از نسل آسمان مانده که سرانجام کار می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1700@ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
18.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | رهبرانقلاب، شب گذشته در #دیدار_شاعران: 🚨 نگران #زبان_فارسی هستم 👈 از #صدا_و_سیما گله‌مندم؛ زبان بی‌هویت را ترویج میکند. ۹۸/۲/۳۰ 💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 متن بیانات شب گذشته رهبرانقلاب در #دیدار_شاعران منتشر شد. ۹۸/۲/۳۰ 🔍 بخوانید👇 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42611
هدایت شده از شعر هیأت
💠 به همت دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر برگزار می‌شود: 🔹کنگره فصلی شعر کوتاه (ویژهٔ قالب‌های دوبیتی و رباعی) 🔹فصل پنجم:‌ رمضانیه (با محوریت دعاهای ۴۴ و ۴۵ صحیفه سجادیه) 🔹برگزیدگان: هر اثر برگزیده: سه میلیون ریال (تعداد برگزیدگان با نظر داوران کنگره تعیین خواهد شد.) 🔹مهلت ارسال آثار: تا پایان چهارشنبه ۲۹خرداد۱۳۹۸ 🔹نحوه ارسال آثار: ثبت اثر در پایگاه شعر هیأت به نشانی: 🌐 www.shereheyat.ir ✅ @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹ببخش...🔹 مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش دلم زبانهٔ آتش، دلم خرابهٔ شام مرا به خاطر این خانهٔ خراب ببخش ببین! خرابی من از حساب بیرون است مرا بگیر در آغوش و بی‌حساب ببخش تمام عمر حواست به حال و روزم بود تمام عمر خودم را زدم به خواب، ببخش اگر شکسته پر و روسیاه آمده‌ام مرا به نور حسین ابن آفتاب ببخش حسین گفتم و گفتی حسین عشق من است مرا به عشق عزیز ابوتراب ببخش همیشه جانب او گفتم «السلام علیک...» مرا به لطف فراوان آن جناب ببخش شنیده‌ام که تو با کودکان رفیق‌تری مرا به گریهٔ شش‌ماههٔ رباب ببخش 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1478@ShereHeyat
🔹خونین‌شهر🔹 به سوگ نخل‌های بی‌سرت گیسو پریشانم شبیه خانه‌های خسته‌ات در خویش ویرانم شب طوفان نباشد، صبح ساحل از صدف خالی‌ست که من این روزهای سخت را از عشق می‌دانم تو رفتی ای قنوتت تشنه با یکریز باران‌ها و من چون مشک خالی در کنار رود می‌مانم به هرجا ذکر خیر توست با اروند با کارون به هر موجی روایت‌هاست از تو ماه تابانم کدامین صفحۀ قرآن جیبیِ تو ترکش خورد که عطر یاس و یاسین می‌دهد امروز قرآنم من ایمان دارم ای خورشید، بعد از این شب یلدا به نورت فتح خواهی کرد خونین‌شهر چشمانم و خرمشهرها دیده‌ست با چشمان خود ایران و خرمشهرها در پیش دارد باز ایرانم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2575@ShereHeyat
🔹چراغ گریه🔹 به‌نام او که دل را چاره‌ساز است به تسبیحش زمین، مُهر نماز است چراغی مرده‌ام، دل کن دلم را به بسم‌الله، بسمل کن دلم را بگیر این دل، دل ناقابلم را به امّیدی که بگدازی دلم را بده حالی که حالی تازه باشد که هر فصلش وصالی تازه باشد مدد کن لحظه‌ای از خود گریزم که تاریک است صبح رستخیزم تمام فصل من شد برگ‌ریزان بده داد منِ از خود گریزان الهی سینه‌ای داریم پُر سوز تبسم کن در این آیینه یک روز تبسم کن، تبسم کن، الهی! مرا در عطر خود گم کن، الهی! من از کوه و درختی کم نبودم شبی با من تکلم کن، الهی! همه حیران، چون موساییم در طور تجلی کن، شبی، یا نور، یا نور! تجلی کن که ما گم‌کرده راهیم ببخشامان که لب‌ریز از گناهیم الهی سربه‌زیران تو هستیم اسیرانیم، اسیران تو هستیم اسیرانی سراسر دل‌پریشیم الهی، ما گرفتاران خویشیم الهی اَلاَمان از نَفْس بد کیش اسیر تو گریزان است از خویش دلم سرگرمِ کارِ هیچ‌کاری امان از این پریشان‌روزگاری نه گفتارم به کار آمد، نه رفتار گرفتارم، گرفتارم، گرفتار دلا برخیز، از این بیهوده برخیز به چشمانم چراغ گریه آویز از آن ترسم که در روز قیامت نیاید دل به‌کار سوختن نیز الهی ما نیازیم و تو نازی غم ما را تو تنها چاره‌سازی الهی درد این دل را دوا کن همین امشب مرا از من جدا کن دعا کن یک سحر در خود برویم بگویم آن چه را باید بگویم دلم را شعلۀ آه سحر کن مرا در یک دوبیتی مختصر کن «الهی درد عشقم بیش‌تر کن دل ریشم از این غم، ریش‌تر کن از این غم گر دمی فارغ نشینم به جانم صدهزاران نیشتر کن»... خوشا آن دل که با روحش بِحِل کرد بدا دنیا که ما را خون به دل کرد... خوشا آنان که پیش از مرگ، مُردند به راز عشق پی بردند و بردند... به جوش آمد دوباره خون مردی تو اما ای دلِ غافل، چه کردی؟ بخوان امشب به آهنگ جدایی «کجایید ای شهیدان خدایی؟»... به مدهوشان خاکی‌پوش عاشق به سوز نوحۀ مردان «صادق» «سبک‌باران خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند»... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1421@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جهان نگران🔹 آن صبح سراسر هیجان گفت اذان را انگار که می‌دید نماز پس از آن را قد قامت...قد قامت... قد قامت دیدار در حی علی خیرِ عمل دید نهان را تسبیح به دست چپ و قرآن به کف راست آماده که تسلیم نماید سر و جان را این عطر صلات است؟ نه، عطر صلوات است خوشبو به گل نام نبی کرد دهان را! اکنون به نماز آمده این مردتر از مرد انگار که در دست گرفته‌ست زمان را آن سایه که شمشیر کشیده‌ست، ندیده‌ست در پشت سر عشق، جهانی نگران را؟ این سجده همان سجدۀ سرخ است که باید از قدر تو لبریز نماید رمضان را محراب به خون شسته شد و مسجد کوفه از حادثه‌ای سرخ خبر داد جهان را! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2632@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دست رفاقت🔹 شده نزدیک‌تر از قبل، شهادت به علی اقتدا کرده به همراه جماعت به علی با سر تیغ جدا کردنشان دشوار است بس که چسبیده در این لحظه عبادت به علی فرق شمشیر عرب با همه در یک چیز است به عقب خم شده از شرم اصابت به علی... درد این‌جاست که در دست دگر خنجر داشت هر که آمد بدهد دست رفاقت به علی... روزگاری همه از تیغ دو دم می‌گفتند افتخارش به عرب ماند، جراحت به علی! کاسۀ شیری و دستان یتیمی لرزان این خبر را برسانید سلامت به علی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3131@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹فزت و رب الکعبه🔹 به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فُرادا می‌کند در سجدۀ دوم جماعت را مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را چنان آغوش وا کرده‌ست رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر، در کمتر از یک لحظه ارکان هُدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیری قیامت را؟ رها شد نغمۀ «فزت و رب الکعبه» در عالم علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/408@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خط آخر🔹 امام رو به رهایی عمامه روی زمین قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک چکید خون خدا در ادامه روی زمین خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین زمان به خواب ببیند که باز امیرانی رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین: «مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین...» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/434@ShereHeyat