eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
535 عکس
170 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
وَالتّینِ وَالزیتون... به پرواز پرستوهای «سُبحانَ الَّذی اَسری» به آواز قناری‌های سرخ مسجدالاقصی.. به بغض گریۀ گهوارۀ بی‌طفل و بی‌مادر به آن طفلی که مدفون است روی سینۀ بابا به بسم الله پروانه، کنار شعلۀ آخر به پرپرهای شمع سوخته در آخرین نجوا به گل‌های کفن‌پوش بنفشه در ردیف هم به لالایی بمب فسفری خواب اقاقی‌ها به متن برگ برگ آیۀ وَالتّین والزیتون به نَص سورۀ والطور و نور سینۀ سینا که قطره قطره خون بی‌گناهان نیل خواهد شد و فرعون زمانه غرق خواهد شد در این دریا ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سیصد و هفتاد رود به هر طرف که نظر می‌کنم شهیدی هست اگر شهید می‌آرند پس امیدی هست پرندگان مهاجر به لانه برگشتند ستاره‌ها به شب رودخانه برگشتند اگرچه پیرهنت پاره‌پاره می‌آید هنوز بانگ اذان از مناره می‌آید هنوز عکس تو در کوچه‌ها جوان مانده‌ست هنوز نام تو در یاد اصفهان مانده‌ست هنوز سیصد و هفتاد رود بی‌پایان عبور می‌کند از بیست و پنجم آبان هنوز لشکریان حسین خرّازی زبانزدند به ایثار و عشق و جان‌بازی... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سیصد و هفتاد بیت خون‌آلود خبر چه بود، که بوی فراق می‌آمد؟ حماسه بود که با اشتیاق می‌آمد خبر نیامده آتش گرفت نصف‌جهان خبر چه بود، که این‌قدر داغ می‌آمد؟ خبر به گوش درختان آخر پاییز شبیه آه جگرسوز باغ می‌آمد درست در خنکای اواخر آبان صدای سیصد و هفتاد داغ می‌آمد سیاه بود شب اصفهان، برای همین نه یک چراغ که صد چلچراغ می‌آمد درازی صف تابوت و دوش‌ها گفتند قصیده‌ای که به سبک عراق می‌آمد تهِ قصیده کجا بود؟ من نمی‌دانم سر قصیده که از چارباغ می‌آمد درست سیصد و هفتاد بیت خون‌آلود قصیده بود که با این سیاق می‌آمد.. چه آه‌ها که از این ماجرا به گردون رفت چه گریه‌ها که از این اتفاق می‌آمد دوباره عطر شهیدان در این غزل پیچید چه بوی دل‌کشی از این اتاق می‌آمد.. ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ستم، آشوب، نامردی زیاد است غم و اندوه، بی‌دردی زیاد است دل من خوب می‌داند پس از این امید این‌که برگردی زیاد است ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهارستان غیرت تو را هرگز نفهمیده، تو را ای سورۀ یاسین نه ابر و باد پاییزی، نه باران‌های فروردین تو رفتی و به دنبالت، غمی رویید در جانم پس از تو می‌کشم با خود، دلی خسته، سری سنگین برای آن‌که برگردی به سمت سبز نخلستان تمام آسمان آن شب، دعا می‌خواند و من آمین خلاصه می‌شود در تو، بهارستانی از غیرت که از عطر حضورت شد، فضای شهر عطرآگین تو ای بالانشین امشب، مرا با خود ببر... اما تو بالا می‌روی بالا... و من پایین‌تر از پایین هنوزم شعله می‌بارد، به دامان غزل‌هایم غم هجر «جهان‌آرا»، تب اندوه «زین‌الدین» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای گمشدۀ زن معاصر! در علم، زنی عالمه، عالی‌منصب در ذکر و تهجد اهل یارب یارب در عین عفاف، در مصاف و میدان ای گمشدۀ زن معاصر، زینب! ✍🏻 🏷 علیهاالسلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حسین پس از کربلا آنچه در عشق خیرالکلام است آنچه در صبر حُسن‌ ختام است آنچه در وصف او عقل، خام است آنچه کار رسول و امام است مدح زینب علیها سلام است از وقار پیمبر نوشتن از کرامات کوثر نوشتن از رجزهای حیدر نوشتن حاصل جمعشان یک مقام است شأن زینب علیها سلام است جلوه در جلوه شیر خدا بود آیه در آیه خیرالنسا بود او حسین پس از کربلا بود حیدر کوفه، زهرای شام است او که زینب علیها سلام است او که شد در نگاهش خلاصه آسمانی‌ترین استغاثه توأمان عزا و حماسه آنچه تفسیر خون امام است اشک زینب علیها سلام است در خروش صدایی شکسته در طنین قدم‌های خسته در شکوه نمازی نشسته آنچه فریاد سرخ قیام است آه زینب علیها سلام است از شب بارگاهش بگوییم از شهیدان راهش بگوییم از یلان سپاهش بگوییم جانشان غرق شوری مدام است نذر زینب علیها سلام است ✍🏻 🏷 علیهاالسلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
42.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 السلامُ علیکِ یا زینب! غیرتت کاخ ظلم را لرزاند خطبه‌هایت شبیه زهرا بود کلمات تو ذوالفقار علی اقتدار تو تیغ مولا بود 📹 شعرخوانی جمعی از شاعران اهل‌بیت در حرم مطهر علیهاالسلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مژدۀ پایان اسرائیل عاقبت طوفان‌الاقصی می‌شکافد نیل را می‌زند بر هم بساط قوم اسرائیل را تا سپاه بز دل شیطان بجنبد... آسمان، می‌دمد وادی به وادی صور اسرافیل را ابرهه با لشکری چون کاه غلتان روی خاک ابر هم می‌آورد بارانی از سجیل را بسته‌اند از پشت این کفتارها، جلادها دست شیطان و یزید و خولی و قابیل را.. کربلای غزه میدان بزرگ ابتلاست پا به قربانگاه دل بگذار و اسماعیل را... وه چه نزدیک است آن صبحی که دنیا بشنود در خبرها مژدۀ پایان اسرائیل را می‌رسد مولایمان از راه و می‌خواند بلند مسجدالاقصی دعای لحظۀ تحویل را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آسمان سرخ شهیدان بگو به خصم، اگر باغشان بهار ندارد اگر شکوفه ندارد، اگر انار ندارد اگر نمایش ایثار و اقتدار ندیدند اگر بزرگی‌شان دیگر اعتبار ندارد در این دیار برای شهادتی که الهی‌ست میان این همه عاشق، دلی قرار ندارد بگو به خصم، در این باغ؛ باد نامه‌رسان است چه باک غنچۀ پرپرشده مزار ندارد در این دیار اگر دشمنی به صحنه بیاید به طور حتم دگر فرصت فرار ندارد.. بگو به خصم، که تاریخ را به خون نکشاند به خون کشیدن تاریخ افتخار ندارد تو پر گشودی و رفتی به دوردست، کبوتر کسی به غیر افق از تو انتظار ندارد شبیه صخره بلندی، شبیه رود خروشان شبیه برکه غریبی، شبیه زمزمه جوشان :: به خاک بوسه زدی راه انقلاب بماند که عشق اوج بگیرد، که ظلم خواب بماند تو لاله بودی و پرپر شدی که خانه به خانه همیشه رایحۀ روشن گلاب بماند تو سنگ دست گرفتی، تفنگ دست گرفتند مقدّر است که این جنگ بی‌حساب بماند.. دعای کودکی‌ات سال‌هاست ورد زبان‌هاست خدا کند دشمن، خانه‌اش خراب بماند سزاست وصف تو را با تمام شهر بگویند قرار نیست فقط عکس تو به قاب بماند.. تو کیستی؟ گلِ در خون نشسته گوشۀ صحرا چراغ کوچک و سوزان کنج مسجدالاقصی :: رسیده است به دریا دوباره موج خطرها به ماهیان برسد با صدای آب خبرها گلی شبیه تو افتاده است کنج خیابان کبوتران عزادار ریختند چه پرها چه‌قدر شهر عزادار مادران شهید است چه‌قدر داغ پسر می‌رسد برای پدرها چه‌قدر باغ غم‌انگیز می‌شود تو نباشی چه‌قدر دلهره دارند از درخت، تبرها.. عجیب نیست به یاد شهاب‌های مصمّم ستاره سر بگذارد شبی به کوه و کمرها.. بخند و باور کن، آبشار می‌رسد از راه به افتخار تو فردا بهار می‌رسد از راه :: دل بزرگ، دل پر امید، گریه ندارد دلی که رفت و به دریا رسید، گریه ندارد.. به افتخار به عکس تو چشم دوخته مادر نه گریه‌ای، نه فغانی، شهید گریه ندارد تو رفته‌ای و شهادت سعادت است همیشه چرا عزاداری؟ صبح عید گریه ندارد مبارکت باشد، آسمان سرخ شهیدان کبوترانه کسی پر کشید، گریه ندارد تو پر گشودی و این ابتدای شادی و شور است که روسیاهی کاخ سفید گریه ندارد به سنگ‌ها برسانید افتخار همین است که ایستاده بمانند، اقتدار همین است.. ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مکتب شهادت این سرزمین نامش فلسطین است باری خاک دلیران و دیار جان‌نثاری مهد شکوه و مسقط الراس صلابت آیینه‌دار مکتب خون و شهادت.. ما شیرمردانی به رزم آماده داریم قاسم سلیمانی و فخری‌زاده داریم در بطن خویش آیات محکم کم نداریم امثال طهرانی مقدم کم نداریم آنان که بر فرق عدو سجیل بودند دنبال محو نام اسرائیل بودند ایمان اگر شد با عمل همره غمی نیست ما سهممان خون است و خون سهم کمی نیست بر پرچم ما نقش خون مانده‌ست یک عمر ما را به غیر از زخم حاشا مرهمی نیست صهیون اگر دیو سپید هفت‌سر شد هرگز مپندارد که ما را رستمی نیست این خانه بیت العنکبوت است و بداند سد است اگر این خانه سد محکمی نیست صهیون زند از پشت خنجر رسمش این است تنها فقط خون ناجی این سرزمین است.. هرگز مدار از سامری هیچ انتظاری موسی بر این موساد نفرین کرد باری دریا اگر طغیان کند ماییم سَدّش هرگز نترسانده‌ست ما را جزر و مَدّش باید بخوانیم از حضیض و اوج‌هایش از این شب تاریک و بیم موج‌هایش اهریمنان هیزم‌‌کشانی بس حقیرند آتش بیار اغتشاشات اخیرند ای سامری تا کی فریب و کشته‌سازی؟ نفرت پراکندن به دنیای مجازی ای سامری تا کی به بت‌ها سجده کردن؟ سودی نخواهی برد از این گوساله‌بازی.. دنیا تماشا کن چراغ راه ما را فریادهای جاء نصر الله ما را ما پیروان شیر احزاب و حنینیم دلدادگان نسل اِحدَ الحُسنَیَینیم مردم! مبادا پیش دشمن ساده باشید ای لشکر صاحب‌زمان! آماده باشید اربابمان می‌گفت اگر که دین ندارید ای حق‌ستیزان لااقل آزاده باشید اربابمان می‌گفت قبل از دادن جان باید که بر معشوق خود دلداده باشید اربابمان از صدر زین افتاد بر خاک این‌گونه باید خاکی و افتاده باشید در پای ارباب ارباً اربا گشت قاسم قاسم شوید و مست از این باده باشید این پرچم حق است و حق پس دادنی نیست این پرچم از دستان ما افتادنی نیست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دیر آمدم... دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت می‌سوخت هیأت، میان «وای مادر» داشت می‌سوخت دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می‌سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab