eitaa logo
شعر انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
755 عکس
240 ویدیو
4 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
«اتاق اوّل مقاومت» گم نشد او که ناپدید شد یا به قول عدّه‌ای شهید شد تا هنوز می‌کشد نفس او در این دقایقی که واژه واژه شعر روی این سطور راه می‌رود پشت میز کهنه‌اش در اتاق اوّل مقاومت نشسته است وَ برای روزنامۀ «لوموند» سرمقاله می‌نویسد و هنوز چشم روی طرح‌های تازۀ مبارزه نبسته است حبس شد شبیه یک نفس در گلوی بی‌قرار روزگار سال‌های آزگار او که نور بود و نور مانده است می‌کند گذر از همه دریچه‌های بستۀ سیاه‌چال‌ها گرچه بسته‌اند دست و پای نور را دست و پای نور هیچ‌گاه بسته نیست اشتباه فکر کرده‌اند کار آسمان همیشه هم به شب نمی‌کشد او که روز بود و روز مانده است هیچ‌گاه پا عقب نمی‌کشد تا همیشه آب می‌خورد آتش قیام‌های مردمی از همان دو چشمِ روشن‌آبی‌اش از همان نگاه انقلابی‌اش او همیشه ماندنی‌ست او همیشه زنده است او همیشه هست او همیشگی‌ست ✍🏻 🏷 🗓 ۹شهریور؛ سال‌روز ناپدید شدن امام موسی صدر در سفر به کشور لیبی [سال۱۳۵۷] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رفتنش... مانده‌ام با گریۀ بی‌اختیار دیگری عاقبت می‌بینمش، شاید بهار دیگری بازگشتن را فرج می‌دانم و با این حساب رفتنش شاید که یعنی انتظار دیگری بارها پرسیده‌ام از خود، چرا از شیعیان نام «موسی صدر» دارد اعتبار دیگری؟.. شاید از این رو که در این راه، با غیر از خدا ننگ می‌داند که بگذارد قرار دیگری وای از آن روزی که دستی پرده‌ها را پس زند تا بچرخد چرخ دنیا بر مدار دیگری دشمنان آن روز می‌فهمند آتش‌های‌شان غیر خودسوزی نمی‌آید به کار دیگری ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پاییز سامرا امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پرچم «لا تَفَرَّقُوا» فجرآور صبح آرزو می‌آید با پرچم «لا تَفَرَّقُوا» می‌آید با عدل علی و مهربانی رسول روزی به خدا قسم که او می‌آید ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حکومت خورشید ز عمق حنجره بر بام شب اذان می‌گفت حدیث درد زمین را به آسمان می‌گفت صدا چه پاک به شب می‌چکید و روشن بود که از حکومت خورشید در جهان می‌گفت شبانه‌های شکست شب و سیاهی را هلال ماه به گوش جهانیان می‌گفت رسیده بود به معراج آفتاب، غبار اگر به جای زمان، صاحب‌الزمان می‌گفت... به سفره‌ای که در آن انتظار را چیدند نگاه‌های گرسنه ز میهمان می‌گفت نبودی و دلِ ما بی‌نگاه معصومت کبوترانه شب و روز، الامان می‌گفت ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سَیّد خراسانی‌ کبود غیبت تو آسمان بارانی‌ست و کار دیدۀ ما در غمت گل‌افشانی‌ست به یُمن آمدنت مثل آستانۀ عید تمام کوچۀ شهر دلم چراغانی‌ست ز بس که با تو به صحبت نشسته و گرمم خیال می‌کنم امشب شب زمستانی‌ست.. شبی برای تو تا صبح شعر می‌گفتم بیا که فصل غزل گفتن و غزل‌خوانی‌ست بدون تجربه حرفی نمی‌زنم، این قرن زمان سَیّدی سَیّد خراسانی‌ست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دلیل تبسم ای بهترین دلیل تبسم ظهور کن فصل کبود خندۀ ما را مرور کن چرخی بزن به سمت نگاه غریب ما از کوچه‌های بی‌کسی ما عبور کن ما زائر تبسم بارانی توایم ما را به حق آینه‌ها، خیس نور کن.. ما را ببر به خلوت کشف و شهود خویش ما را به راه سیر و سلوکت غیور کن ما بی‌شکیب، نور تو را آه می‌کشیم یا جلوه کن و یا دل ما را صبور کن روح زمین کبود شب و دشنه است و ظلم ما را برای چیدن ظلمت جسور کن ای آخرین تبسم نور محمدی! جان جهان، عدالت روشن! ظهور کن ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نوید عید آغاز ربیع است و دلم آینه‌بندان ای هجر بگریانم و ای شوق بخندان آیا شده قلبم به تو نزدیک؟ نه آن‌قدر از قبله‌ات آیا شده‌ام دور؟ نه چندان دنبال تو می‌گردم، مشتاق تو هستم حیرانم و بی‌تابم، بی‌تابم و حیران می‌سوزم از این فاصله که فاصله‌ای نیست سخت است که هستی و نمی‌بینمت آسان انگار هوایی که نفس می‌کشم آری یا نبض غریبی که به قلبم شده پنهان در پشت کدام آینه‌ای، پشت کدام اشک؟ ما نور نداریم، شما چهره بگردان.. خاکستر غم بر سر ما ریخته اما در آتش هجران تو هستیم کماکان سردار سرِ دار هم از شوق تو می‌گفت سر رفت ولی سجده نرفت از سر پیمان عید است و نوید است، جهان منتظر توست لب باز کن ای مرد! بخوان سورهٔ انسان ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سپاه صبح رسیده بخند و مژده بده، وصل یار نزدیک است صبور باش دل من! قرار نزدیک است رسیده سینه به سینه از آن سر دنیا خبر به حنجرۀ‌ انتشار نزدیک است گذشت دور زمستان و پادشاهی برف من از نسیم شنیدم بهار نزدیک است.. بیا که دفتر تقدیر را ورق بزنیم زمان نو شدن روزگار نزدیک است سوار کشتی نوحیم در دل طوفان چه جای دلهره؟ دریاکنار نزدیک است هوای آمدنش را نفس بکش، خوش باش که مقطع غزل انتظار نزدیک است افق به سرخی خون خودش شهادت داد سپاه صبح رسیده، سوار نزدیک است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تبریک امامت قسمتم شد که به یُمن تو به حاجت برسم به تماشای نگاهت سر ساعت برسم لحظهٔ تاج‌گذاریِ تو ای رود زلال! دعوتم سوی تو در عید ولایت برسم ای امامی که شدی زندگی‌ام، می‌خواهم پای ذکر تو به تبریک امامت برسم حجة بن الحسن ای وارث آیین رسول! پاک کن تیرگی‌ام را که به خدمت برسم خواستم یک نفر از لشکریانت باشم به سپاه تو می‌آیم به اطاعت برسم خوانده‌ام باز دعای فرجت را ای کاش با دعای تو به توفیق زیارت برسم جمکرانی شده قلبم، نفسم مشتاق‌ است پیش پای تو بمیرم، به سعادت برسم هم‌قدم با شهدا منتظر دیدارم شاید این‌گونه به آغوش شهادت برسم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای دست و زبان شهدا، هیچ زبانی چون حنجره‌ات داغ مرا تازه نمی‌کرد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کوفیه‌پوش تو ای نگاه غریب‌آشنای کوفیه‌پوش! غبار، آینه‌ات را نمی‌کند مخدوش همین که حنجره‌ات را درید پنجهٔ دیو پی شنیدن تو تیز شد هزاران گوش نه اینکه هستیِ تو با خروش همزاد است، کجا صدای تو ای رود می‌شود خاموش؟ تو را نبُرد به دالان انفعال و فرار سکوت آدمیان و درندگی وحوش به این نبرد مقدس چه کار خواهد داشت کسی که نان و شرف می‌کند خرید و فروش؟! توان وصف ندارم حماسه‌رنجت را کنار قصهٔ تو شعر می‌رود از هوش بلند شو بتکان خاک شانه‌هایت را دوباره بغض وطن را بگیر در آغوش به نیت همهٔ غزه عرضه کن به حسین غم کمرشکنی را که برده‌ای بر دوش ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab