•••┈✾~🔥~✾┈•••
از منظره ات عکس به تعداد گرفتم
از هرچه به جز چشم تو ایراد گرفتم!
من سارق یک مثنوی از چشم تو بودم
دزدیدم و هی دست مریزاد گرفتم..!
در برکه ی آغوش تو لغزیدم و ناگاه
از پیرهنت ماهی آزاد گرفتم!
خطّاط نبودم؛ به تماشات نشستم
از خطّ ِدواَبروی خودت یاد گرفتم
رفتی و من از پستچی ِتازه ی تقدیر
هر نامه ی گنگی که نشان داد، گرفتم
از آذر دستان من امروز رها شد
آن دست که در گرمی مرداد گرفتم..
باد آمد و برداشت تو را، حقّ من این بود!
باید بدهم هرچه که از باد گرفتم...
#محمد_علی_نیکومنش
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در من
دلشورهاے
زندڪَیمیڪند
از جنس توو
سر میڪشد هر روز
عصر قهوهے تلخ نبودنت را...
#عصرتون_زیبا🌻
- فرنکی: تو حتی نمیشناختیش،
ولی داشتی براش گریه میکردی..
+ جانی: لازم نیست برای غمگین بودن کسی رو بشناسی، بهش میگن همدلی.
با سلاحی که مرا کشت به او جان می داد
با همان لب که به من قول فراوان می داد…
#سیدتقی_سیدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به فکر خودت فکر کن.... - @mer30tv.mp3
5.51M
صبح 13 خرداد
#رادیو_مرسی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•⪯ساعتِ دنیاۍ من
ڪوک است با لبهاۍ تو
صبح را بیدارۍِ چشم تو تعیین مۍڪند👩🏻❤💋👨🏻☘⪰•
سهم من چیست غیر گریه و شعر
بین یک روز خوب و بالأخره
تا خود ِ صبح ، خواب و بیداری
زل زدن توی چشم یک حشره
مشت هایم به بالش ِ بی پر
گریه زیر پتوی یک نفره
با خودت حرف می زنی گاهی
مثل دیوانه ها بلند ، بلند
چون که تنهاتر از خودت هستی
همه از چشم هات می ترسند
پس به کابوسشان ادامه نده
پس به این بغض ها بگیر و بخند
ساده بودیم و سخت بر ما رفت
خوب بودیم و زندگی بد شد
آنکه باید به دادمان برسد
آمد و از کنارمان رد شد!
هیچ کس واقعا ً نمی داند
آخر داستان چه خواهد شد
صبح تا عصر کار و کار و کار
لذت درد در فراموشی
به کسی که نبوده زنگ زدن
گریه ات با صدای خاموشی
غصّه ی آخرین خداحافظ
حسرت ِ اوّلین هم آغوشی
از هرآنچه که هست بیزاری
از هرآنچه که نیست دلگیری
از زبان و زمان گریخته ای
مثل دیوانه های زنجیری
همه ی دلخوشیت یک چیز است
اینکه پایان قصّه می میری
#مهدی_موسوی🍃
#چارپاره
همواره عشق
بی خبر از راه می رسد
چونان مسافری که به ناگاه می رسد
#حسين_منزوى
میترسم ای رفیق تو هم مثل خاک سرد
وقتی مرا به دل بسپاری که مرده ام...
#میلاد_عرفان_پور
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دارم کارمو میکنم، کتابمو میخونم، فیلممو میبینم، یهو چی میشه؟
نیروی زندگی ازم خارج میشه.
یهو دیگه دلم نمیخواد کاری کنم.
میخوام هیچ کاری نکنم.
من میخوام یک کاکتوس تنها باشم، بشینم یه جا کاری نکنم و کسی هم بهم دست نزنه.
🌵🙂
عصر "دلتنگی" است ...
گول این هیاهو را نخور
ازدحام شهر
از انبوه تنهایی پر است ...
#سیدمحسن_خاتمی