ز دردِ عشقِ تو دوشم امیدِ صبح نبود... #سعدی...🕊🔖 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

صبح 5 دی🍛🍱 #رادیو_مرسی📻 #شعر_ناب ✨

•🌤• ما در چه شماریم که خورشیدِ جهانتاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده ست،،، #صائب‌تبریزی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

[ کل شیء یتجمّد فی الشتاء الاّ العطر و الحنین و الذکریات و بعض الأمنیات ] همه چیز در زمستان یخ می‌بندد به جز عطر و دلتنگی و خاطره‌ها و بعضی آرزوها!(: #عربیات ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

🖌بیا که هردوبه نوعی به شانه محتاجیم دوباره موی تو و حال من پریشان است...! #جواد_منفرد

✨ چقدر خوب می بود قلبی را بیابی که دوستت بدارد بی آن که چیزی بخواهد جز این که حالت خوب باشد ...! #جبران_خلیل_جبران🌱

غَم انگیزترین ... نقطه دُنیا ،آغوش مَن است ... وَقتی بی اندازه جای تو دَر آن خالیست! #فرشته_رضایی🦢🍃

نکند باز سری با دگران دارد یار... 🥺 #شهریار...🕊🔖

قلب منی‌ . . .♥️🌿

نیامدی زمستان آمد،من اینجا ایستاده ام روبروی تمام دلتنگی های دنیا...🙂💔 #سالارنامی...🕊🔖

از تو وقتی خواستی با خود هم‌آغوشم کنی چشم پوشیدم؛ که ترسیدم فراموشم کنی سرو عریانی که با پاییز می‌آمیخت گفت: کاش پیش از برف با آتش کفن‌پوشم کنی باد روشن می‌کند خاکستر افسرده را شعله‌ورتر می‌شوم هرقدر خاموشم کنی تلخی و شیرینی دشنام و لبخندت یکی‌ست باز کن لب تا به سحر عشق مدهوشم کنی من نمی‌مانم میان برزخ وصل و فراق باید امشب یا ببوسی یا فراموشم کنی #فاضل_نظری 📕وجود

مثل گلبرگی که روزی لای دفتر کاشتی کاش با من بودنت را هم نگه می داشتی... #عرفان_اسماعیلی

#الدخیلڪ_یا_ام_القمر_س❤️ حدیث مادرانِ این زمینے چرا بعدِ پسرهایٺ حَزینے بہ سوگندِ شهیدان مدافع تو تا روز جزا اُمُّ الْبَنینے #ام_الشهداء🥀 #وفات_حضرت_ام_البنین(س)🥀 #تسلیٺ_باد🥀

📝 آن‌قَدَر سرکشی و ناز که باید، داری شیوه‌ی مهر و وفا هم قَدَری می‌باید #هلالی_جغتایی

خیالِ چشمِ تو ظرفم چنان لبالب ساخت که دامنِ مژه گر بِفشُرم شراب چکد #طالب_آملی

به توفکرمیکنم:)🙂🌱 سهراب پاکزاد | یاغی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

سلام در این صبح زیبا بهترینها و خیرترینها را از خدای عزیز ومهربان برای شما خواستارم امروزتون پراز نعمـت پراز خبرهای خوب پراز اتفاقات قشنگ پراز موفقیت و پراز خیر و برکت باشه الهے بہ امید تو 🌻

صبح 6 دی☃️ #رادیو_مرسی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

عطر گلها نیست این بوی غریب از موی توست وین نسیم عطر گردان قاصد گیسوی توست كیست «شب بو»؟ تا نسیم او برآشوبد مرا در من این شیدایی از یاد تن خوش بوی توست زلف مشكین را به باد صبحگاهی داده‌ای وین قیامت‌ها همه از نافه‌ی آهوی توست هم تو سيـرابم توانی کرد، ای جاری‌ترین! ای که دریـا از عطش پروردگان جوی تو‌ست چشمه‌ی آب حیات است _آه خضر من! _ نه چشم این که جوشان زیر طاق‌طرفه‌ی ابروی توست دو گل سرخ و سفید و پنج پر، چون آفتاب وا شده بر ساقه‌های همگنِ بازوی توست چون گل خورشید گردان محو‌ دیدار تو شد که به هر سو می‌روی خورشید چشمش سوی توست عشق نجوا کرد با دیدار تو در گوش شعر: اینک آن کاو‌ لایقِ تختِ غزل بانوی توست صبح شد برخیز و بنشین رو‌به‌روی آینه تا ببینی بهتر از خورشید رویاروی توست #استادحسین_منزوی