eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
💛🍋🌻
هر سحابی از دل عاشق نمی‌شوید غبار تشنهَ‌ی دیدار را باران نمی‌آید به کار
زیرِ گوش دلم هزاران بار، خواندم از عشق بر حذر باشد خیره‎سر یک‎نفس مرا نشنید، حال بگذار خون‌جگر باشد این لجوج، این صمیمی، این ساده، خون نمی‌شد اگر، نمی‌فهمید زود جا باز می‌کند در دل، عشق هر قدر مختصر باشد من و دل هر چه نابلد بودیم، عشق در کارِ خویش وارد بود من و دل را نخوانده از بر داشت، تا نگاهش به دور و بر باشد آمد و با خودش دلم را برد، در دل کوچه‌های حیرانی مانده‌ام با خودم: چرا آمد او که می‌خواست رهگذر باشد؟ با بهار آمدی به دیدارم، با بهار از کنارِ من رفتی گل من! فرصت تماشایت کاش می‌شد که بیش‌تر باشد قول دادی که سال آینده با بهاری دوباره، برگردی سال آینده ما اگر باشیم، سال آینده‌ای اگر باشد سفرت خوش گل همیشه بهار! با تو بودن معاصرِ من نیست این خزانی، سرشتش اینگونه ا‎ست: بی‌تو بایست در سفر باشد شُکر او که همیشه در همه‌حال جای شکر عنایتش باقی است عین شُکر است این که ابر بهار چشم‌هایش همیشه تر باشد ما که در کنج غربتی ابری هی خبرهای داغ می‌شنویم روزیِ صبحِ آسمانِ شما قاصدک‌های خوش‌خبر باشد کلمات مرا نمی‌شنوی؟ دوست داری که بی‌صدا باشم؟ با تو بی‌واژه حرف خواهم زد، باز گوشَت به من اگر باشد تو زبان سکوت را بلدی، بلدی بشنوی سکوت مرا من سکوتم، تو بشنو و بگذار گوش اهل زمانه کر باشد 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غریب آمدی و آشنا رفتی .. 🕊
‌ حتماً كه نبايد ماشينِ آخرين مدل داشت گاهي يك موتور لازم است... بنشاني اش تَركِ خودت و تمامِ خيابانها را با هم ويراژ دهيد... دستش را دور كمرت حلقه كند و امن ترين جاي دنيا را داشته باشد... باد لاي موهايش بوزد و احساس كند خوشبخت ترين دخترِ دنياست... حتماً كه نبايد رستورانهاي رنگارنگ رفت... اصلاً بايد تمامِ فلافليهاي شهر را امتحان كرد... بايد براي يك بار هم كه شده،كثيف غذا خورد... باور كنيد گاهي بهترين خوشبختي ها را با ساده ترين چيزها ميشود تجربه كرد...
نمی‌گیرم ز لعلش بوسه‌ای قصاب! تا دانی گیاهِ خشکم، از آن آتشِ رخسار می‌ترسم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو با تمام زن‌ها فرق داری گل‌های پیراهنت هیچ‌وقت پژمرده نمی‌شوند🌱
از خودم جُم نخورده ام هرگز بس که در سینه ام تلنبارم...🙂
گفت غمت چیه؟ گفتم: اندوه من این است که در دفتر شعرم یک بیت به زیبایی چشم تو ندارم..! 🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از یکدیگر جدا افتادیم بی آنکه حتی فرصت خداحافظی پیدا کنیم...👨‍🦯
نـدارمــت امــا دار و نــدارم شــده اے...
4_5938217209309434286.mp3
10.57M
‹ یک شب حوالی همین ساعت یک شب بخیر گفتی و یک عمر بیدارم ›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸بيدار شو امروز از زندگى از خنده گل🌸🍃 از عطر صبح لذت ببر گلايه و تلخى را بسپار به نسيم تا با خودش ببرد زندگى پُر است از شادى‌هاى كوچک🌸🍃 آنها را درياب... صبح یکشنبه‌‌تون بخیر☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌غم مخور تقدیر اگر امروز یارای تو نیست هیچ فالی پیش گوی صبح فردای تو نیست...
صبح شد؛ بخير است:)☕️
•••┈✾~🔥~✾┈••• از این به درد خویش آبستن چه می‌خواهی؟ از بوسه‌ام در وقت جان کندن چه می‌خواهی؟ آغوش وا کردم به سمت هیچ، یک عمرست از خالی‌ام در زیرِ پیراهن چه می‌خواهی؟ با سایه‌ات سر کرده‌ام از دور و از نزدیک از این سر دیوانه‌ی بی تن چه می‌خواهی؟ آن کوه بی چشمه‌م که باد از جاش خواهد کَند از بذر پاشیدن بر این دامن چه می‌خواهی؟ گفتی سیاهی می‌رود، دیدم در آیینه از تار موی این چنین روشن، چه می‌خواهی؟ در قلب یغما رفته چیز پربهایی نیست از خاکهای خالیِ معدن چه می‌خواهی؟ سخت است بشناسم خودم را بین آدمها من را چگونه دیده‌ای؟ از من چه می‌خواهی؟ دیگر توان انتظار و گریه در من نیست ای عشق! از تنهایی این زن چه می‌خواهی؟
1_14934683968.mp3
1.68M
🎙 | خوانش: میثم بدرخانی شاعر : ولی امر مسلمین جهان سید علی خامنه ای (مدظله‌العالی)😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ حیف اما من و تو دور از هم می پوسیم غمم از وحشت پوسیدن نیست غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است ...
تو تنها مى‌توانى آخرین درمان من باشى و بی‌شک دیگران بیهوده مى‌جویند تسكینم! 🌿
دل که چه عرض کنم؛ بعد رفتنت دیگر هیچ چیز مثل سابق نشد... 🚶‍♂🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست و پا می زنم که بر خیزم از شبی که احاطه ام کرده است از سکوتی که مدتی ست چنین ظلمتی بر سر من آورده است "عاشقان کشتگان معشوقند" مست عشقم اگرچە جامی نێست ازلبان نگارصدافسوس بە سکوت دلم سلامی نێست واژگان همچو اسب های چموش می گریزند از برابر من آهوانی گریز پا شده اند درچمن زار سبز دفتر من شدم آواز خوان لالی که در دلش حسرت  نوا وصداست نی تو خالیم که بعد از تو در نفس های اوفقط لیلاست یاد تومونس شب وروزم یادگار من و برای من است بختیارم که در دل طوفان عشق پاک تو ناخدای من است.