گفتیم
که عقل
ازهمه کاری به در آید
بیچاره فرو ماند چو عشقش به سر افتاد
#سعدی
آه ، سهراب ! چه دیدی تو از این شهر و دیار ؟
تو که جز شادی و امّید ، نخواندی هرگز !
بانگِ آواز تو پیچیده در این دشت، هنوز ؛
"دلخوشی ها کم نیست" !
خوش به حالت سهراب !
دلِ ما طعمِ خوشی را به دمی هم نچشید !
در عوض در شبِ تاریکِ کویرِ دلِ ما ؛
دلخوری ها کم نیست ...
تو قسم یاد نمودی به حبابِ لبِ رود ،
ما قسم یاد نمودیم به تاریکیِ شب
تو زِ مهر و شعف و شادیِ دلهای رئوف
تو زِ زیباییِ گلها و چمن ها گفتی ،
ما زِ خار و خس و ویرانی و دلهای کبود !
ما که عمریست میانِ غمِ خود ، غوطه وریم !
آه سهراب ! چه فرق است میانِ من و تو
ما کجا ، مزرعه ی سبز، کجا ؟
نکند کویِ تو فردوسِ برین بوده و ما بی خبریم !
🌺🌺🌺🌹🌹🌹
❣شکر که خدا هست
و او جبــران
تمــام دلتنگــی ها
و مرهــم تمام زخمهاست ...
هـــر وقـت
دلــت خواست،،
مهمــانش کــن
در بهتـرین جــایی کــه
او می پسنــدد،
در قلـــبت ❣
🌺
چهار اصطلاح غلطی که نیاز به اصلاح دارد:
۱- خدا بد نده:
این کلام بی معرفتی به پروردگار است.
زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:
هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خود شما (که بخاطر اعمال خودتان است)
۲- عیسی به دین خود، موسی به دین خود:
این جمله معنای صحیحی ندارد.
زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند و عقیدۂ یکسانی داشتند.
۳- ولش کردی به اَمان خدا:
این حرف کفر آمیز است.
زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود:
"ولش کردی به حال خودش"
۴- انسان جایز الخطاست:
این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست.
بهتر است بگوییم انسان "ممکن الخطا" است.
یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند.
👤 دکتر مهدیه الهی قمشهای
آخرین یکشنبه مهر ماهتون
پر از موفقیت 🌸
🌼🍃قلبتون مملو از عشق💕
زندگیتون سرشـار از نیکی🌸
الهی🙏
🌸🍃ساحل زندگیتون همیشه آرام
دلتون مثل دریا وسیع وبخشنده💞
💖و قلبتـون مثـل
آسمان آبی، پهناور و مهربان💖
شروع صبح پر برکتی براتون آرزومندم🌸🙏
⛱فرمولِ زندگى خيلى ساده است،
صبح ها از خواب بيدار شوید و شب ها به تخت خواب برگردید.
در اين بين فقط سعى کنید بهترين خودتان نسبت به دیروز باشید.
صبح بخیر🌹🌹🌹
هدایت شده از شعرهای من
🌾🌾🌾
بویی نم خاک گرفته حس بویای م را ...
قدم که بر میدارم روی این خاک ...
سبک میشود این روح سرگردان من ...
ومرا ومرا میبرد تا خود ،خودم ...
رجوع که میکند این خود به خود شناسی ...
روح میشود سبک ...
میرود تا خود خدا ...
از زمین تا عرش الهی ...
واز دل تا عقل ...
خلاصه میشود مکتب خلقت ...
خلاصه میشود عاشقی ...
فقط خدا ...
بویی نم خاک کنار برود ...
گرد وغبار میگیرد دیده ی نگاهت را ...
راه گم میشود ...
بویی نم خاک ...
خود انسانیت هست ...
خود کمال ...
راه رفتن در زمین خدا ...
بی آنکه زمین نباشد شاکی ...
زمین باشد راضی ...
خدا هم راضی و خرسند...
خلاصه میکنم من ای یارب ...
نم خاکم میخواهم باشد فقط قطره اشک چشمم...
اشک برای عزیزان زهرا س ...
خاک که کنار رفت ...
جا گرفتم من در دل خاک ...
زبانم گنگ نباشد ای خدا ...
فقط بگویم از حرفهای عاشقی ...
عشق بین من و تو ...
واسطه میخواهم ای خدا ...
واسطه کند عاشقی و دلبری را باتو ...
زمزمه کنم هرروز هرروز ...
کجایی کجایی کجا ...
اباصالح المهدی عج ...
قلبم بگوید اینجا ...
بین نگاهت ...
کنار راه رفتن هایت ...
میان حرفهایت ...
و بگویم خوشبختی یعنی داشتن امام زمانت در همه حال ...
اغراق نگفتم و اغراق نیست ...
خوشبختی یعنی فقط داشتن خدا ...
خوشبختی یعنی خدا🌾🌾🌾
لیلا اسربار
قلب، مهمانخانه نيست که آدمها بيايند دو سه ساعت يا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند
قلب، لانه ی گنجشک نيست که در بهار ساخته بشود
و در پاييز باد آن را با خودش ببرد.
قلب؟ راستش نميدانم چيست،
اما اين را ميدانم که فقط
جای آدمهای خيلی خوب است!
#نادر_ابراهيمی
🕯✨🕯✨🕯✨
الهی;
از گناه این و آن رنج می برم
که از چون تویی رو گردانیدند.
الهی;
از دردم خرسندم که درمانش تویی.
#الهینامه
#حسنزاده_آملی
دلمٖ فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
#محمدعلی_بهمنی
به طور کلی صلاح در این است ...
که آدمی «شعور» خويش را ...
با نگفتن نشان دهد ...
نه با گفتن....
زيرا «سكوت» ...
از هوشمندی است ...
و گفتن از خودپسندی!
#آرتور_شوپنهاور
🏴 یا قتیل العبرات
روشن شد از چراغ حسینیه طور اشک
خورشید غبطه می خورد اینجا به نور اشک
داود های مرثیه از راه می رسند
با آیه های تشنه لبی از زبور اشک
یک شب به رونمایی این شعرها بیا
در محفل صمیمی ما با حضور اشک
بعد از هزار سال نشد مرهمی شود
از کوچه باغ زخم تن تو عبور اشک
لَن تَبرُدَ مُصیبتُکَ فی قلوبنا
گرم است از حرارت داغت تنور اشک
در خواب نامت آمد و گفتم نگریمت
اما شدم دو مرتبه مغلوب زور اشک
راز شفای نذری ات این است مادرت
در طبخ آن به جای نمک ریخت شور اشک
آورده اند... روی شما را زمین زدند
اینجا شکست چون دل راوی غرور اشک
#میلاد_حسنی