eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
ای به نه گردون براق انگیخته.mp3
678.1K
ای به نه گردون، براق انگیخته وی به فتراک دوکون آویخته گشت زلفت لیله المعراج دل قاب قوسین ز ابروان انگیخته هرکجا افتاده از روی تو خوی سرخ گل، خون خود آنجا ریخته تو به مه بنموده دست و آفتاب زرد گشته در زمین بگریخته خاطرم خاک درت را کرده وصف دیده ام بسیار برخورد بیخته اهل دل را بوی خون آید زمشک گرنه با خاکت بود آمیخته “خسرو” از بهر نثار مدح تو عقد شَعْریٰ در زبان بگسیخته
🌸🦋 @JomLax 🦋🌸 آن کیست که می آید صد لشکر دل با او درویش جمالش ما سلطان دل ما او مستم زخیال او من با وی و وی بی من یارب چه خیالست این اینجا من و آنجا او
🖇🌱 مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آن کس که تو را بیند و حیران نشود، حیرانم...!
آن کو شناخت گردش خورشیدوماه را.mp3
491.9K
آن کـو شـنـاخـت گـردش خـورشـید و مـاه را جـویـد بــرای خـفـتـن خـود خـوابـگـاه را از عـیـن اعــتــبــار بــبــیـنـم بــه گـلـرخــت زیــرا قـــیــاس نـــیــســـت درازی راه را مردم همه نگون شـده جـسـتـند زیر خـاک قـامـت از آن نـکـوسـت سـپـهر دو تـاه را من ماه را طلوع نخـواهم بـه خـاک، از آنک گم کرده ام به خاک رخی همچو ماه را خسرو چو بخت خویش جهان را کند سیاه راه ار بــــرون دهـــد ز جـــگـــر دود آه را
بر در تو ز دشمنان گر چه که صد جفا کشم دوستیم حرام باد ار ز تو پای واکشم غنچه دل به نازکی بشکندم بسان گل صبحدمی که ناگهان بوی خوش از صبا کشم
گر جمال دوست نَبوَد با خیالش هم خوشم! خانه‌ی درویش‌ را شمعی به‌از مهتاب نیست... 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
رنگی از حسن تو در روی گل است وز لب لعلت خیالی در مل است از خیال نرگس جادوی تو در چمن ها چشم نرگس بر گل است از نسیم صبح کی بیرون رود بوی گل کاندر دماغ بلبل است از کمند عنبرین گیسوی تو ملتهب کی دل شود، گر دلدل است 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست ؟ طاقت بار فراق این همه ایامم نیست ؟ خبرت هست که در آرزوی روی توام؟ وز غم و فرقت تو تافته چون موی توام خبرت هست که در بادیهٔ هجر تو نیست تکیه گاهم به جز از خار مغیلان همه شب؟ خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا؟ گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا ای جان خبرت هست که جانان تو کیست؟ وی دل خبرت هست که مهمان تو کیست؟ خبرت هست که شب تا به سحر منتظرم بر سر کوی ستم تا خبر او چه رسد...؟! خبرت هست که خلقی زِ غمت بی‌خبرند؟! خبرت هست که خون شد جگرم وز می عشق تو چون بی خبرم ..... ✍ در بی خبری ...👌💌
. ای نفس صبحدم گر نهی آنجا قدم خسته دلم را بجو، در شِکنِ موی دوست... جان بِفِشانم زِشوق، در ره بادصبا گر برساند به ما، صبح دمی بوی دوست!
. بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر به بدنامی افسانه کند ما را بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم مَشاطه به جای مو در شانه کند ما را من می زده دوشم شاید که خیال تو امروز به یک ساغر مستانه کند ما را چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو بر آتش روی تو پروانه کند ما را