دردها در غیبت طولانیت بسیار شد
زخمی از هجران تو جان و دل احرار شد
از زمین و اهل آن صبری نمیجوشد دگر
حال قلب آسمانیها غمین و زار شد
دشتهای معرفت خشکیده و بیحاصلند
خانههای عارفانه، خالی از ابرار شد
شبهه و تشکیک، در تصمیمهامان رخنه کرد
سینههای فهم و دانستن پر از مسمار شد
اختیاری نیست دیگر بارش ابر نگاه
تلخکامیها به اجبار زمانه بار شد
سفرههای آشنایی، کوچک و کوچک شده
دشمنی، بیاعتمادی، راهی بازار شد
این جهانی نیست که حق وعدهاش را داده بود
حق و حقخواهی اسیر فتنهی اشرار شد
لات و عزی و هبل، فرمانروایی میکنند
دست باطل از برای حقکُشی ابزار شد
ندبهها، فریادها، محصول قلب ریش ماست
در فراق روی ماهت، آهمان بیمار شد
#این_صاحبنا
#عجللولیکالفرج
#معصومهمشهدیزاده