هزار سنگِ بلا، قصدشان شکستنِ اوست هــــــــــــــــــــوایِ شیشه یِ ما را نگاه دار خُدا! #علیرضاشیدا

با تـــــــــــــــــــوکُّل بـــــــــــــــر خُدایِ مهربان در زندگی هر چه می خواهد دلت، بستان به نیرویِ اُمید #علیرضاشیدا

خــــــــــــــــــــیالی پوچ باشد زندگی وُ هر چه در آن است مجاز است آنچه ببیند چشم هایِ ما حقیقت نیست #علیرضاشیدا

به چشمِ مومنان دارند ماوایی وطن خواهان که از حُب الوطن خوشتر نباشد هیچ ایمانی #علیرضاشیدا

بهشت پیشِ، وطنِ خارِ بی سر وُ پایی ست بگـــــــــــــو به بی وطنان از وطن چه می دانید؟! #علیرضاشیدا

گــــــرفته کُفرِ تاریکی همه دُنیایِ جانت را اگر بزمِ دلت از پرتو حُب الوطن خالی ست #علیرضاشیدا

بر هــــم زدی آسایش دنیایِ مـــن را در خانه یِ غم باز کردی پایِ من را   مانند امـــــــــــــواجِ پریشان می خروشم در چشم هایِ من ببین دریای من را   از سرنوشتِ تلخِ امروزی که دارم باید بخوانی قصّه یِ فردایِ من را   مـــــــــن دوستم یا دشمنم؟ باید بدانم واضح مشخص کُن برایم جایِ من را   با این بهانه که سرت خیلی شلوغ است آزار هـــــــــــــا دادی دل تنـــــهایِ من را   با این همـــــــــــــه دل واپسی اُمیدوارم یک روز تو پایان دهی غم هایِ من را #علیرضاشیدا

همیشه از نفسم، اشتباه می روید به باغِ سینه یِ من، بی تو آه می روید   ببین به مزرعه ام خوشه هایِ گندم را از ایـــــــــن زمین بهشتی گناه می روید   زمان من که رسد، از گُلی نشانی نیست به چشم هایِ تو خارِ از نگاه می روید   در آبیاریِ قلبم، چه می کُنی ای اشک! هــــــــــــــــــــزار درد، به جایِ گیاه می روید   مـــــــــــــــــن از نوازش نور ستاره محرومم از آسمــــــــــان تو هر لحظه ماه می روید #علیرضاشیدا

.......👆 به کاشان زنده کردی نامِ سبکِ اصفهانی را صدایِ پایِ دیگر صائبی در شعر می آید #علیرضاشیدا

خوبِ بی بد نیست جایی از همین رو هست که خـــــــــــــــــــــــار را در دامـــــــــنِ گُل از ازل جا داده اند #علیرضاشیدا

مــــــــــــــــــراقب باش در بازارِ عُمرِ کم دوامِ تو به رویِ گـــــــــوهرِ خوبی، کسادی، گرد ننشاند #علیرضاشیدا

رباعی ـــــــــــــــــــــــــ هر نقص که عقل داشت، کامل کردیم هـــــــــــــر جادویِ جهل بود، باطل کردیم جُـــــــــــــــــــز رفتنِ راهِ کاملی راهی نیست ما با هــــــــــــمه این سُخن مُقابل کردیم #علیرضاشیدا