خیمهی خواب به خمیازهی یارم برپاست
گردش روز و شب از خواهش او پابرجاست
کهکشان، دور سر حضرت او میچرخد
سر هم صحبتیش، بین کواکب دعواست
جای ماه آمده و یکسره بر هم زده است
جزر و مدّی که نشان از دل تنگ دریاست
برق چشمان غزلساز غزلپردازش
چو نگینی، به سرِ چارقدِ این دنیاست
نه فقط در غزل من، همه جا صحبت اوست
که برای همه مجنون صفتان، "او" لیلاست
بین دلباختگانش، به عدالت شهره است
چون که با پیر و جوان، وعدهی او تا فرداست
چه شلوغ است سرش، رفته ز یادش یادم
گله از یار که نه، از هنر خالق ماست
حمد، یعنی که، قلم بر دل دفتر بزنی
بدهی شرح، خدایی که به عالم یکتاست
#مهتاب_بهشتی
#غزل_معرفتی
زمان:
حجم:
254.1K
دندانهای شیری/کهکشان راه شیری
از کهکشان شیری، دندانههای شانه ات
میپرسم امشب من نشانِ وادی و کاشانه ات
میخندی و گم می شود دندان بازیگوش تو
پشت لب پایینی و آن انحنای چانه ات
زین بیشتر حرفی مزن، لرزان مرقصان چانه را
از شش جهت جا مانده ام دیگر منِ دیوانه ات
بر شانه ات خوش کرده جا، این لشگر پرمدعا
هم شانه گیج از کار تو، هم استخوان شانه ات
ای بی نشان، آیینهای از تو نشانی میدهد
حالا جهانم پرشد از، شیرینی افسانه ات
#مهتاب_بهشتی
#غزل_معرفتی
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮
@Sheroadab_alavi
╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯