🕊 خیمه ای عشق برافراشت که ویرانم کرد
آتشی بر دلم انداخت که حیرانم کرد
غم سراسیمه به دنبال دلم می امد
دل به دنبال سری بی سر و سامانم کرد
منزل صبر از آوازه ی من ویران شد
شوکت غصه فرو ریخت، نمایانم کرد
گر چه شمشیر علی نیست به دستم اما
نَفَس حیدر کرار رجز خوانم کرد
گرچه غلتیده به خون در دل گودال حسین
قطره ی غیرت او سیل خروشانم کرد
عَلَم حضرت عباس به دوشم مانده
رسم مردانگی اش ساقی طفلانم کرد
دشمنم کرده خیال آنکه مرا خار کند
قطره اشک، مرا سرو خرامانم کرد
کافر از کیش خودش خوانده که این دام بلاست
شعله ی عشق حسین است که سوزانم کرد
#محمد_دستان
...♡