#غزل
#قربانی
عید قربانست و می خواهم که قربانت شوم
من فدای قامت رعنا و چشمانت شوم
گاهگاهی گر چه عصیان کرده ام در پیش تو
بعد از این فرمانبر هر امر و فرمانت شوم
عالمی را کرده ای دیوانه ای سلطان عشق
یک نگاهی کن که تا محشر پریشانت شوم
ای بلا گردان عالم جان فدای جان تو
جلوه ای کن بار دیگر مست و حیرانت شوم
من مریض عشقم و نامت دوا و کن نظر
تا ابد محتاج این دارو و درمانت شوم
اب و اتش افکنم خود را به هر در می زنم
تا که شاید یک شبی در خانه مهمانت شوم
گشته ام از روز اول عاشق و مدهوش تو
گر چه لایق نیستم از خیل یارانت شوم
#مدهوش
#محمد هوشمند
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
بانوی بی بدیل کربلا
کیست این زینب که دنیا را مسخر کرده است
دست بسته در اسارت فتح خیبر کرده است
کیست این بانوی والا کز عفاف و حجب خویش
چهره ظلمات را چون مه منور کرده است
در اسارت هم نگهبان حجاب خویش بود
عفتش را برتر از ارزنده گوهر کرده است
کیست این مادر که در راه خدا طفلان خویش
راهی میدان جنگ نابرابر کرده است
کربلا را پشت سر بنهاد با سیل بلا
دیده اش را دمبدم با اشک غم تر کرده است
قامتش از غصه خم شد گیسوانش شد سپید
باغ را خار جفا تا دید پرپر کرده است
زنده شد از همت و ایثار زینب ثار حق
کربلا را تا ابد سرخط دفتر کرده است
با بیانی کاخ استبداد را در هم شکست
دختر حیدر ببین کاری چو حیدر کرده است
با جمیلا گفتنش بر ظالمان ثابت نمود
دین حق را با یقین و عشق باور کرده است
در جهان زینب همیشه زینت نام علیست
با قدومش دهر را امشب معطر کرده است
در دل محشر شفاعت می کند مدهوش را
چون که عمرش را به شوق کربلا سر کرده است
#محمد_هوشمند
#مدهوش