شعرخوانی مرتضی حیدری آل کثیر.mp3
1.03M
به یمن طلعت آن آفتاب شورانگیز
رسیده ایم به این بازتاب شورانگیز
به فصل اولی از یک کتاب شورانگیز
به نام تو ، به سبوی شراب شورانگیز
ورق زدیم و به مستی رساند مان قلمت
قدم زدیم و به باران کشاندمان قدمت
هلا که جذبه ات «آرامشی ست طوفانی »
شبیه هیچکسیّ و به خویش می مانی
هلاکه«زلزله» در گوش «ناس» می خوانی
قیام می کنی ابرو اگر بچرخانی
چه بود در دلت ای آفتاب پیر خمین
چه بودباتو به غیر از حدیث سرخ حسین؟
خمینی ای نفس صبح درشبان سکوت
ای آشتیّ زمین با ترانه ی ملکوت
برای آنکه وطن بگسلانی از طاغوت
بگیرپنجه ی اعجاز خویش را به قنوت
سلام بر توو وبرآن جبین مصطفوی
برآن قیام حسینیّ و قامت علوی
به بیعت آمده ایم ای دلیل ِ منزل و راه
شعار چیست اماما! بیا و جان تو بخواه
سلام کن ! که به دریا رسیده ایم از چاه
قیام کن !که به افسانه می زنی ای ماه!
الا که یوسف برگشته سوی کنعانی
کرم نما و فرود آ که جانِ ایرانی
درآن زمان که زمین صحنه ی خطاب تو شد
تمام وسعت شب محوِ بازتاب توشد
به پرسش آمدی وآسمان جوابِ تو شد
هزارمرتبه تکثیرِ انقلاب تو بود
نظربه چشم تودر خویش زیروروشدن است
که با زلالی ِآئینه روبرو شدن است
بزرگ ،بت شکنا! امّت تو بیدار است
تبربه عزم ِ درختانمان گرفتار است
تو نیستی ّ و به نام تو جاده هموار است
هوا هوای ِ بهار ِظهورِ آن یار است
سلام بر توو وبرآن جبین مصطفوی
برآن قیام حسینیّ و قامت علوی
#شعرخوانی
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
@hafez_adabiyat