eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
می تراود مهتاب، می درخشد شبتاب. نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک، غم این خفته ی چند، خواب در چشم ترم می شکند. نگران با من استاده سحر، صبح می خواهد از من، کز مبارک دم او، آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر، در جگر لیکن خاری، از ره این سفرم می شکند. نازک آرای تن ساق گلی، که به جانش کِشتم، و به جان دادمش آب، ای دریغا ! به برم می شکند. دست ها می سایم، تا دری بگشایم. بر عبث می پایم، که به درکس آید، در و دیوار بهم ریخته شان، برسرم می شکند. می تراود مهتاب می درخشد شبتاب. مانده پای آبله از راه دراز، بر دَمِ دهکده مردی تنها، کوله بارش بردوش، دست او بر در، می گوید با خود: غم این خفته ی چند، خواب در چشم ترم می شکند.
کسی سوال میکند به خاطر چه زنده ای؟؟ و من برای زندگی   تو  را بهانه میکنم...
کاش تا دل می‌گرفت و می‌شِکست دوست می آمد کنارش می‌نشست! کاش می‌شد روی هر رنگین کمان می‌نوشتم “مهربان“ با من بمان!!! کاش می‌شد قلب ها آباد بود کینه و غم ها به دستِ باد بود کاش می‌شد دلْ فراموشی نداشت نم نمِ باران هم آغوشی نداشت کاش می‌شد کاش های زندگی تا شود در پشتِ قابِ بندگی کاش می‌شد کاش ها مهمان شوند در میانِ غصّه ها پنهان شوند کاش می‌شد آسمان غمگین نبود رد پای کینه ها رنگین نبود...
چشمهٔ کوچک گشت یکی چشمه ز سنگی جدا غلغله‌زن، چهره‌نما، تیزپا گهَ به دهان بر زده کف، چون صدف گاه چو تیری که رود بر هدف گفت:« در این معرکه یکتا منم تاجِ سر گلبن و صحرا منم چون بدوم سبزه در آغوش من بوسه زند بر سر و بر دوش من چون بگشایم ز سر مو، شکن ماه، ببیند رخ خود را به من قطرهٔ باران که در افتد به خاک زو بدمد بر گهُر تابناک در بر من ره چو به پایان برَد از خجلی سر به گریبان برَد ابر ز من حامل سرمایه شد باغ ز من صاحب پیرایه شد گل به همه رنگ و برازندگی می‌کند از پرتو من زندگی در بُن این پردهٔ نیلوفری کیست کند با چو منی همسری؟» ◽️◽️◽️ زین نمط آن مست شده از غرور رفت و ز مبدأ چو کمی گشت دور دید یکی بحر خروشنده‌ای سهمگنی، نادر جوشنده‌ای نعره بر آورده، فلک کرده کَر دیده سیه کرده شده زَهره‌در راست به مانند یکی زلزله داده تنش بر تن ساحل یله چشمهٔ کوچک چو به آنجا رسید وآن همه هنگامهٔ دریا بدید خواست کزآن ورطه قدم درکشد خویشتن از حادثه برتر کشد لیک چنان خیره و خاموش ماند کز همه شیرین‌سخنی گوش ماند ◽️◽️◽️ خلق، همان چشمهٔ جوشنده‌اند بیهُده در خویش خروشنده‌اند یک دو سه حرفی به لب آموخته خاطر بس بی‌گنهان سوخته لیک اگر پرده ز خود بر دَرند یک قدم از مقدم خود بگذرند در خم هر پردهٔ اسرار خویش نکته بسنجند فزون‌تر ز پیش چون که از این نیز فراتر شوند بی‌دل و بی‌قالب و بی‌سَر شوند در نگرند این همه بیهوده بود معنی چندین دم فرسوده بود آن‌چه شنیدند ز خود یا ز غیر وآن چه بکردند ز شر و ز خیر بود کم ار مدت آن یا مدید عارضه‌ای بود که شد ناپدید وآن چه به جا مانده بهای دل است کآن هم افسانه‌ای بی‌حاصل است تهران اسد ۱۳۰۲   قالب شعر: مثنوی وزن عروضی: مُفتعلن مُفتعلن فاعلُن بحر: سریع مسدس مطوی مکشوف 🌷🌷🌷🌷🌷
نامِ بعضی نفرات رزق روحم شده است وقت هر دلتنگی سویشان دارم دست یادِ بعضی نفرات جرأتم می بخشد روشنم می دارد ....
*🍃🍃🍃🍃🍃🌺🍃 مانده از شب‌های دورادور بر مسير خامُشِ جنگل سنگچينی از اجاق خُرد اندر او خاکستر سردی همچنان کاندر غبار اندودۀ انديشه‌های من، ملال‌انگيز طرح تصويری درآن هر چيز داستانی حاصلش دردی روز شيرينم که با من آتشی داشت نقش ناهمرنگ گرديده سرد گشته، سنگ گرديده با دم پاييز عمر من کنايت از بهار روی زردی همچنان که مانده از شب‌های دورادور بر مسير خامش جنگل سنگچينی از اجاق خرد اندر او خاکستر سردی...... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎           ‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌
فریاد می‌زنم من چهره‌ام گرفته مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست یکدست بی‌صداست من دست من کمک ز دست شما می‌کند طلب... ۲۱ آبان زادروز پدر شعر نو فارسی ۱۲۷۶-۱۳۳۸ روحش شاد و یادش گرامی 🌹
. ببین کوه‌ها را چقدر آسوده ایستاده‌اند. ابرها را که چطور بدون دنباله ناپدید می‌شوند. هیچ موجودی مثل انسان، بدبختی رابه انواع وسائل برای خودش تهیه نمی‌کند! از دنیا خانه من است نوشته‌ی
. درپی عشق شدم  تا درآئینهء او چهرهء بینم  دیدم او بود  دیدم او در دل عطر  دیدم او در تن گل  دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم  دیدم او درپرش نبض سحر  دیدم او درتپش قلب چمن  دیدم او لحظهء روئیدن باغ  از دل سبزترین فصل بهار  لحظهء پر زدن پروانه  در چمنزار دل انگیزترین زیبایی  بلکه او درهمهء زیبایی  بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی  همه جا پیدا بود 
🌷○💐روز پدر گرامی باد💐○🌷 نام بعضی نفرات رزق روح‌ام شده است وقت هر دل‌تنگی سوی‌شان دارم دست جرات‌ام می‌بخشد روشن‌ام می‌دارد
درپی عشق شدم  تا درآئینهء او چهرهء بینم  دیدم او بود  دیدم او در دل عطر  دیدم او در تن گل  دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم  دیدم او درپرش نبض سحر  دیدم او درتپش قلب چمن  دیدم او لحظهء روئیدن باغ  از دل سبزترین فصل بهار  لحظهء پر زدن پروانه  در چمنزار دل انگیزترین زیبایی  بلکه او درهمهء زیبایی  بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی  همه جا پیدا بود  ❤️
- ناشناس.mp3
زمان: حجم: 1.1M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.» قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟ بربساطی که بساطی نیست در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد ـــ چون دل یاران که در هجران یاران قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟