eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
53 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ وقت برای فهمیده شدن فریاد نزنید آن کس که شما را بفهمد صدای سکوتتان را بهتر می شنود... .
زیبا باش زیبا زندگی کن زیبا ببیندیش زیبا بخند تنها راهزنی که دار و ندار آدمی را به تاراج می برد شاد نبودن و افکار منفی خود اوست
321.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احمد شاملو، همیشه تکیه کلامش بود فرقی نمی‌کرد موقع سلام یا وقت خداحافظی میگفت تنور دلت گرم… معنی این جمله را بعدها فهمیدم… هر جا که از دلم مایه گذاشتم و اتفاق خوبی افتاد، یاد حرفش افتادم. انگار تنور دلت که گرم باشد، نان مهربانی‌اش را می‌خوری. هر چه دلت گرم‌تر، مهربانی‌ات بیشتر و روزگارت آبادتر است... 🌸💗تنور دلتون گرم 💗🌸
آدمهای امن همان های هستند که همه چیز می توان بهشان بگویی بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند .
در زیر فشـار زندگـی تا خوردم از دسـت زمانـه بارهـا پا خوردم من رود خطا رفته ی شر بودم که با لطف و عنایتی بـه دریا خوردم
عمریست به نرخ روز یا نان خوردیم یا از سـر سفـره ی ریا نان بردیم ما دغدغه مان همیشه نان بوده، نه تو... تعجیل نمـا کـه از غـم نان مردیم!
مضطر شده ام ، باز عطا می خواهم با ذکـر و توسل به دعـا می خواهم مجنون حسینم و من از قبله ی طوس یک جفـت بلیـط کـربلا می خواهم
"توفان خون ز چشم جهان جوش می‌زند بر چرخ، نخل ماتمیان دوش می‌زند! یا رب! شب مصیبت آرام‌سوز كیست امشب كه برق آه، رهِ هوش می‌زند؟ روشن نشد كه روز سیاه عزای كیست صبحی كه دَم ز شام سیه‌پوش می‌زند آیا غم که تنگ کشیدست در کنار چاک دلم که خنده ی آغوش می زند بی نوش‌داروی دل غم‌دیدگان بُوَد آبی كه اشک بر رُخ مدهوش می‌زند ساكن نمی‌شود نفس ناتوان من زین دِشنه‌ها كه بر لب خاموش می‌زند گویا به یاد تشنه‌لب كربلا، حسین توفان شیونی ز لبم جوش می‌زند تنها نه من، كه بر لب جبریل، نوحه‌هاست گویا عزای شاه شهیدان كربلاست شاهی که نور دیدۀ خَیرُالأنام بود ماهی که بر سپهر مَعالی، تمام بود شد روزگار در نظرش تیره از غبار باد مخالف از همه‌سو بس‌‌که عام بود آب از حسین گیرد و خنجر دهد به شمر انصاف روزگار، ندانم کدام بود! آبی که خار و خس، همه سیراب از آن شدند آیا چرا بر آل پیمبر، حرام بود؟ خون، دیده‌ها چگونه نگرید بر آن شهید کز خون به پیکرش کفنِ لعل‌فام بود دادی به تیر و نیزه تن پاره پاره را زان رخنه ها چو صید مرادش به دام بود آن خضرِ اهل‌بیت به صحرای کربلا نوشید آب تیغ، ز بس تشنه‌کام بود تفتند زآتش عطش آن لعلِ ناب را سنگین‌دلان مضایقه کردند آب را"
🧡💫السلام_علیک 🤍💫یا_اباصالح_مهدی 🧡💫این عشقِ آتشین، 🤍💫زِ دلم پـاک نمی شود  🧡💫مجنون به غیـر 🤍💫خـانه‌ی لیلا نمی شود 🧡💫بالای تختِ 🤍💫یوسفِ كنعان نوشته ‌اند 🧡💫هر یوسفی 🤍💫كه یوسفِ زهرا نمی شود 🧡💫الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🤍💫روزتون مهدوی
روضه‌ی دید از دور مسیحا نفسی می‌آید دید با قافله فریادرسی می‌آید صحنه‌ای دید در آن قافله اما جانکاه بر سر نیزه سری دید، سری همچون ماه این سر کیست که اینقدر تماشا دارد؟ صوت داوودی و انفاس مسیحا دارد؟ از سر هر مژه‌اش معجزه بر می‌خیزد با طنینش همه آفاق به هم می‌ریزد با نسیم از غمِ دل گفت به صد شیون و آه به ادب نافه‌گشایی کن از آن زلف سیاه گرچه این شیوۀ رندان بلاکش باشد حیف از این زلف که بر نیزه مشوش باشد با دلی سوخته آمد به طواف سرِ ماه پاره‌پاره دلش از داغ لبِ پرپرِ ماه گفت: ای جان جهان نذر غمت! جانم باش امشبی را ز سر لطف، تو مهمانم باش ماه را همره خود با دلِ بی‌تاب آورد نذر لب‌های ترک خورده کمی آب آورد خون از آن چهره که می‌شُست، دلش خون می‌شد حال او منقلب و دیده دگرگون می‌شد اشک در چشم پُر از شیون راهب می‌خواند روضه می‌خواند، از آن اوجِ مصائب می‌خواند روضه می‌خواند: "همه عمر در این چرخ کبود بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند" آه از سوز و گدازی که در آن محفل بود عشق می‌گفت به شرح، آن‌چه بر او مشکل بود گفت: عالم شده حیرانِ پریشانی تو! کیستی تو؟ به فدای سر نورانی تو! ناگهان ماه،‌ چه جانکاه دمی لب وا کرد محشری در دل آن سوخته‌دل، برپا کرد گفت: من کشتۀ لب‌تشنۀ عاشورایم زینت دوش محمد، پسر زهرایم دید راهب به دلش شعله و شور افتاده‌ست شعلۀ‌ آتشی از نخلۀ طور افتاده‌ست تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند صورتش را به روی صورت خونین حسین... و مُشَرَّف شد از آن لحظه به آیینِ حسین... ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. در این شعر بعضی از ابیات حافظ به شیوه‌های مختلفی تضمین شده است. ۲. این ماجرا، با تفاوت‌هایی در منابع زیر نقل شده است: - بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۸۴ - لهوف، ص۱۳۶ - عبرات المصطفین فی مقتل الحسین(علیه‌السلام)، ج۲، ص۲۵۸ - مقتل الحسین(علیه‌السلام) مقرم، ص۴۴۶ - تذکرة الخواص، ص۱۵۰ (به نقل از کتاب «خورشید بر فراز نیزه‌ها» نوشته آقای سیدمحی‌الدین موسوی، ص۸۸ تا ۹۵)
ترکیب بندعاشق اصفهانی.mp3
زمان: حجم: 2.27M
امروز روز تعزیه ی آل مصطفاست امروز روز ماتم سلطان کربلاست روزی است این که نخل فتوّت ز پا فتاد روزی است این که شور قیامت به پای خاست برگرد عرش مرثیه خوان است جبرئیل در آسمان به حلقه کرّوبیان عزاست خامش نشسته بلبل از این غم به طرف باغ وز بانگ نوحه سر به سر آفاق پرصداست بر لب حدیثشان غم فرزند فاطمه است حور و پری که بر تنشان پیرهن قباست از مصطفی و آل حیا در جفا نکرد با ما زمانه را سر و برگ وفا کجاست؟ جمعی که عالم است طفیل وجودشان بنگر به حالشان ز جفا و ستم چه هاست چون خون نور دیده زهرا به خاک ریخت خون گر رود ز دیده گریان ما رواست از قصه لب ببندم و گریم در این عزا خود طاقت شنیدن این ماجرا چراست جن و ملک به نوحه در آمد عزای کیست این شور در زمین و فلک از برای کیست ای دل جهان ز گریه چو دریای خون نگر دیدی درون سینه ما را برون نگر بشکافت سینه من و بنگر که حال چیست گاهی برون نظر کن و گاهی درون نگر با آل مصطفی بنگر کید آسمان افسانه زمانه شنیدی فسون نگر در حلقه حلقه ثقلین این عزا ببین از جن و انس شور ملائک فزون نگر ارواح قدس را که نی اند آشنای غم از جای رفته پای ثبات و سکون نگر خون ریخت شاه را ز لعالی دریغ داشت رحمت ببین و ریزش گردون دون نگر وارونه کاری فلک کج مدار بین افعال زشت او همگی واژگون نگر با آنکه کرد این همه چشم بد سپهر از این عزاش جامه به تن نیلگون نگر آمد محرم و غم او شد یکی هزار از دست چرخ گریه عاشق کنون نگر در این عزا به حلقه هر جمع گریه کن بنشین به حلقه حلقه و چون شمع گریه کن